یکی از تعریف هایی که برای تاریخ مطرح می شود این است که تاریخ، داستان زنان و مردانی فراموش نشدنی است که شاهکارهای بزرگ آن ها مسیر جهان را تغییر داده است. اما هرازگاهی موجودات زنده دیگری غیر از انسان ها هم بوده اند که بدون این که بدانند و متوجه باشند، در مسیر زندگی ما نقش ایفا کرده اند؛ نقشی که ما معمولا آن را فراموش می کنیم. از غازهایی که با سرو صدای ناخودآگاه خود، جرقه جنگی را می زنند که سرنوشت یک شهر را تغییر می دهد گرفته تا سگ هایی که رفتن به مکان هایی را تجربه می کنند که پای هیچ انسانی هنوز به آن جا نرسیده است. امروز قرار است با تعدادی از موجودات زنده که تاثیرات مهمی بر تاریخ و زندگی انسان ها داشته اند، آشنا شوید.
غازهایی که سر و صدایشان رم را نجات داد
امپراتوری درحال شکوفایی روم در اوایل قرن چهارم قبل از میلاد، مورد حمله گال ها قرار داشت (گل یا گال روم متشکل از ناحیهای ایالتی بود که هم اکنون جایگاه فرانسه، لوکزامبورگ و غرب آلمان است. روم توانست تقریباً به مدت ۶۰۰ سال بر این منطقه حکمرانی کند.) گال ها در جنگی به نام آلزیا رومی ها را شکست داده و در حال آماده شدن برای حمله به شهر رم پایتخت امپراتوری روم باستان بودند. آن ها هنگام شب و در حالی که رومیان در خواب بودند وارد شهر شدند و قصد تصرف مخفیانه تپه کاپیتولین (یکی از هفت تپه رم که در روم باستان، یک مکان مذهبی و سیاسی بوده است) را داشتند. نیروهای آن ها بی سر و صدا و با سرعت در داخل شهر حرکت می کردند بدون آن که نگهبانان و محافظان شهر متوجه حضورشان شوند. اما هنوز به تپه رخنه نکرده بودند که غازها - حیواناتی که قدرت شنوایی بسیار بالایی دارند- متوجه حضور آن ها شدند و شروع به سر و صدا کردند. سر و صدای غازها نگهبانان و محافظان شهر را که در آن حوالی بودند بیدار کرد و در نهایت رم از تصرف گال ها نجات یافت. غازهای رم که به شهرت و معروفیت رسیده بودند، پس از آن هرسال در مراسمی به خاطر دفاع از شهر توسط رومیان مورد قدردانی قرار می گرفتند.
اسبی که به تولید واکسن های سالم کمک کرد
در اواخر قرن 19، یک اسب حمل کننده گاری شیر که جیم نام داشت به بیماری دیفتری مبتلا شد و پس از مدتی در یک اتفاق غیرعادی بهبود یافت. به نظر می رسید بدن این اسب آنتی بادی هایی برای مقابله با بیماری تولید کرده است. محققان از جیم برای تهیه سرم حاوی آنتی بادی و مقابله با سم دیفتری استفاده کردند و توانستند بیش از ۳۰ لیتر آنتی توکسین (ضد سم) دیفتری از او تهیه کنند و جان بسیاری از بیماران را نجات دهند. با این حال در ۲ اکتبر ۱۹۰۱ نشانههایی از ابتلای جیم به کزاز مشاهده و به خاطر این که به این بیماری مبتلا شده بود کشته شد. پس از مرگ جیم مشخص شد که مرگ دختر بیماری در سنت لوئیز نیز بر اثر سرم آلودهای بوده که از این اسب تهیه شده بود. آزمایش سرم نشان داد که سرم تهیه شده از اسب، آلوده به عامل بیماری کزاز بوده است. سهل انگاری در آزمایش این آنتی توکسین ها پیش از استفاده که به مرگ ۱۲ کودک دیگر نیز انجامید باعث شد در سال ۱۹۰۲ «قانون کنترل بیولوژیک» که تولید داروهای سالم تری را تضمین می کرد در آمریکا به تصویب برسد. این قانون و این حادثه، سنگ بنای تأسیس مرکز ارزیابی و تحقیقات بیولوژیک و پس از آن تشکیل اداره مواد غذایی و دارویی ایالات متحده آمریکا در آن کشور شد.
گربه ای که فصل جدیدی در جرم شناسی باز کرد
در سال 1994 میلادی نیروی پلیس سلطنتی سواره نظام کانادا جسدی را به همراه یک ژاکت آلوده به خون در یک گودال کم عمق پیدا کرد. آزمایش ها نشان دادند که خون متعلق به قربانی است، با این حال چند موی بلند یک گربه سفید هم توسط پلیس کشف شد. پلیس می دانست که همسر قربانی در نزدیکی محل پیدا شدن جسد زندگی می کند و یک گربه سفید به نام اسنوبال دارد. مقامات پلیس از اسنوبال برای انجام آزمایش DNA خون گرفتند. اما مشخص شد که هیچ آزمایشگاهی تا کنون روی DNA حیوان خانگی آزمایش نکرده است و هیچ کس نیز نمی خواهد اولین فردی باشد که این آزمایش را انجام می دهد. اما سرانجام یک موسسه موافقت کرد که به انجام این تحقیقات کمک کند. پلیس نمونه های خون حدود 20 گربه را جمع آوری کرد تا اطمینان یابد که گربه ها DNA مشابهی ندارند. در نهایت مشخص شد که موهای بلند متعلق به اسنوبال است و مالک این گربه به زندان فرستاده شد. این اولین باری بود که از DNA غیر انسانی در یک پرونده قتل استفاده می شد. از آن زمان تاکنون، DNA حیوانات خانگی به حل بسیاری از پرونده های جنایی در سرتاسر جهان کمک کرده است.
حشراتی که لشکر ناپلئون را فتح کردند
در لشکر کشی ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه به روسیه در سال 1812 میلادی، نیروهای ناپلئون در شرایطی درحال ورود به روسیه بودند که چیز زیادی نمی توانستند با خودشان حمل کنند. شرایط جنگ ایجاب می کرد که سربازان دایم یک دست لباسی را که داشتند به تن کنند و هیچ راهی هم برای عوض کردن آن نداشتند. لباس های سربازان کم کم به نوعی شپش بدن آلوده شدند که در درزهای لباس ها تخم گذاری می کردند. شپش های بدن که قطعا انتقال دهنده بیماری هستند باعث شدند سربازان لشکر ناپلئون به شدت بیمار شوند. شواهدی که به تازگی درباره DNA به دست آمده است نشان می دهد ارتش ناپلئون به این دلیل در تلاشش برای تسخیر مسکو شکست خورد که بسیاری از سربازان بر اثر ابتلا به بیماری تیفوس که عامل انتقال دهنده آن نوعی شپش است به شدت تضعیف شده بودند. آلودگی مداوم نیروهای ارتش ناپلئون به شپش بدن، عامل گسترش این بیماری در میان آن ها بود.
گوسفندی که ثابت کرد شبیه سازی امکان پذیر است
دالی را شاید بتوان معروف ترین گوسفند تاریخ دانست که به علم شکل داد، هرچند خودش هیچ اطلاعی از نقشی که ایفا می کرد نداشت. دالی اولین پستانداری بود که با استفاده از یک سلول بالغ به طور کامل و با موفقیت شبیه سازی شد. او در سال 1996 متولد شد و اولین موفقیتی بود که پس از 277 بار تلاش به دست می آمد. این گوسفند ماده، از سلول پستانی منجمد یک گوسفند که سال ها پیش مرده بود، به دست آمد. دانشمندان این سلول را به تخمک بارور نشده گوسفند دیگری الحاق کردند. پیش از این، کلیه مواد ژنتیکی این تخمک خارج شده بود. سلول های الحاقی رشد و نمو یافتند و به یک جنین تبدیل شدند. این جنین در رحم گوسفند سوم که بارداری و زایمان طبیعی داشت قرار گرفت و پس از پنج ماه و نیم بره ای که آن را دالی نامیدند متولد شد. دالی تا سال 2003 سالم و زنده ماند اما در ۱۴ فوریه ۲۰۰۳ مرگ این گوسفند شبیه سازی شده به علت بیماری ریوی اعلام شد. تولد و مرگ دالی، که مطالعات دانشمندان روی آن به بهبود تکنیک های شبیه سازی کمک زیادی کرد، مسلما از لحظات تاریخی علم بشر به شمار می آید. لحظاتی که در تاریخ برای همیشه ثبت شد و راه را برای ادامه داستان شبیه سازی با تمام موافقان و مخالفانش باز کرد.
موش و کک هایی که بحران های شدید ایجاد کردند
در اواسط قرن 14 میلادی یک بیماری همه گیر مرگبار که به آن لقب مرگ سیاه داده شد، حدود یک سوم یا بیشتر از جمعیت از اروپا را از بین برد. در آن زمان، علت مرگ سیاه ناشناخته بود. بعدها محققان، طاعون- بیماری عفونی ناشی از باکتری یرسینیا پستیس که موش و دیگر جوندگان کوچک را آلوده می کند و از طریق گزش کک مخصوص جوندگان، به انسان منتقل می شود- را عامل این فاجعه دانستند. عامل بیماری زای قدرتمند موش-کک از طریق مسیرهای تجاری از آسیای مرکزی به اروپا گسترش یافت و کل اروپا را از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ میلادی در برگرفت. برآوردها نشان می دهد بیش از یک سوم جمعیت اروپا، یا ۲۵ میلیون نفر طی سه سال از بین رفتند. تقریباً همین تعداد کشته در همان دوره در آسیا نیز برآورد شده است. تخمین زده میشود جمعیت زیادی از ایران نیز در آن زمان کشته شدند. این تلفات عظیم با ایجاد تغییرات اجتماعی و اقتصادی، بحران های شدید اقتصادی، اجتماعی و مذهبی را به دنبال داشت. کمبود نیروی کار، مشکلات زیادی به خصوص در کشاورزی بهوجود آورد. مردم، روستا ها و زمین های خود را ترک کردند. تورم شدید ایجاد و قیمت ها در عرض چند هفته 10 برابر شد. مردم به کلیسا ها روی آوردند، تا گناهان شان پاک شود. نداشتن پاسخ برای سوالات مردم باعث روی آوردن کلیسا به خرافات شد و به این ترتیب خرافات بسیاری در میان مردم رواج پیدا کرد.
گرگ هایی که جنگ جهانی اول را متوقف کردند
در زمستان سال 1917-1916 نیروهای آلمانی و روسی در منطقه ای که از جنوب به دریای سیاه و از شمال به دریای بالتیک ختم می شد در حال جنگ بودند. سرمای شدید زمستان باعث شده بود گرگ های گرسنه در طول جنگ به گروه هایی از سربازان حمله کنند. حملات گرگ ها کم کم شدت یافت و باید کاری درباره آن انجام می شد. سربازان، مسموم کردن گرگ ها، تیراندازی به سمت آن ها با اسلحه و مسلسل و حتی استفاده از نارنجک را امتحان کردند اما گله های گرگ گرسنه و تازه نفس دیگری بلافاصله جایگزین گرگ های کشته شده می شدند. شرایط به اندازه ای سخت شد که سربازان روسی و آلمانی فرماندهان خود را برای انجام مذاکرات آتش بس موقت متقاعد کردند تا بتوانند با گرگ های گرسنه به طور موثرتری مقابله کنند. دو طرف درباره آتش بس توافق کردند، جنگ متوقف شد و روس ها و آلمان ها درباره چگونگی حل مشکل با یکدیگر گفت و گو کردند. در نهایت با تلاش مشترک دو طرف جنگ، مشکل گرگ های گرسنه به تدریج حل شد. صد ها گرگ کشته شدند و گرگ های باقی مانده نیز فرار کردند و یک بار دیگر میدان جنگ به انسان ها واگذار شد. با حل مشکل گرگ ها به آتش بس نیز خاتمه داده شد.
کبوتری که از یک جنگ جلوگیری کرد
در طول جنگ جهانی اول و دوم، بیش از 200 هزار کبوتر برای نظارت و ارسال پیام ها به کار گرفته شدند. در جنگ جهانی اول، ارتش آمریکا به تنهایی 600 کبوتر پیام رسان داشت که پیام ها را در جعبه ها یا محفظه هایی که به پاهای شان بسته می شد حمل می کردند. تعدادی از این کبوتران نامه بر، به خاطر خدمتی که در جنگ انجام دادند نشان لیاقت و افتخار دریافت کردند. «جو»، کبوتر آمریکایی یکی از این کبوتران بود که در زمان پیشروی انگلیس به شهر ایتالیایی «وچیا» نقش بسیار مهمی ایفا کرد. زمانی که ارتش انگلیس قصد ورود به شهر را داشت، آلمانیها به خاطر حمله هوایی از پیش طراحی شده ایالات متحده، آن جا را ترک کرده بودند. مسئولان ارتباطات رادیویی ارتش بریتانیا نتوانستند با فرودگاه که ۲۰ مایل دورتر از آن جا بود تماس بگیرند، بنابراین پیام را در یک کاغذ نوشتند و به پای جو بستند. این پرنده طی ۲۰ دقیقه توانست ۳۲ کیلومتر را به طور شگفتانگیزی پرواز کند و درست زمانی که بمب اندازها آماده پرواز بودند پیام به فرودگاه رسید و به این ترتیب جان هزاران سرباز نجات پیدا کرد. جو دوران بازنشستگی خود را در باغ وحش دیترویت گذراند تا اینکه در سال ۱۹۶۱ و در ۱۸ سالگی از دنیا رفت. پیکر او به عنوان تندیس تا سال ۲۰۱۱ در معرض نمایش گذاشته شد.
سگ هایی که آغازگر عصر فضانوردی شدند
در 3 نوامبر 1957، سگی که «لایکا» نامیده می شد با فضاپیمای روسی «اسپوتنیک 2»، به فضا سفر کرد و اولین حیوانی بود که با پیمودن دور زمین، راه را برای پروازهای فضایی انسان هموار ساخت. سفر این حیوان به فضا، یک ماه پس از پرتاب ماهواره بدون سرنشین اتحاد جماهیر شوروی، «اسپوتنیک 1» انجام شد که آغازگر عصر فضانوردی بود. لایکا قبل از این که برای این سفر فضایی انتخاب و آموزش داده شود یک سگ ولگرد بود. روس ها ترجیح می دادند از سگ های ولگرد استفاده کنند چرا که این سگ ها قوی تر از سگ های خانگی هستند. اگرچه مقامات شوروی ادعا کرده بودند که لایکا در فضاپیمای اسپوتنیک 2 حدود یک هفته زنده مانده، اما در سال 2002 مشخص شد او چند ساعت پس از پرتاب موشک به دلیل گرمای بیش از حد و استرس مرده است. فضاپیمای اسپوتنیک 2، پس از آن که بیش از دو هزار بار به دور زمین چرخید، در آوریل سال 1958درحالی که بقایای لایکا در داخل آن بود، هنگام ورود به جو سیاره زمین سوخت و نابود شد. در اوت سال 1960، سگ های فضایی اتحاد جماهیر شوروی به نام های «بلکا» و «استرلکا» به اولین حیواناتی تبدیل شدند که به دور زمین چرخیدند و زنده ماندند. کمتر از یک سال بعد، در 12 آوریل 1961، یوری گاگارین خلبان روسی به عنوان اولین انسان فضانورد شناخته شد.
میمونی که یک پادشاه را کشت
در اوایل اکتبر سال 1920 میلادی هنگامی که «الکساندر» پادشاه یونان، در حال عبور از یک باغ بود، سگ او با یک میمون خانگی درگیر شد. درحین تلاش الکساندر برای جدا کردن دو حیوان از یکدیگر میمون دیگری به خود او حمله کرد و او را گاز گرفت. زخم ناشی از گاز گرفتن میمون، عفونی شد و در نهایت الکساندر بر اثر همان زخم در 25 اکتبر و در 27 سالگی درگذشت. الکساندر در سال 1917، در زمان جنگ جهانی اول، پس از آن که پدرش، کنستانتین اول، از سلطنت استعفا داد بر تخت نشست. کنستانتین طرفدار آلمان ها بود و در جنگ جهانی دوم، بی طرفی یونان را حفظ کرد به همین دلیل از سوی متفقین (فرانسه، بریتانیای کبیر و روسیه) تحت فشار قرار گرفت تا استعفا دهد. پس از مرگ الکساندر، کنستانتین دوباره به سلطنت بازگردانده شد اما در دور دوم سلطنت خود کشورش یونان را وارد جنگ های ترکیه- یونان (22-1919) کرد که به شکست یونان منجر شد. وینستون چرچیل نخست وزیر انگلیس در طول جنگ جهانی دوم، بعد ها درباره زنجیره حوادثی که بعد از مرگ الکساندر پیش آمد اظهار کرد: شاید اغراق نباشد اگر بگوییم ربع میلیون نفر در نتیجه گاز گرفتن یک میمون جان خود را از دست دادند.
منابع: ba-bamail.com , rd.com, history.com, cracked.com, blogs.ancestry.com