استاد فاطمی نیا می فرمایند:
«خدایا کمک کن من نسبت به همه حسن ظن داشته باشم. دوستان من هستند. نمیخواهم بگویم تمام ظالمین دنیا، نه دوستان ما که خوب هستند... حداقل نسبت به اینها حسن ظن داشته باشیم. ما نمیگوییم همه خوب هستند. من دیدم بعضیها جملههای تقلیلی بیارزشی دارند. مثلاً پیرزن و پیرمردهای سابق میگفتند فلان شخص آدم خوبی است، میگفتند همه خوب هستند. نه، اینطور نگویید. چرا میگویید همه خوب هستند؟! میخواهید جلوی قرآن بایستید؟ قرآن نمیگوید همه خوب هستند، قرآن میگوید مؤمن هستند، همه خوب نیستند. خوب، خوب است و بد هم بد است. امّا ما با خوبها طرف حساب هستیم. اشکالی ندارد، جای دوری نمیرود. شما از بچه خود، از خانم خود، از شوهر خود، از ارحام خود، دوست خود، گذشت کنید، جای دوری نمیرود. از او بگذرید. [بگویید:] خدایا کمک کن من سرپرستی همه اینها را با نیکی انجام دهم. با نیکی سرپرستی کنم و به همه آنها برسم، احسان کنم. خدایا من به خاطر عفّت و بزرگواری و کرامت انسانی از عیبها و از عورات (یعنی کارهای نهانی) اینها چشم بپوشم. مثلاً دختر فلان طلاق گرفته است، دیگری میخواهند بفهمند که چرا طلاق گرفته است. شما چه کار دارید؟!»
جلسه سیری در صحیفه سجادیه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو و درمانی راضی نمیشد. مدت ها در آن رنجور بود و مدام شکر خدای عز و جل می گفت. پرسیدندش که شکر چه می گویی؟ گفت: شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.
گر مرا زار به کشتن دهد آن یار عزیز
تا نگویی که در آن دم، غم جانم باشد
گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد
کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد
برگرفته از گلستان سعدی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* از دید آرایشگر بعضی ها اصلاح ناپذیرند.
* با سوالات چالشی چاله ای پر نمی شود.
* پرنده آزادی داد، آب و دانه خرید!
* سال کهنه، سال نو را اول به بهار «تحویل» می دهد.
* بعضی ها با آجر کردن نان دیگران نان می خورند.
* قیمت ماشین ها در حال سبقت از یکدیگر هستند!
رضا وارسته
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تو نقطه شیرین شروع قصه های عاشقانه منی
آن جا که دلدادگی است دل می دهی، دل می برم...
پایان قصه های من را تو برایم بباف
شبیه شال گردنی گرم
در یک صبح سرد زمستانی
که گرمای آن تا عمق وجودم رخنه خواهد کرد
شیلان حفار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من یک مریخی هستم که به زمین آمدهام. ما آن جا سردمان بود و تصمیم گرفتیم وضعیت زمین و زمینیها را برای سکونت بررسی کنیم. گزارشهای دنبالهدار من در این ماموریت را این جا میخوانید. این آخرین گزارش من برای شما در دوران مجردی است. توی کره زمین که حداقل این طور است و توی آخرین قسمتها در نود درصد موارد همه مجردها ازدواج میکنند و کلا قسمت آخر، عروسی است. پس من هم در آخرین قسمت این مجموعه از گزارشهایم، باید خبر عروسیام با ناهید را به شما بدهم.من باید به همه جوانان مریخی این نکته را خاطرنشان کنم که هیچ وقت از رسیدن به آرزوهایشان ناامید نشوند. یعنی شما ببینید بابای ناهید که حاضر نبود جنازه صد سال فسیل شده ناهید را هم روی دوش من بگذارد، به جایی رسید که توی مراسم عروسیمان آن قدر حرکات موزون کرد که مراسم تمام شد همه رفتند، ما خوابیدیم، صبح شد، بلند شدیم دیدیم تازه ایشان، گرم شده و آن وسط دارد تقاضای آهنگ زحلی میکند.اما من و ناهید توی واحد بابای ناهید ساکن شدهایم و بابای ناهید را هم فرستادهایم واحد من. (یعنی به اصطلاح داماد سر خانه زمینیها معنایی تازه بخشیدم!) این جا به زودی دارد بهار از راه میرسد و حالا من یک تابستان، یک پاییز، یک زمستان را درک کردهام و به زودی بهار را هم درک خواهم کرد. خودشان میگویند از آن به بعد همه چیز زمین تکراری خواهد بود. مثل خیلی چیزهای زندگی زمینیها که اساسا بر پایه تکرار هستند. از شما میخواهم مدت کوتاهی به من استراحت بدهید تا کمی اوضاعم روبه راه شود تا بتوانم در آینده باز هم گزارشهای خودم را برایتان ارسال کنم. از شکیبایی شما سپاس گزارم.
با تشکر، مامور تازه داماد شما، بهرام625. پایان گزارش سی ام
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بود ناثِـر جوانِ سی ساله
رفت در چاه، بعد هر چاله
گشت کم کم زبانزد مردم
همه را کشت تا شود دیپلم!
مشکلش عمدتا ریاضی بود
روزها گرمِ خاکبازی بود
داشت تأخیر؛ توی هر کارش
«نظم» میداد کلا آزارش
دیر می آمد او زمان قرار
وَ نیامد سرِ زمان یک بار
عمدتا صبحِ زود میخوابید
زنگ هی می زدی؛ نمی فهمید
توی هرکار نمره اش رد بود
بس که بدقولی اش زبانزد بود
خواست بابای بچه ای؛ شیری
گفت: «ناثر تو شیر می گیری؟»
رفت ناثر که تا بگیرد شیر
بچه شد نوجوان در این تأخیر!
یاد دارم که اولِ رمضان
رفت ناثر که تا بگیرد نان
بود ذی القعده وقتِ برگشتش!
پاره شد معده وقت برگشتش
عید نوروز توی مهمانی
همه بودند پیشِ «مامانی»
زنگ زد هی به او پسردایی
گفت: «ناثر چرا نمی آیی؟»
گفت ناثر که: «زود می آیم
تا نرفته است گرمی از چایم»
آمد او در نهایتِ شادی
منتها وقتِ سالِ میلادی!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مدل موهای عجیب خانم سیاست مدار
آدیتی سنترال- سناتور والنتین پترنکو، زن سیاست مداری که در دوران اتحاد جماهیر شوروی مشغول به کار بود، دوباره به عرصه سیاست بازگشته است. اما نکته ای که باعث مشهور شدن این سیاستمدار در بین مردم، رسانه ها و شبکه های اجتماعی این کشور شده است، مدل موهای عجیب و غریب او است! مردم دوست دارند بدانند که این موها واقعی است یا کلاه گیس. و اگر واقعی است او چطور می تواند آن ها را هر روز به این مدل عجیب و غریب بیاراید! اما گویا مدل موهای این سیاستمدار هم جزو اطلاعات محرمانه روسیه است چرا که او هیچ رغبتی برای فاش کردن راز موهایش ندارد.
رکورد عجیب و دردناک
گینس ورلد رکورد- احتمالا شما هم تصاویری از خوابیدن هندی ها بر روی تشک های پر از میخ دیده باشید اما این بار هندی ها پا را فراتر گذاشته اند و در یک رکوردشکنی جدید، از هشت تشک پر از میخ استفاده کرده اند تا هشت لایه آدم و تشک را روی هم بخوابانند! گویا قبلا این رکورد توسط گروهی که شش لایه تشک را روی هم سوار کرده بودند ثبت شده بود اما این بار رکورد شکنی با هشت لایه تشک ثبت شد.
مورد پیچیده مرد متهم به اعدام
آدیتی سنترال- ونون مدیسون 67 ساله بیش از سه دهه پیش، به دلیل کشتن یک افسر پلیس به اعدام محکوم شده است و در زندان به سر می برد. اما در طول دوران حبس دچار چندین سکته مغزی شده، به طوری که اصلا جرمش را به یاد ندارد! او قرار بود در سال 2016 اعدام شود اما طبق قوانین دیوان عالی ایالات متحده آمریکا، فردی که اعدام می شود در زمان اعدام باید کاملا جرمش را به یاد داشته باشد. اما مدیسون نه تنها جرم بلکه خانه و مدرسه و صدها چیز دیگر را فراموش کرده است. او یکی از موارد نادر فراموشی کامل است و وکیل او پیگیر است تا بتواند از حکم اعدام جلوگیری کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سامان موقع تماشا کردن فوتبال، چند بار صدای کوبیده شدن در پشت بام به گوشش آمد. با خودش گفت طبقه بالاییها عجب آدمهای بیملاحظهای هستند. هنوز بقیه واحدها خالی بودند و فقط سامان و خانواده عمویش توی آپارتمان ساکن بودند. اوایل نیمه دوم فوتبال، سامان لایو پسرعمویش را که با خانوادهاش توی یک سفره خانه سنتی شام میخوردند در اینستاگرام دید. یک لحظه به خودش آمد. از آپارتمان بیرون رفت. برق راهرو را که روشن کرد، رد پایی گلی پلهها را رفته بود بالا.سامان با احتیاط خودش را به پشت بام رساند. کسی نبود و باران به همان تندی سر شب میبارید. در پشت بام را که بست و دوباره وارد راهرو شد، متوجه تعداد بیشتری رد پا روی سرامیکهای راهرو شد. از توی آپارتمانش صدای جیغ و هورا و فریاد گل گل شنیده میشد. در آپارتمانش را که باز کرد، هیچ کس توی خانه نبود، کریستیانو رونالدو گل زده بود و پنجره آپارتمان محکم بهم میخورد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کیانوش رستمی، وزنه بردار پهلوان کشورمان این عکس و متن را در صفحه اینستاگرامش گذاشته است:
«من در کشاکش خنده های سرد روزگار دست های پینه بسته باد را رها کرده ام و به شانه های دوست به سوی نهال های جاودانه همیشه باهم بودن می روم. دلم بیدار و سرم هوشیار، چرا که با هر چه دوست می توان پایتخت قرن را فتح کرد. در آفاق در سبزه های نرم... با دوست می توان راویِ قصه های شاد و شیرین بود. در میان دست های دلتنگ شب... زیبایی چشم را مجذوب می کند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* با این پولی که تو حسابمه فقط می شه حساب رو باز نگه داشت!
* خیلی حال می ده وقتی یکی بهت زنگ می زنه، صدات رو آروم و دو رگه کنی مثلا خوابی. بعد طرف معذرت بخواد و قطع کنه. مرض هم ندارم!
* صدای بمبها و نارنجکهایی که از الان که این قدر مونده تا چهارشنبه سوری میاد، دقیقا مثل این مانورهای قبل از شروع جنگه. مهمات رو هدر ندین بابا!
* خوبی بازی های دوستانه ایران اینه که زمان بازی اسم و فامیل، از الف تا ی، می تونی واسه اسم کشور امتیاز کامل بگیری!
* به این سن رسیدم ولی مغزم برای تشخیص ببر و پلنگ همچنان ۱۰ ثانیه زمان می خواد!
* احساس می کنم کل ساختمون از اینترنت خونه ما استفاده می کنن جز خودمون!
* صبح ها که از خواب پامی شم، لازم دارم یه تانک از روم رد بشه تا خستگیم در بره!
* یک قانون نانوشته فیزیکی- غذایی- اقتصادی هست که می گه قیمت غذا با حجم اون، رابطه عکس داره!
* باشگاه رفتن فقط اونجاش که می ری جلوی آینه شکمت رو میدی تو و نفست رو اون قدر حبس می کنی که کبود می شی تا عکس بگیری بذاری اینستا!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تلگراف| زن گوجه فرنگی های سالم را در باغ برای فروش جدا می کند، بنگلادش
گتی ایمیج | زیبایی های برف، چین
گاردین | شکار لحظه خیره شدن جغد به دوربین عکاس، انگلستان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در بین اخباری که این روزها منتشر می شود، از منشوری شدن خانم کتایون ریاحی در برنامه دورهمی که بعدا گفته شد اصلا ربطی به پوشش خانم بازیگر نداشته و صدا کمی نویز داشته و باعث می شده صدای کف زدن و خنده های بی ربط حضار را نشنویم، گرفته تا این خبر که ایسنا اعلام کرده بیش از ۲۳ درصد ایرانیان نشانههایی از اختلال روانی دارند و اگر بعد از شنیدن این خبر، کسی جلویمان را نمی گرفت بهشان نشان می دادیم که کی اختلال روانی دارد! در کنار همه این اخبار بی اهمیت، یکی از سایت ها تیتری زد که باعث شد همه این چیزها را فراموش کنیم.
خبرآنلاین گفت: «نصف شب سراغ یخچال میروید؟ خطر بزرگی قلب شما را تهدید میکند»! همین را می خواستیم؟ یعنی همه چیز از آلودگی هوا و امواج توی فضا و آب آلوده و خوراکی غیرمجاز و استرس و عصبانیت و... به کنار، از این به بعد اگر نصف شب سراغ یخچال برویم هم باید منتظر باشیم که یک سکته ناقص یا کامل به سراغمان بیاید. حالا دلیلش چیست؟ در آن خبرگزاری که نوشته به دلیل پرخوری و اضافه وزن و این چیزها امکان بروز بیماری قلبی بالا می رود، ولی ما که می دانیم دانشمندان می خواهند دلیل اصلی اش را از ما مخفی کنند.
دلیلش هم یا این است که با هر بار باز کردن در یخچال توسط فرزندان، پدران یک نیم سکته رد می کنند که «بیا، باز ده هزار تومن پرتقال و پونزده هزار تومن شیرینی و بیست هزار تومن آجیل هوتوتو!» شاید هم دلیلش این است که مادر خانواده تا صدای در یخچال را می شنود با خودش می گوید: «ای داد... بچه ام رفت سر یخچال و چیزی گیرش نمیاد بخوره...» و از این غصه قلبش فشرده می شود.
شاید هم قضیه مربوط به ساکنان مخفی یخچال هاست که نصف شب ها در آن جا جشن می گیرند و اگر بی هوا در را باز کنیم ممکن است صحنه هایی ببینیم که از ترس زهره ترک خواهیم شد! به هرحال اگر جانمان را دوست داریم، بهتر آن است که به هیچ وجه نصف شب ها و بی خبر در هیچ جایی، مخصوصا یخچال را باز نکنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* زندگیسلام؛ ضمن تبریک به خاطر ۱۰۰۰تایی شدنت، این رباعی مشهور از حافظ را تقدیم می کنم: سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت / باشدت در شهریاری برقرار و بردوام / سال خرّم فالِ نیکو مالِ وافر حالِ خوش / اصلِ ثابت نسلِ باقی تختِ عالی بختِ رام!
* اگه قایم کردن سیب زمینی سرخ کرده رو در اعماق کابینت تا لحظه انداختن سفره ندیده بگیریم، میشه گفت رفیق بی کلک، مادر! مسعود مجنونپور
* من هر روز زندگی سلام رو می خونم و لذت می برم. واقعا این صفحه عالیه.
آیناز گنجعلی
* هزار شماره شدن تون رو تبریک می گیم. به امید دو هزار و سه هزار و یک میلیونی شدن! بچه های هفتم الف
* چرا زودتر خبر ندادین که قراره برای شماره هزار جشن بگیرین، تا ما هم خدمت برسیم؟
* تقارن شماره هزار و میلاد حضرت زهرا(س) رو به فال نیک می گیریم و امیدواریم در کارتون موفق باشین.
سعید حاجیان
* مامان گلم، از این که تو زندگیم فرشته ای مثل شما رو دارم بسیار خرسندم. خدا شما رو برامون نگه داره.
دختراتون شکیبا و ملیکا
پاسخ خفن استریپ شماره قبل: سیمرغ بلورین - سراپا - گلابی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.