تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 76
با خدای خود خلوت کنید
مرحوم حاج اسماعیل دولابی میفرمود:
«خداوند ما را بزرگ آفریده است و برای ما نقشه دارد. امیدوارم او را و افعالش را بپذیریم. روح پذیرش، ذکر خداست. در شبانهروز یک ربع، ده دقیقه، برای خدا خلوت کن. نیمهشب، نماز هم نمیخواهی بخوانی نخوان، ولی بنشین و جسم و روح و هستی خودت را نقد بگذار در مقابل خدا. بگو: خدایا دنیا خیلی شلوغ است. خودت میدانی که عالمی که در آن زندگی میکنیم شلوغ است. میخواهم ده دقیقه بنشینم خستگیام در برود. شبانهروز به کار مشغولم، یا نماز میخوانم یا راه میروم یا برای فردا خیالات میکنم. همه وقت در کارم، حتی در خواب هم کار میکنم. چند دقیقه اجازه بده در محضر شما بنشینم. این را به خودتان بگویید. بنشینید با خدای خودتان خلوت کنید.»
برگرفته از کتاب «طوبی محبت»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 61
فتو ترانه
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حکایت
تعداد بازدید : 73
آدم بدحساب
مردی، به حلوافروشی گفت: «کمی حلوای نسیه به من بده.» حلوافروش گفت: «بچش، حلوای نیکی است.» مرد گفت: «من به قضای رمضان سال پیش روزه دارم.» حلوافروش گفت: «پناه بر خدا اگر با آدمی چون تو معامله کنم! تو قرض خدا را یک سال به عقب اندازی، با قرض من چه خواهی کرد؟!»
برگرفته از کشکول شیخ بهایی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
غلط ننویسیم
تعداد بازدید : 64
حکم گذار یا حکم گزار
«گذاشتن» در معنای مجازی یعنی «وضع کردن» و «بنیاد کردن». بنابراین «حکم گذار» با حرف «ذ» به معنای «واضع حکم» و «حکمران» و مجازا به معنای «سالار» و «سرور» است.
از پلک ادب حکم گذاران همه رفتند
شو بار سفر بند که یاران همه رفتند (محمدتقی بهار)
اما «حکم گزار» اگر به کار رود به معنای «اجراکننده حکم» و «فرمانبر» خواهد بود.
برگرفته از «غلط ننویسیم» اثر ابوالحسن نجفی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 62
کاریکلماتور
* آتش برای تجدید قوا «زیر خاکستر» رفت.
* دیگران می خورند، تورم سراغ ما می آید.
* برای «روشن» شدن دیگران نباید «خاموش» ماند!
* برف چرت پارو را پاره کرد.
* پارو به احترام آمدن برف «تمام قد» ایستاد.
* با آمدن برف، پارو از قوه به فعل درآمد!
* تا کبریت هست از آتش بس خبری نیست.
* ماهی دودی، روی آمدن به خانه را نداشت!
رضا وارسته
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 82
انگلیش آموزی
نویسنده: میترا تاتاری، تصویرساز:سعید مرادی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 46
عاشقانه ها
شاید آن قدرها هم عاشق دریا
آسمان
پنجره های آبی نبودم
وگرنه شعر می شدند
این عاشقانه ها
سمیه میرزایی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مسابقه چی میگه؟
تعداد بازدید : 140
سمیه کیه؟ من هومنم!
سلام. با توجه به استقبال از مسابقه هفته پیش، این بار هم باید بگین یکی از افراد تو این عکس یعنی هومن سیدی یا نوید محمدزاده «چی میگه؟». فراموش نکنید که فقط برای یکی از شخصیت ها باید جمله بنویسین، نه گفت وگوی بین دو نفر. ببینیم چه می کنید. فراموش نکنید پیامک های بدون اسم، بی نمک و کلیشه ای در مسابقه شرکت داده نمی شن.
یادآوری مسابقه: باید برای این عکس یک جمله بامزه بنویسید و تا ساعت 24 امشب (یک شنبه) برای ما به پیامک 2000999 یا تلگرام 09215203915 بفرستید. در ابتدای هر پیامک، نام ستون «چی میگه؟» و در آخر پیامک هم نام و نام خانوادگی تون رو حتما بنویسید. بانمکترین و خلاقانهترین جملههای فرستاده شده، روز سه شنبه به اسم خود نویسندهها چاپ میشه. همیشه خوش باشید. اما چند مثال:
* نوید: جوک جدیدی که برات ساختن رو خوندی؟
* هومن: چی شد امشب اون شلوار معروفت رو نپوشیدی؟
* خوب شد زود اومدیم وگرنه جا گیرمون نمی اومد!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش های یک مریخی
تعداد بازدید : 54
گزارش شماره بیست و ششم: روبه رو شدن با واقعیت
من یک مریخی هستم که به زمین آمدهام. ما آن جا سردمان بود و تصمیم گرفتیم وضعیت زمین و زمینیها را برای سکونت بررسی کنیم. گزارشهای دنبالهدار من در این ماموریت را این جا میخوانید. از دیروز با واقعیتی بزرگ روبه رو شدهام که نمیدانم از شنیدنش خوشحال باشم یا ناراحت. کاملا گیج و منگ هستم. واقعا هیچ جور انتظار شنیدنش را نداشتم. موضوع این است که دیروز بعد از مذاکرات بسیار، بابای ناهید اجازه داد من و ناهید دو نفری برویم توی اتاق و با هم حرف بزنیم و به قول زمینیها سنگهایمان را با هم وا بکنیم. اتفاقی که تا حالا نیفتاده بود. البته فقط من و ناهید نبودیم و دختر کوچک آقای عنایت را هم بینمان نشانده بودند!
وقتی نشستیم، ناهید خیلی سریع رفت سراغ اصل مطلب و گفت: «شاید الان انتظار داشته باشید بپرسم چه رنگی دوست دارید یا دوست دارید عروسی را کجا برگزار کنیم یا آخرین شکلی که توی ابرها دیدید شکل چی بوده، اما گفته باشم من مثل این زمینیها نیستم که به این چیزها اهمیت بدهم. اصلا هم نباید انتظار داشته باشید هر وقت از بیرون خسته و کوفته رسیدید یک تشت آب گرم جلویتان بگذارم و با ریختن گلبرگ توی تشت شروع کنم به ماساژ دادن پای شما که مثلا شارژ بشوید» گفتم: «خب من هم مثل مردهای زمینیها نیستم که با یک تشت آب شارژ بشوم». ناهید گفت: «حتی با ماساژ دادن پایتان در شیر هم کولاک نخواهم کرد». گفتم: «من هم علاقهای به شیر ندارم چون به لاکتوز حساسیت دارم و همین که میبینمش دچار نفخ میشوم». ناهید گفت: «گفته باشم من وقت غذا پختن هم ندارم». گفتم: «خب یک املتی درست میکنیم دور هم میخوریم» ناهید گفت: «تازه وقت لباس و ظرف شستن هم ندارم» گفتم: «خب ظرف شستن و لباس شستن که عار نیست، خودم میشویم». ناهید گفت: «ببین اصلا دست به سیاه و سفید نمیزنم» گفتم: «باشه. فقط بهم بگو به جای همه این کارها چه کار میکنی؟» گفت: «تحقیق درباره زمینیها» و من در آن لحظه بود که تازه به این حقیقت پی بردم که ناهید و بابایش هم ماموران سیاره دیگر منظومه شمسی یعنی سیاره ونوس هستند. مثل این که قصه تازه شروع شده است: «قصه مرد مریخی و زن ونوسی»
با تشکر، مامور با ونوسیها وصلت کنِ شما، بهرام625. پایان گزارش بیست و ششم/
محمدعلی محمدپور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 94
زندگی سلام
* کاربرد سررسید تو خونه ما این جوریه که می ذاریم چند سال از تاریخش بگذره، بعد ازش به عنوان دفتر استفاده میکنیم. کلا امکان نداره از نوش استفاده کنیم!
* وحشتناک ترین جمله تو این روزها اینه: «مامان یه کمک کوچولو بهم می کنی؟» مخصوصا اون کلمه کوچولو خیلی ترسناکه!
* جای خالی من توی جدول تناوبی مندلیف به شدت احساس می شه، به عنوان سستترین عنصر!
* یواش یواش داریم به وقتی نزدیک می شیم که دیگه روز نداریم، همه ش شب عیده!
* من آخرین باری که پول «چنج» کردم مال دوره راهنمایی بود که پول دادم و از بقالی سر کوچه پول برره ای خریدم!
* یکی از فانتزی هام اینه که یک روز تو خیابون یه پراید بدون نوشته don't touch my car ببینم و برم بغلش کنم!
* سیستم خونه ما این جوریه که اگه از یک غذا خوشت نیاد، اون قدر گرسنگی می کشی که عاشقش می شی!
* عکس خودتون رو بزرگ چاپ می کنین و می زنین روی دیوار خونه تون؟ من آینههای خونه رو با پارچه میپوشونم که زیاد خودم رو نبینم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 136
دنیا به روایت تصویر
اسپلش نیوز- صحنه ای عجیب در کانال های ونیز که به دلیل کاهش بارندگی و جزر آب به وجود آمده است
گتی ایمیج- شنای قوها در خیابان های آب گرفته، فرانسه
گاردین- ایستگاه قطارهای سریع السیر در هوای برفی، چین
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 144
دور دنیا
زندگی در قالب فرد دیگر
آدیتی سنترال- «ژوئن رکیموتو» محقق ژاپنی که در دانشگاه سنگاپور تحصیل می کند، نوعی فناوری جدید به نام «آبر هیومن» طراحی کرده است که به شما اجازه می دهد به جای فرد دیگری زندگی کنید! با استفاده از این فناوری، فرد می تواند بدون این که از خانه اش تکان بخورد، به قرار ملاقات با دیگری برود. در این روش یک تبلت بزرگ روی صورت فردی که می خواهد به جای دیگری کاری بکند، وصل شده است و در قالب دیگری به همه جا رفته و ارتباط برقرار می کند! تمام حرکات فرد دیگر توسط شخص اصلی کنترل می شود! این فناوری هنوز به صورت عمومی اجرایی نشده است.
وسیله بی صدا سازی توالت!
آدیتی سنترال- ژاپنی ها مبادی آداب ترین ملت دنیا هستند. آن ها آن قدر حواسشان هست که بی ادب به نظر نرسند، که وسیله ای اختراع کرده اند که صداهایی را که ممکن است در دستشویی ایجاد شود به طور کامل از بین می برد! سازندگان این وسیله، راز ساخت این دستگاه را برملا نکرده اند اما به نظر می رسد تولید انبوه این دستگاه، بسیار مورد استقبال قرار گیرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اینستاگردی
تعداد بازدید : 139
تغییر خود برای تغییر جهان
کیانوش رستمی، وزنه بردار پهلوان کشورمان زیر این عکس برفی از خودش در صفحه اینستاگرامش نوشته است:
«باید طبیعت را به چشم مادرمان بنگریم و با آرامش خود را به او تسلیم کنیم. همه ما در حقیقت جزء جدایی ناپذیر این کل هستیم. باید خود را به این جریان بزرگ واگذاریم. صد البته که طغیان عبث است اما تغییر، گاهی ضروری است. اگر خود را تغییر دهی، تغییر جهان را آغاز کرده ای. با تغییر تو، بخشی از جهان هم تغییر می کند. چون ما ذره ای کوچک از هستی بیکرانیم.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نیم دقیقه ای
تعداد بازدید : 127
سوال بی موقع!
پسر با عجله به سمت پدرش می دوید و پشت سر هم فریاد می زد: «پدر پدر!»
پدر خشمگین به او نگاه کرد و گفت: «وقتی من رو این جوری صدا می زنی حواسم رو حسابی پرت می کنی! از الان به بعد تا ازت سوالی نپرسیدم حرف نزن!»
پسر لحظه ای فکر کرد و گفت: «باشه پدر. فقط میشه الان از من بپرسین: آیا فراموش کردم ترمز دستی ماشین رو بکشم و ماشین داره به سمت دره حرکت می کنه یا نه؟ »!
ترجمه و تصویرسازی: فرنگیس یاقوتی، سعید مرادی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 66
ما و شما
زندگی سلام بهترین بخش روزنامه خراسان است.
با تشکر محمد رضا
* آقای امیرحسین خوشحال؛ با همه شوخی می کنی، چرا با یارت شوخی نمی کنی؟ نکند ازش می ترسی ها؟!
* فردی گفته بود تولد پسرتون رو به خودش تبریک بگید نه به روزنامه، درست گفتن. این کار اصلا درست نیست.
* همزمان با خوندن هر مطلب برای خودم تصویرسازی می کنم. به ویژه ترسانک رو که می خونم هر لحظه رو مجسم می کنم و...
* متاسفم که این همه کلمه فرنگی جدید توی روزنامه تون باب کردین. به کجا میریم ما. توی روزنامه پنج شنبه صفحه زندگی سلام، حداقل شش، هفت واژه رسانه ای خارجی جدید باب کردین که اصلا معنیش رو نفهمیدم.
* بخش زندگی سلام خیلی عالیه، به ویژه بخش خانواده و مشاوره که خواننده و مخاطب را به سوی خودش جذب می کند. با تشکر فهیمه کشته گر، درگز
* سلام. مسابقه چی میگه از چی شده بهتره.
* با این که گفتم آق کمال شخصیت خیالی است، اما هرچی هست از علی مشهدی که خیلی خونوک و بی مزه است،بهتره. البته اگه همه ش زندگی روزمره خودشو ننویسه و یه کم بامزه تر باشه.
* نمردیم و یه تعریف از آمریکا خوندیم تو دنیا به روایت تصویر و عکس دریاچه میشیگان.
* عشق یعنی نقطه ضعف دل کسی باشی. مسعود مجنونپور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 65
نیاز طنزی ها
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از اون لحاظ
تعداد بازدید : 66
دزدها هم مطالعه میکنند
چند وقت پیش در فضای مجازی مطلبی دیدم که توجهم را به خود جلب کرد. نوشته بود در یکی از کشورها، یک آدم فرهیخته تعداد زیادی کتاب را برای مطالعه شهروندان در یکی از معابر قرار داده و همان جور بیصاحب به امان خدا سپرده. یعنی بدون مراقب و فقط و فقط با یک تابلو کتاب ها را رها کرده است؛ تابلویی با این مضمون که: مطالعهکنندگان دزدی نمیکنند، دزدها هم مطالعه نمیکنند. خب ضمن احترام برای فرهیخته گرامی، در ادامه پیشامدهای مختلفی را که بعد از چنین حرکت سخیف و لوسی محتمل میبینیم آوردهایم بلکه بخوانند و بفهمند که چقدر در جهالت به سر میبرند:
حالت اول: دزد میآید، چون سواد کافی ندارد تابلو را نمیخواند و همه را میریزد داخل گونی تا ببرد و به صورت کیلویی بفروشد.
حالت دوم: دزد میآید، چون سواد دارد اما شعور ندارد، نوشته را میخواند و میگوید: لایک، با اجازه عکس میگیرم میذارم تو پیجم. بدین ترتیب بعد از عکس گرفتن با تابلو تمام کتابها را میبرد و به صورت عمده و جزئی میفروشد.
حالت سوم: دزد میآید، چون هم سواد دارد و هم شعور، بعد از خواندن نوشته واقعا متحول شده و به فکر فرو میرود. او طبق نوشته نتیجه میگیرد که چون دزد است، مطالعه ندارد و در نتیجه کتاب نمیخواهد. لذا بیخیال کتابها شده و تابلوی فلزی را داخل گونی میاندازد و میبرد تا به صورت کیلویی بفروشد.
حالت چهارم: دزد میآید، چون هم سواد دارد و هم اهل مطالعه است و هم تحصیلی بالایی دارد، هرچه از دهانش در میآید بار فرهیخته میکند و کتابها را در کارتن میچیند و برای مطالعه میدزدد!
حالت پنجم: سد معبر میآید، کتابها و تابلو و فرهیخته را داخل گونی ریخته و میبرد.
محمدامین فرشادمهر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.