یادبود
تعداد بازدید : 87
حماسه شهدای هویزه
15 دی 1359، روز آغاز عملیات دفاع و آزادسازی سوسنگرد و هویزه بود. برای این عملیات دو تیپ از لشکر 16 زرهی قزوین و یک تیپ از لشکر 92 زرهی اهواز در نظر گرفته شده بود که دو گردان از نیروهای سپاه و عده ای هم از نیروهای جنگ های نامنظم (شهید چمران) نیروهای ارتش را یاری می دادند. از جمله هدف های این عملیات، پاک سازی شمال و جنوب کرخه از وجود نیروهای متجاوز ارتش عراق و آزاد سازی پادگان حمیدیه و منطقه جفیر بود. نتایج عملیات در این روز موفقیت آمیز بود اما هنوز عقبه های اصلی دشمن در پادگان حمیدیه و سه راهی جفیر آسیب ندیده بود. رزمندگان ایرانی، پس از تصرف مرزهای کرخه و حاج بدر، قصد پیشروی به سوی پادگان حمیدیه را داشتند. اما بنا به دلایلی مانند نرسیدن مهمات، قرار بر این شد که ادامه عملیات در 16 دی انجام شود.
شانزدهم دی 1359، سپاهیان ایران در جلوی تانک های ارتش مستقر شدند و منتظر دریافت رمز حمله بودند که رفت و آمد تانک های دشمن زیاد شد و پس از آن، هواپیماهای دشمن برای بمباران ظاهر شدند. در این ضد حمله سنگین دشمن که نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی شدند، بیش از 100 تن از پاسداران، جهادگران و دانشجویان پیرو خط امام از جمله حسین علم الهدی مفقودالاثر و شهید شدند. در پی این حادثه، نیروهای دشمن در تاریخ 18 دی 1359، هویزه را اشغال کردند و پس از آن فرمانده نیروهای عراقی (خلیل الدوری) دستور داد تعدادی از مردم بی گناه را دست بسته در یک گودال قرار دهند و به شهادت برسانند. سپس عراقی ها تمام شهر را با دینامیت و بلدوزر نابود کردند. بدین ترتیب شهر به تپه ای خاک مبدل شد.
شهید علم الهدی
سید محمدحسین علم الهدی، فرزند آیت ا... حاج سید مرتضی، در هشتم مهر 1337، در اهواز چشم به جهان گشود. فعالیت های شهید در زمینه های فرهنگی، مذهبی و سیاسی تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. بعد از پیروزی نیز علم الهدی منشأ فعالیت های مختلفی بود که تأسیس بسیج، مجاهدت در جهاد سازندگی، تأسیس سپاه هویزه و شرکت در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا همراه با دیگر دانشجویان پیرو خط امام از این جمله است. شهید علم الهدی که دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته تاریخ بود، با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از دانشجویان به سوی جبهه شتافت و در حالی که به اتفاق همرزمان خود در حلقه محاصره دشمن در هویزه گرفتار شده بود، تا آخرین قطره خون به دفاع از ایران پرداخت و به دیدار پروردگارش نایل آمد.
برگرفته از پایگاه شهید آوینی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 62
ما و شما
* تمام اینایی که توی مطلب «دو بچه کافی نیست» اسم بردید، پولشون از پارو بالا میره و هیچ مشکل اقتصادی و معیشتی از فاصله 20 کیلومتری خانواده هاشون هم عبور نمی کنه.
* دخترم نرگس، از فداکاری و احساس مسئولیت ات تشکر می کنم، تولدت مبارک. بابات
* مطلب «قربان زخمه های تو، خون پاش و نغمه ریز» بسیار بسیار خوب که نه، عالی بود. از این که به موسیقی مقامی خراسان بزرگ (از شمالی تا جنوبی) اهمیت می دهید سپاس گزارم. ولی استاد عیسی بخشی (قلی پور) را فراموش کردید. تشکر یک مشترک بجنورد
* میگم اگه می خواین یک ستون بزنید به نام مجنون پور که دیگه این آقا ستون ما و شما را تسخیر نکند.
یک زندگی سلامی اصیل
* به دنبال حرف دوست عزیزی که گفته دو بچه کافی نیست، الان همون یکی هم زیاد است با این وضعیت کار و خشکسالی...
* عکس خانوادگی ورزشکاران و هنرمندان را در صفحه زندگی سلام دیدم. درود بر وحید شمسایی با این خانواده با حجاب و محجوبش
* واقعا باید به داوران بخش «چی شده؟» آفرین گفت! بر چه اساسی این جملات انتخاب میشن؟ سجاد قربانی
* آقکمال! در این چلّه زمستان می خواهم آدم برفی درست کنم اما کو برفش؟ تو بگو حالا چه کار کنم؟!
آق کمال: چاره ای ندرم، یا با برفک فریزرتان درست کنن، یا با ای یونولیت های دور یخچال!
* سه نقطه آن روز با موضوع «نامه فرستادن در جزیره اسرارآمیز» نقطهای است جلوی نمره۲ من!
پاسخ خفن استریپ شماره قبل:درمانده - خبرنامه-مالامال
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پاسخ مسابقه این کیه
تعداد بازدید : 84
مرکز به گوشم!
سلام. این هم کاریکاتور کامل شخصیت مسابقه شماره 64 «این کیه؟» آقای «مهدی ربیعی» بازیگر نقش سروان نعیمی در سریال لیسانسه ها که این شب ها از شبکه نسیم پخش میشه. آقای ربیعی که با لحن خاصی در این سریال صحبت می کنه، طرفداران زیادی پیدا کرده و در این نقش خوش درخشیده. این بار چهره مون رو سخت گرفته بودیم ولی باز هم شما تونستین خوب تشخیص بدین. هرچند 11 نفر به آقای محمد صادقی اشاره کرده بودن که هرچی فکر کردیم، به جز لباس پلیسی، هیچ شباهت دیگه ای تو این دو تا چهره پیدا نکردیم!
برنده این مسابقه، باز هم خانم هستن و باز هم یک دختر خانم محصل، «نفیسه خطیب» 14 ساله از سبزوار که به خاطر دیدن سریال لیسانسه ها تونستن چهره مسابقه رو تشخیص بدن. بهش تبریک می گیم که بعد از بارها شرکت تو مسابقه این بار قرعه به نامشون افتاد. به امید خدا چهارشنبه همین هفته و در مسابقه بعدی، عکس و کاریکاتورشون رو می تونید همین جا ببینید. خوش باشید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 77
بریده تصویری
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 170
زندگی سلام
یکی از راه های 100 برابر شدن پول در یک چشم به هم زدن!
* قیافه کرکس یک جوریه که انگار اسم اصلیش کر کثیفه، اما کرکس صداش میکنن!
* حتی فیلتر شدن تلگرام و بستن فیلترشکن ها و قطع شدن اینترنت هم نتونست کاری کنه که ما بریم بشینیم پای درس هامون!
* تو خونه ما هرچی رو می خوان تست کنن فاسده یا نه، اول به من میگن بیا یه کم بخور ببین خوشمزه است یا نه. بعد اگه هیچیم نشد بقیه هم می خورن!
* اگه سر کوچه دیدین یک عده نشستن تخمه می خورن، تعجب نکنین. اینا مدیرها و ادمین های تلگرامن!
* بزرگ ترین سوالی که شب امتحان به ذهنم میاد اینه که من این درسها رو کی برداشتم؟!
* رفتم دکتر گفتم آقای دکتر شب ها خوابم نمی بره. یک نسخه نوشت گذاشت کف دستم. بازش کردم دیدم نوشته پنج صفحه از جزوه هات رو هرشب قبل از خواب بخون!
* کاش اونایی که به اینستا میگن اینِستا همچنان فیلتر بمونن!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قاب ایران
تعداد بازدید : 101
تابستان برفی در بارگاه سوم
فصل زمستان هم فرا رسید و متاسفانه هنوز شاهد بارشی نبوده ایم و این برای ساکنان شهرهای بزرگ بسیار ناراحت کننده است. اما مناطقی وجود دارند که حتی در تابستان هم شاهد بارش برف هستند، درست مانند همین تصویر که می بینید و مربوط به جان پناه جبهه جنوبی کوه دماوند به نام «بارگاه سوم» در ارتفاع 4200 متری و در تیرماه است. اگر جزو افرادی هستید که به برف علاقه مندید و در شهرهای بزرگ زندگی می کنید، ورزش کوهنوردی می تواند انتخاب خوبی برای شما باشد تا در کوهستان و ارتفاعات بالا و حتی در فصل تابستان شاهد بارش برف باشید.
عکس و متن: امین جوشش
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شعر طنز
تعداد بازدید : 84
بنده ندارم یک سند!
خواند یک شب مصطفای صابری
یک غزل از کارهای ناظری
روی میز خویش می زد کاردار
شد مرادی هم کمی بی اختیار!
بنده هم حرکات موزون می زدم
حرکت از اطراف کارون می زدم
سر صدا خیلی شد و آمد پلیس
صابری می گفت با دستش که: هیس!
جمع ما را با خودش مأمور برد
بنده را با حالتی ناجور برد
توی مرکز گفت آقای پلیس
آن که بودش بین نیروها رئیس:
«می شوید آزاد ای افراد بد!
البته با یک وثیقه یا سند»
بنده گفتم: «بی سند هستم عزیز
شعر می گویم ولی خیلی تمیز»
صابری گفتش که: «سرهنگ دلیر
بنده هستم در فلان جا سردبیر
متن های خوب دارم بی عدد
نیست اما در بساطم یک سند»
گفت با حال پریشان کاردار:
«می نویسم متن حتی در فشار
منتها بنده ندارم یک سند
دوست گر داری بزن جایش لگد!»
گفت با یک حال معمولی سعید:
«مو؟ سند؟ اینجه؟ به خط ده رسید؟»
( دقیق نفهمیدیم سعید مرادی چی میگه!)
داد دست هرکس آقای رئیس
دفتر صدبرگ با یک خودنویس
گفت: «بنویسید زین پس توی بند
شعر و متن و خواندنی های چرند»
حال یک گوشه نشسته صابری
باز می خواند غزل از ناظری
ما ولی این بار زاری می کنیم!
کل زندان را فراری می کنیم!
امیرحسین خوش حال
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 150
دور دنیا
هنرنمایی با تخم مرغ
تاکسل- «مایکل بولدینی»، هنرمند مکزیکی است که با نیمروی تخم مرغ تصاویر جالبی را روی بشقاب نقش می دهد. این هنرمند با قالب های زیبا برای نیمرو، طراحی های بی نظیری را خلق می کند. هر چند آثار هنری او چند دقیقه بیشتر دوام ندارد و نمی تواند گالری راه اندازی کند اما او هر روز تصاویر هنرنمایی هایش را منتشر می کند و حسابی معروف شده است.
مادر دوراندیش
آدیتی سنترال- مادر تایوانی بعد از جدایی از همسرش مجبور شد به سختی دو پسرش را بزرگ کند اما وقتی با پول کارگری پسرانش را به رشته دندان پزشکی فرستاد نگران این شد که مبادا در دوران پیری پسرهایش او را تنها بگذارند. بنابراین او از هر دوی آن ها خواست تا قراردادی را امضا کنند که طبق آن هر کدام از آن ها موظف می شدند زمانی که به درآمد رسیدند مبلع 1.7 میلیون دلار را برای هزینه تحصیل به مادرشان پرداخت کنند. اما یکی از پسرها قول و قرار را فراموش کرد و مادرش پای او را به دادگاه کشاند تا یک میلیون دلار از او بگیرد! دادگاه هم رای به نفع مادر صادر کرد و پسر او که حالا دکتر معروفی است، مجبور شد تا پول زیادی را به مادرش بدهد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیات نور
تعداد بازدید : 66
هرچه داریم رزق الهی است
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در تفسیر آیه 47 سوره «یس» درباره رشد انسان در سایه گذشت، سخاوت و محبّت با این مضمون که «و هرگاه به آنان گفته شود از آن چه خداوند روزی شما کرده بخشش کنید، کسانی که کفر ورزیدند به کسانی که ایمان آوردهاند میگویند: آیا به کسانی غذا دهیم که اگر خداوند میخواست خودش به آن ها غذا میداد؟ شما در گمراهی آشکاری هستید.» نکاتی را مطرح کرده اند که می خوانید:
1-توجه به این که «آن چه داریم رزق الهی است نه ملک ما» بخشش را آسان میکند. 2-کفر، سبب خودداری از انفاق است. 3-کافر، رازق بودن خدا را مسخره میکند. 4-انفاق، نشانه ایمان است. (زیرا ترک انفاق از ویژگیهای کفار شمرده شده است). 5-کار انسان به جایی میرسد که کفر و بخل را راه درست و ایمان و انفاق را انحراف میشمرد.
تفسیر نور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 54
پند نیکان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داستانک طنز
تعداد بازدید : 74
فراموشی و هزار مصیبت!
دو پیرمرد با هم به آرامی در حال قدم زدن بودند و چند قدمی جلوتر از آن ها، همسران شان هم داشتند قدم می زدند و صحبت می کردند. پیرمرد اول گفت: «من و زنم دیروز به یه رستوران توی بولوار ساحلی رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و با کلاس بود، هم کیفیت غذاش خیلی خوب بود و قیمت اش هم واقعا مناسب بود.» پیرمرد دوم: «اِ... چه جالب. پس لازم شد ما هم یه شب بریم اونجا... اسم رستوران چی بود؟»پیرمرد اول کلی فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چیزی یادش نیامد. بعد گفت: «ببین، یه حشره ای هست، پرهای بزرگ و خوشگلی داره، خشکش می کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه می دارن، اسمش چیه؟» پیرمرد دوم با تردید جواب داد: «پروانه؟» پیرمرد اول: «آره!» بعد رو به پیرزن ها فریاد زد: «پروانه! پروانه! اون رستورانی که دیروز رفتیم اسم اش چی بود؟»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سفرنامه
تعداد بازدید : 96
در بلژیک هیچ جایی «دور» نیست!
محمد دلاوری در سفرنامه خود به اروپا می نویسد:«واقعیت این است که یک شیء بزرگ مثلا یک کاناپه را نمیشود در بلژیک دور انداخت، یعنی «دور» در بلژیک وجود ندارد! نمیشود جایی را پیدا کرد که بگویی اینجا خوب است، پرتش کن پایین، برویم! همه جا نزدیک است. همه جا یک هویت مشخص دارد و حتی اگر کسی هم نبیند، طراحی شهر و جاده به گونهای است که آدم خجالت میکشد دست به این کارها بزند. به همین نسبت جای «دورافتاده» هم وجود ندارد، چون اصولا مرکز موضوعیتی ندارد. نزدیک بودن به پایتخت یا حتی پادشاه و نه هیچ چیز دیگر مرکزیت نمیآورد. در محوطه کمیسیون اروپا بودم که رئیس وقت کمیسیون با کلی اصحاب و یاران وارد محوطه شدند، هیچ یک از کسانی که مشغول کارشان بودند از جایشان تکان نخوردند. 10 متر آن طرفتر یک نظافتچی داشت زمین را تمیز میکرد، حتی برنگشت به رئیس کمیسیون بگوید حالت چطور است. شاید بزرگترین آرزو برای آینده هر سرزمینی این باشد که در آن «دور» وجود نداشته باشد.»
برگرفته از «976 روز در پس کوچههای اروپا» اثر محمد دلاوری
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 96
فتو نکته
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 58
دوردست
شعری گفته ام
که قافیه و ردیف ندارد،
حتی کلمات نیز به هم ریخته اند!
گویا یاد تو در اشعارم کمرنگ شده است
مانند
دسته کبوترانی که در آسمان
در دوردست پرواز می کنند
مهران پورسعید
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از اون لحاظ
تعداد بازدید : 123
ما منتظر ستایش 3 هستیم
در خبرها خواندیم که قرار است به زودی ستایش ۳ ساخته شود. واقعا این سریالهای خیابان خلوتکن و کانون خانواده گرم کن بسیار از نظر ما لازم است و باعث میشود که ما همه انتخابها از جمله تماشای تلویزیون خانه همسایه را به کناری بیندازیم و پای سریال های رسانه ملی بنشینیم. ساخت این سریالها البته به ما نشان میدهد آن قدر که فکر میکنیم آب کم نیست و میشود تو روز روشن کلی آب به سریالها بست. حقیقت این است که ما طرفدار پر و پا قرص سریالهای رسانه ملی هستیم و ما اصلا همانی هستیم که هر روز صبح، ظهر و شب زنگ میزند آی فیلم و میگوید لطفا سمندون و پدرسالار را یکی در میان پخش کنید و بعد که تمام شدند دوباره از آخر به اول و از وسط به اول و روزهای زوج و روزهای فرد و نصفه شب و اول صبح و قبل از ناهار پخش کنید، ما دوست داریم. در واقع لازم میبینیم آن قدر پخش کنید که بالاخره این آذر لجوج از خر شیطان پیاده شود و قبول کند بیاید با پدرسالار اینها یک جا زندگی کند و این قدر دل عزیز را خون نکند. سمندون هم قول میدهد بیاید مثل بچه دیو توی همان زیرزمین ساکن شود و این قدر توی خواب ما نیاید.
اما با پخش دوباره سریال ستایش واقعا ما پیشبینی میکنیم که شاهد اتفاقات جذابی باشیم. البته در راس همه این اتفاقات، چالش بزرگ دست اندر کاران سریال قطعا بر هیچ کدام از ما پوشیده نیست. بنده از همین جا به گریمور محترم سریال خداقوت عرض میکنم و میگویم: «گریمور دقت کن! حقیقتا گریمورهای قبل از تو سوءتفاهم بود». ولی واقعا مسئله مهمی است که فریم عینک خانم ستایش درست انتخاب شود تا سن جدید ایشان در سریال کاملا برای ما سادهها قابل باور شود. چون علم روز سریالسازی و فیلمسازی میگوید که یک فریم عینک اشتباه میتواند یک سریال را با شکست مواجه کند و باعث شود مردم به خوبی با فیلم ارتباط نگیرند.
همچنین ما هم از همین جا قول میدهیم زود مطالب برایمان جا بیفتد تا آقای حشمت فردوس هی گلویش را اذیت نکند که از جا افتادن مطلب مطمئن شود. شما را نمیدانم ولی من از همین الان فریاد میزنم: «ما منتظر ستایش 3 هستیم، هیچ جا نمیریم همین جا هستیم!»
محمدعلی محمدپور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.