- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرحوم آیت ا... دستغیب می فرمایند:
«شاید تجربه کرده باشید، اگر سگی گرسنه رو به شما آورد و همراه تان نان یا گوشت باشد، آیا به گفتن چخ، رد میشود؟! چوب هم بلند کنی فایده ندارد، او گرسنه است و چشمش به غذاست، چوبش هم بزنند فایده ندارد و دستبردار نیست. اما اگر هیچ همراه نداشته باشی، با آن شامه قوی که دارد چون میفهمد چیزی نداری تا گفتی چخ فوری میرود. دل شما نیز مورد نظر شیطان است، نگاهی به دل میکند، اگر آذوقه او مانند حب مال و زر و زیور و شهرت و مقام و حسادت و بخل و... در آن باشد، میبیند به به! چه جای خوبی برای اوست، همانجا متمرکز میشود. اگر صدهزار بار هم «اعوذبا... من الشیطان الرجیم» بگویی به این چخها رد نمیشود، چون این دشمن خیلی سرسخت است. «ان الشیطان لکم عدو - انه لکم عدو مبین». بلی اگر طعمهاش را دور کردی، آن گاه میبیند وسیله ماندن ندارد و با یک استعاذه فرار میکند.»
برگرفته از «استعاذه» اثر آیتا... دستغیب
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد علی ندائی-یکی ازشرایط خرید و فروش آن است که کالا معلوم باشد. به این معنا که خریدار و فروشنده بدانند چه چیزی می خرند و چه چیزی می فروشند. بر این اساس این سوال مطرح شده است که آیا خرید و فروش اینترنتی که فقط تصویر کالا و نه خود آن مشاهده می شود، صحیح است یا نه؟ حضرت آیت ا...خامنه ای در استفتایی می فرمایند اگر مورد معامله از کالاهایی است که با مشاهده خرید و فروش می شود و تمام مشخصات کالا هم دراینترنت مشخص شده باشد، معامله صحیح است:
سوال: بعضی از کالاها در اینترنت فروخته می شود و مشتری از پایگاه اینترنتی تصویر کالا را دیده و سفارش می دهد و خود کالا را رویت نمی کند، آیا این مقدار شناخت از کالا برای صحت معامله کافی است؟
جواب: موارد مختلف است. اگر مصالحه کنند، مانع ندارد. ولی اگر خرید و فروش می شود، در صورتی معامله صحیح است که کالای مورد معامله از کالاهایی باشد که معمولاً با مشاهده معامله می شود و با مشاهده در پایگاه، تمام اوصافی که در قیمت تأثیرگذار است معلوم شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این دو کلمه را نباید باهم اشتباه کرد.کلمه «تالم» به معنای «رنج بردن» و «درد کشیدن» است و در اصل به صورت «تألم» صحیح است اما معمولا به همان صورت «تالم» نوشته می شود که ایرادی ندارد.اما واژه «تعلم» به معنای «علم آموختن» و «درس خواندن» است.
برگرفته از «غلط ننویسیم» اثر ابوالحسن نجفی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کاش میﺷﺪ ﯾﮏ صبح،
ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ:
ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﭘـُر ﺁﻣﺪﻩ ﺍم... ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ
ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﺁﮐﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ها
ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺮﻭﻡ!
سید علی صالحی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من یک مریخی هستم که به زمین آمدهام. ما آن جا سردمان بود و تصمیم گرفتیم وضعیت زمین و زمینیها را برای سکونت بررسی کنیم. گزارشهای دنبالهدار من در این ماموریت را این جا میخوانید.گزارش امروز را باید با یک خبر خوب شروع کنم. خبر خوب این است که بالاخره پس از گفت وگوها و مذاکرات فشرده من و بزرگ ترهای ساختمان با بابای ناهید، ایشان موافقت کرد که من بروم خواستگاری ناهید. توجه کردید خواستگاری ناهید! آهان. ببخشید خواستگاری را اول باید برای تان معنی کنم. خواستگاری مراسمی است که در آن یکی که یکی را میخواهد یک دسته گل و شیرینی میگیرد و میرود خانه شخص مورد علاقهاش و به بابای شخص مورد علاقهاش میگوید: «اجازه دارم خودم رو غلام شما معرفی کنم؟» و طرف هم یا میگوید: «دخترم میخواهد ادامه تحصیل دهد» یا میگوید: «تحصیل بس است، بفرمایید» البته این طور که من تحقیق کردهام همین خواستگاری در مناطق مختلف کره زمین متفاوت است و بعضیشان هم این جوری است که طرف توی خیابان راست راست راه میرود و به طور ناگهانی جلوی شخص مورد علاقهاش زانو میزند و حلقهای را طرفش میگیرد و میگوید: «با من ازدواج میکنی؟» بعد رسم است که طرف مقابل هم از شدت ذوق دستش را جلوی دهانش میگیرد و... بگذریم.
حالا قرار شده من فرداشب یک دسته گل و یک جعبه شیرینی بگیرم و به اتفاق اطلس خانم و آقای عنایت برویم خانه بابای ناهید. خیلی برای آن شب ذوق زده هستم. همه سعیام را باید بکنم که بتوانم نظر منفی بابای ناهید را راجع به خودم مثبت کنم. خودم را آماده کردهام با اطمینان کامل به بابای ناهید بگویم که نخواهم گذاشت آب توی دل ناهید تکان بخورد حالا هر قدر هم این زمین میخواهد تکان بخورد، بخورد. میخواهم به خود ناهید هم اطمینان دهم که میتواند به من با خیال راحت تکیه کند. میخواهم حسابی خودم را نشان دهم. حتی این شعر را هم حفظ کردهام که اگر لازم شد بخوانم: «دستم تو دست یاوووره، قلبم چه بی قراوووره، به به چی میشه امشب، باووورون اگر بباوووره». واقعا چه میشود اگر آن شب باران ببارد؟با تشکر، مامور خواستگاری رونده شما، بهرام625.
پایان گزارش بیست و یکم/محمدعلی محمدپور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روشی برای زیباسازی شهر، پارک ملت تهران
* آهنگ های حمید هیراد عالیه! خوراک ماشینه، به ویژه وقتی ماشین خاموشه و تو ماشین نیستی!
* حالا استقلالی ها چرا با پرسپولیسی ها کری می خونن؟ مگه تیم سوم جدول پارس نیست؟!
* ولی ممکنه پاریسنژرمن یهو بَدل مسی رو بخره برای دکورِ نیمکت ذخیرههاش!
* حالا درسته که کویر زیباست، ولی نه این که تو هر فصلی پاشین برین ببینین چه شکلیه. تهش یه خورده شناش جا به جا شده!
* عشق شاید تکه نان لواشی مانده در زیر کباب باشد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
طلاق به دلیل بازی موبایلی!
آدیتی سنترال- سازمان بهداشت جهانی به تازگی اعتیاد به بازی های ویدئویی را یکی از عوامل نداشتن سلامت روانی اعلام کرده است. یک مرد 25 ساله مالزیایی آن قدر به بازی گوشی اش معتاد شده بود که هیچ وقتی را در کنار همسر و دخترش نمی گذراند. همسر این مرد که از کارهای شوهرش به ستوه آمده بود، اکانت بازی ویدئویی مرد را به قیمت بالایی فروخت اما هیچ وقت فکرش را نمی کرد که شوهرش با شنیدن این خبر، برای همیشه از او جدا شود. این زن و شوهر به دلیل درخواست مرد، از یکدیگر طلاق گرفتند.
تزریق اسید به مواد غذایی
آدیتی سنترال- یک گروه خلافکار در یونان ادعا کرده اند که مواد غذایی و نوشیدنی های سوپرمارکت ها را با اسید هیدروکلریک آلوده کرده اند! این گروه با انتشار گسترده عکس هایی که حاکی از تزریق مواد سمی به مواد غذایی در سوپر مارکت ها بود، باعث ترس و وحشت مردم شدند. مقامات شهر آتن چندین سوپر مارکت را مجبور به تخلیه مواد غذایی کرده اند و از مردم خواسته اند شیر، نوشیدنی ها و گوشت مصرف نکنند.
نتیجه وحشتناک جراحی پلاستیک بینی
شین هوا- یک زن تایلندی که نامش فاش نشد، عکس هایی را از عمل بینی اش در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده و به همه هشدار داده است تا گول کلینیک های ارزان قیمت جراحی پلاستیک را نخورند! نوعی سیلیکون در بالای بینی این زن کاشته شده تا فرم بینی را برجسته تر نشان دهد اما این ماده پلاستیکی، بعد از عفونت شدید از قسمت بالای بینی این زن بیرون زده است. کلینیکی که او در آن عمل جراحی انجام داده است، مسئولیت کار را به عهده نمی گیرد، بنابراین این زن عکس هایش را در شبکه های اجتماعی منتشر کرده است.
کادویی که هرگز باز نمی شود
آدیتی سنترال- «آدرین پیرس» مرد میان سال کانادایی هنگامی که فقط 17 سال داشت، هدیه کریسمسی از نامزد جوانش دریافت کرد. نامزد 16 ساله او بلافاصله بعد از دادن هدیه اش اعلام کرد که به دلیل سن کم می خواهد برای همیشه او را ترک کند. آدرین هم از همان موقع یعنی از 47 سال پیش تاکنون هدیه کریسمس نامزدش را باز نکرده است! این مرد صاحب فرزند و نوه شده است اما می گوید همچنان قصد ندارد این هدیه را باز کند!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رویترز- مسابقات اسب سواری ساحلی، ایرلند
گتی ایمیج- آسمان پرستاره بر فراز زمین برفی، آلمان
تلگراف- جشنواره فیل ها، نپال
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خبرگزاری صدا و سیما فهرست شغل پولدارهای ایرانی را اعلام کرده است که تقریبا هرکسی که این فهرست را دیده، اگر آن شغلها را نداشته باشد، صد در صد خودش را نفرین کرده و به انتخاب رشتهاش لعنت فرستاده که چرا دنبال این کارها نرفته است. هرکسی هم که در آن کارها شاغل است، بادی به غبغب انداخته و به کارش ادامه داده است! مثلا نام جراح پلاستیک، بازیگر، فوتبالیست، دندان پزشک، تعمیرکار، طراح لباس عروس و مدرس کنکور در این فهرست آمده است. اگر دقیق به این مشاغل نگاه کنیم، همگی نقش بسیار پررنگی در جامعه دارند و خب حقشان هست که بیشترین درآمد را داشته باشند. آن ها پولدار نباشند، ما پولدار باشیم؟ نوش جانشان.
چه آن جراحی که با علم و عملش قیافه ما را تغییر میدهد تا خودمان و اطرافیانمان حس بهتری داشته و در جامعه و جلوی آینه وحشت نکنیم، یا شاید هم بیشتر از قبل وحشت کنیم! یا دندان پزشکی که برای پر کردن یک سوراخ میلی متری دندان، چند صد هزار تومان میگیرد. یا بازیگر و فوتبالیستی که سرمان را گرم میکنند تا گرانیها و بیکاری و زلزله و آلودگی هوا را فراموش کنیم یا دست کم با لبخند تحمل شان کنیم. تعمیرکار هم که جای خود دارد. اگر کسی که عصر جمعه چکه کردن شیر توالت را درست میکند یا نصف شب به داد کنار خیابان ماندهها میرسد و برای یک باتری به باتری کردن، چند ده هزار تومان میگیرد، اگر او پولدار نباشد، من باشم؟ نوش جانش.
یا طراح لباس عروس، کسی که در خاطرهانگیزترین شب زندگی دو نفر، میلیونی پول به جیب میزند و باز هم نوش جانش. به ویژه وقتی آقا داماد هنوز گرم است و نمیفهمد چقدر از جیبش میرود و شش ماه بعد که عکس و فیلمهای مراسم آماده شد و طی مراسمی آن ها را میبیند، میفهمد چه کلاه گشادی سرش رفته است! یا حتی مدرس کلاس کنکور که این قدر زحمت میکشد تا فرزندانمان به جای دیپلم و کاردانی، با مدرک کارشناسی و ارشد و دکترا بیکار باشند، چه کسی مستحقتر از او برای پولدار شدن است؟
اصلا نوش جان همه این ها. فقط ای کاش اسم چند تا شغل دیگر هم دراین فهرست میآمد تا بفهمند که ما به یادشان هستیم و زحمات شان را فراموش نمیکنیم. مثلا کپی کارانی که با کپی کردن از نرم افزارها، اختراعها، ایدهها، خودروها، کسب و کارهای تازه و هرچیز خارجی، به نان و نوایی میرسند. یا کپی خران و کپی فروشانی که با خریدن خرت و پرتهای کپی از چین و فروختن آن به ما، پول پارو میکنند. یا شغل «بابا پولداری» یا «بابا ژن خوبی» که حق بزرگی به گردن ما دارند. کلا دم همهشان گرم و نوش جانشان!
علیرضا کاردار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* سپاس از مطالب خوب تان درباره هنر آینه کاری. لطفا به هنرهای مهجور دیگر هم بپردازید. علیرضا
* آقای امین جوشش، روستای زیبای دهبار را معرفی کردی، ای کاش نشانی روستا را هم می گفتی.
ما و شما: روستای دهبار به فاصله ۱۴ کیلومتر از طرقبه در دامنه رشته کوه های بینالود قرار گرفته است.
* فاطیما جان، همسر و همراه زندگی ام، تولدت را تبریک می گویم و امیدوارم سال های سال در کنار من و فرزندان مان، سالم و شاد باشی. همسر عاشقت
* یکی بود، یکی نبود. بی خیال، قسمت نبود...
مسعود مجنونپور
* همسر عزیزم تکتم، خیلی دلم برات تنگ شده. بسه دوری. به خدا قسم عاشقتم. کاش حرفام رو باور داشتی. به آینده مون فکر کن. ازطرف همسرت محمد و پسرمون کمیل
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.