- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمایند:«میدانم که از معصیت بدتان میآید. انشاءا... خدا نصیبتان نکند. اگر هم به جای بیاوری یا کسی به جای آورده؛ دوستان اهل بیت(ع) طوری هستند که خودشان ناراحت میشوند. من حالا دیگر حاضر نیستم بعد از چند هزار سال بایستم و به دوستان اهل بیت(ع) بگویم معصیت این جور است یا آن جور است که غصّه بخورید و خجالت بکشید. همین محبت اهل بیت(ع) کافی است. محبت، خیلی معلم بزرگی است. محبت، ادب دارد. حیا و حجاب دارد و جایی هم که بیانصافی میکند خجالت میکشد. مردهایشان هم حجاب دارند. همه شما حجاب دارید، فقط زنها حجاب ندارند. زن، حیا و حجاب دارد، مرد هم دارد. آیا ندارد؟ آیا مرد، بیحیا میشود؟ پس مرد و زن؛ حجاب داریم. مرد و زن؛ با ادب، با حیا و با انصاف هستند. یک پارچه حیا و ادب هستند.»
کتاب «طوبی محبت»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ظریفی پیر شده بود، چنانکه بی عصا و مددکار، راه نمیتوانست رفت. جوانی بر سبیل ظرافت او را گفت: «به سنی رسیدهای که بدترین و پایینترین زمان عمر است و بلای جان مردم شدی.» پیر گفت: «امید میدارم که تو به این سن نرسی تا به محنت نیفتی و بلای جان مردم نشوی!»
لطایف الطوایف
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
علی پرسید: «چیه؟ چرا دستمال جلوی دهنت گرفتی؟» امیر گفت: «مگه نمی بینی بوی فاضلاب همه محله رو پر کرده؟» علی گفت: «راست گفتی. باید برای این پساب فکری بشه وگرنه این پساب ها باعث هزار درد بی درمون می شه.» امیر گفت: «پشت سر هم می گی پساب که منم از این واژه به جای فاضلاب استفاده کنم؟!» علی گفت: «چو دانی و پرسی سوالت خطاست...»علی راست می گفت. تنها این پساب شهری نیست که جامعه را آلوده می کند، برای پساب های ذهنی نیز باید فکری کرد.
اسماعیل فریدونی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فصل های عمر ما
همه در پی هم می گذرند
افسوس
تمام عمر ما
دنبال رویا می رود
علی فروغی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. با این که عکس این مسابقه خیلی بانمک بود و منتظر بودیم سیستم روزنامه با پیامک های شما هنگ کنه، ولی متاسفانه بیشترشون چنگی به دل نمی زدن و گوشت تنمون رو آب کردن! کاش دست از کلیشه هایی مثل «یارانه، وام، بنزین، شله، مادرزن و مادرشوهر، حجم اینترنت، طارمی، صاحبخانه، طلبکار، امتحان ها، قبض، گرانی فلان و...» بردارین و زاویه دیدتون رو راجع به عکس ها عوض کنین. کافیه چند لحظه به عکس ها دقت کنین و براش یک داستان بسازین، بعد همون داستان رو تو یک جمله خلاصه کنین.
به هرحال ممنون از همه که در مسابقه شرکت کردن. این دفعه پیامک های متفاوت تر رو انتخاب کردیم تا هم راهش دست تون بیاد و هم مخاطب ها شاکی نشن از پیامک های کم نمک! ببینیم مسابقه بعدی به امید خدا چه می کنید. دمتون گرم و خوش باشین. این هم پاسخ های منتخب:
* وقتی با دوستات می ری شهربازی و می خواین تِرن هوایی سوار شین و ادعای نترس بودن می کنید... ولی اولین شیب که می رسین گوشت تن هر دو می ریزه از ترس. امیر نظام
* وقتی وزن کم کردن مد میشه و تو با دوستت کل کل داری! مصطفی نادروردی
* وقتی یک زوج عاشق منتظرند وام ازدواج بگیرند تا بروند سر خونه و زندگی شون!
تکتم تفکری
* وقتی نیمار و گریزمان منتظرن بهترین بازیکن جهان بشن. مسعود عطایی
* وقتی دو پرنده عاشق با صرفه جویی و پس انداز و قرض و وام و فروش اعضای بدنشون موفق به خرید یک لونه مرغ شدن. معصومه امیری
* وقتی که جلوی همکارات حرف از پولداریت می زنی بعد می بینی طلبکارت کنارت نشسته. زهراسادات حسینی، 11 ساله
* وقتی که یک خجالتی می خواد به فرد مورد علاقه اش پیشنهاد ازدواج بده. دانیال رجحانی
* وقتی با پسرت تو ایستگاه منتظر افتتاح خط 3 قطارشهری هستین! میثم رشیدیان
* وقتی عضو کمپین «تخم مرغ نخرید» میشی و منتظری قیمت تخم مرغ بیاد پایین و بری بخری. جواد فتحانی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آسوشیتدپرس- تا حالا بسیار پیش آمده حیواناتی که از دست صاحبان شان فرار کرده یا گم شده اند و دیگر هم اثری از آن ها پیدا نشده است. ولی راجا، گربه شش ساله اهل جورج تاون، با گذشت سه سال از گم شدنش، دوباره به آغوش صاحبانش بازگشت! سه شنبه هفته گذشته، مردی که گربه ای ولگرد را در خیابان پیدا کرده بود، به مرکز نگهداری از حیوانات بی سرپناه برد و گربه را تحویل آن جا داد. کارمندان آن مرکز هم با کمک میکروچیپی که همراه راجا بود، متوجه شدند این گربه متعلق به خانواده ای است که سال 2014 در فلوریدا زندگی می کردند و اکنون ساکن ویرجینیا هستند. این خانواده هم با خوشحالی به آن مرکز رفتند و گربه گمشده شان را تحویل گرفتند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* شما هم وقتی میخواین با کفش از رو فرش رد بشین تند رد می شید که مثلا فرش کثیف نشه، بعد هم فکر می کنین کثیف نشده... یا من اوضاعم خرابه؟!
* این قدر رفتم سایت ستاد لرزه نگاری، که الان سایت پیغام داد گفت: داداش یک شماره تماس بده خبری شد بهت زنگ می زنیم که این قدر اذیت نشی هر دقیقه چک کنی!
* میدونی بگن بیا ناهار، بگی اشتها ندارم. نیم ساعت دیگه گرسنهات بشه بری آشپزخونه ببینی تو قابلمه آب ریختن یعنی چی؟!
* هر گلی که بیرانوند میخوره من تن و بدنم واسه جام جهانی می لرزه...!
* قبلا دنبال یک شونه می گشتم روش گریه کنم، الان شونه تخم مرغ می بینم گریهام میگیره!
* من این قدر توی دلداری دادن خوبم که هر وقت به یکی که ناراحته می گم بیا درددل کن، میگه نه داداش قربونت، اصلا خوب شدم!
* عامل همه چاقیها تصمیم به رژیم گرفتنه. درست از لحظهای که قصد داری رژیم بگیری، گرسنهات میشه و دلت پیتزا با سس می خواد!
* حامد همایون این قدر بارون بارون کرد، خشکسالی افتاد تو مملکت... جان من درباره برف چیزی نخون!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام و خدا قوت، از مقر فیفا در زوریخ سوئیس خبر رسیده که دپارتمان آمار و ارقام فیفا هواداران پرسپولیس رو به عنوان صبورترین و در معرض سکته قلبی ترین هواداران فوتبال باشگاهی دنیا انتخاب کرده و به همین خاطر هواداران پرسپولیسی می تونن یک ستاره روی تی شرت یا پیراهن شون بزنن! علت ماجرا هم اینه که اسکی رفتن بازیکنان روی اعصاب هواداران در این تیم طی 20 سال اخیر تمومی نداره و از بین نمیره فقط چوب اسکی از بازیکنی به بازیکن دیگه منتقل میشه تا هواداران قرمز عوض همه چیزهایی خوبی که نمی تونن بخورن مثل خاویار و تخم مرغ، لااقل بتونن از دست بازیکنان حرص بخورن! خلاصه به مناسبت شیرین کاری علیرضا بیرانوند تو بازی با فولاد که دقایقی بعد از ثبت رکورد، یک گل باقلوای سوشا نشان خورد، می خوایم خاطره بازی کنیم با فوتبالیست هایی که هواداران پرسپولیسی رو تو چند دهه اخیر سکته دادن:
اسماعیل حلالی: سلطان سرتوپ زدن
تو دهه هفتاد اسماعیل حلالی هر موقعیت تاپی که گیر می آورد دوست داشت بزنه سر توپ و اون قدر لفت بده که همه دفاع حریف سر برسن! خلاصه حلالی اون قدر ملت رو اذیت کرد که با وساطت اورژانس قلب و کلینیک تخصصی مغز و اعصاب، از پرسپولیس رفت تا معدنچی راهش رو ادامه بده!
مهرزاد معدنچی: متهم ردیف اول سوراخ شدن لایه ازن
مهرزاد معدنچی اوایل دهه هشتاد به پرسپولیس آمد و کاری کرد که هواداران هی می گفتن: صد رحمت به حلالی! 200 رحمت به حلالی! یک مرحله کار چنان بالا گرفت که هر اتفاقی که در کره زمین می افتاد، از خشک شدن جزایر لانگرهاوس و کلسترول زیاد سوسیس کوکتل و مشکل بهداشتی فلافل ها، تا سوراخ شدن لایه ازن و خودکشی نهنگ ها در سواحل مکزیک، تقصیرش می افتاد گردن مهرزاد معدنچی! معدنچی به طرز عجیبی غیرقابل پیش بینی بود. یک وقتی از وسط زمین گل می زد! یک مواقعی تا انقراض نسل هواداران از طریق سکته پیش می رفت و حنجره همه را پاره می کرد!
دی کارمو: عمو پرنده فروش
یک برزیلی که در کشورش پرنده فروش بود و به عنوان فوتبالیست به عضویت پرسپولیس درآمد! آن زمان مد بود هر کسی که موهایش بور بود یا پوست صورتش تیره بود می توانست به عنوان فوتبالیست در ازای سه وعده غذای گرم و جای خواب به عضویت تیم های ایرانی دربیاید! از طرفی دلال گرامی چنان تبلیغی برایش می کرد که بازیکن میلیاردی قیمت می خورد و خود دلال بعد از حساب کردن پول ساندویچ بازیکن مد نظر، تمام پول قراردادش را می زد به جیب! البته این هایی که گفتیم ربطی به دی کارمو نداشت!کلی گفتیم!
میثاق معمارزاده: گل می خورم، پس هستم!
تبحر سوشا مکانی در نگرفتن توپ و تبحر بیرانوند در گرفتن اما ول کردن توپ رو که جمع کنیم می شود مهارت میثاق معمارزاده در خوردن انواع گل مثل کاکتوس، خرزهره، گل گلاب و... کلاً میثاق آن قدر گل خورد که شورای امنیت سازمان ملل با اشاره به خطر نسل کُشی در بین هواداران با قید سه فوریت از فیفا خواست از فدراسیون فوتبال ایران بخواد از پرسپولیس بخواد که اونام از میثاق بخوان که اگه می خواد بقیه پولش رو بگیره و بره!
غلامرضا رضایی: میثاق گل می خوره اما من گل نمی زنم
رضایی معتقد بود همین که توپ را تا خط دروازه حریف ببره کافیه و لازم نیست حتما گل بزند چون گل دردش میاد اگه بزننش! رضایی مخالف گل خوردن های میثاق بود و برای دلجویی از جامعه گل ها، گل نمی زد تا روابط تیم و گل ها حسنه بشه! بعدش شورای امنیت سازمان ملل به میثاق گفت تو که آژانس گرفتی داری میری همین غلامرضا رو هم باخودت ببر اما گیتار رو نبر، بذار باشه برای سوشا مکانی!
سوشا مکانی: آقای گل لیگ درون دروازه
سوشا مکانی با کمک محسن بنگر و رضا نورمحمدی خطرناک ترین خط حمله لیگ برتر در خط دفاع پرسپولیس بودن که به جای تیم های حریف، گل می زدن! در توضیح سوشا باید گفت: سوشا، ما هیچ ما نگاه! سوشا و دیگر هیچ!
طارمی: یک در میون!
مهدی طارمی بهترین بازیکن این فهرست و بهترین بازیکن لیگ برتر و گلزن ترین مهاجم و گل نزن ترین مهاجم است! استاد گل نکردن پنالتی! استاد گل نکردن دروازه خالی و استاد گل کردن موقعیت هایی که مسی و رونالدو هم نمی تونن گلش کنن. میگن فیفا برای این که پرسپولیسی ها قدر طارمی رو بدونن محرومش کرد تا منشاء بازی کنه و همه بفهمن ویروس گل نکردن موقعیت های ساده تو پرسپولیس همه گیره!
علیرضا بیرانوند: رکوردزنی بدون شیرجه زنی
اما علیرضا بیرانوند، به لطف سید جلال حسینی، شجاع خلیل زاده و بقیه مدافعان رکورد تو گل نخوردن میزنه و البته گاهی توپ هایی رو هم می گیره! به طور مثال یک بار با بچه اش بازی کرده و یکی از شوت های بچه رو گرفته! هواداران پرسپولیس هر وقت بیرانوند بدجور گل می خوره میگن عیب نداره، بالاخره یک روزی سوشا دروازه بان ما بود و این جوری به خودشون دلداری میدن.
سید مصطفی صابری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نشنال جئوگرافیک- مشاهده یک گرگ نادر در سرزمین برفی فنلاند
فرانس پرس- درس خواندن کودکان افغان در کمپ پناهندگان
شین هوا- مراحل بافت پارچه های گلدوزی شده سنتی، چین
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یاد تنبیههای دوران کودکی بهخیر... از فلفل توی دهان ریختن و قاشق داغ به زبان چسباندن و سوزن پشت دست فرو کردنها گرفته تا گوش کشیدن و پس گردنی و چک و لگد و مشت و مال! جالب این جا بود که با این همه تنبیههایی که کم از شکنجههای دوران گلادیاتورها نداشتند، باز هم زنده ماندیم و این روزها را دیدیم که الان اگر بچهای خطا کند، نهایت تنبیهش شده: «دیگه دوستت ندارم» و «برو تو اتاقت به کاری که کردی فکر کن... دست به گوشیت هم نمیزنی تا بعد از این که شامت رو بیاریم تو اتاقت... نوشابه چه رنگی میخوای؟»!
هرچند این روزها هستند کسانی که یاد و خاطره تنبیههای قدیمی را زنده نگه دارند و نگذارند راه پیشینیان بدون رهرو باقی بماند. نمونهاش بعضی از قوانین آن کارخانهای بود که چندی پیش شنیدیم که دست کمی از اردوگاههای جنگ جهانی با اعمال شاقه و اتاق گاز نداشت! یا همین عکسهایی که این روزها منتشر شدهاند از تنبیه کارمندان یک شرکت که گفته میشود چون تاخیر داشتند، مدیر مجبورشان کرده بروند وسط خیابان و دستهایشان را بالا بگیرند تا ادب شوند. خوب شد باز مجبورشان نکرده بود یک پایشان را بالا بگیرند و سطل آشغال را روی سرشان بگذارند! کاری به راست و دروغ این خبر نداریم، ولی هنوز هم میشود از این روشها برای پیشرفت در کارها استفاده کنیم. به یاد داشته باشیم در استفاده از این روشهای تنبیه، مقصر مهم نیست، بلکه تقصیر را باید بیندازیم بالای کوتاهترین دیواری که گیر میآوریم!
مثلا حالا که تخم مرغ گران شده و به جای نیمرو باید «بیرو» بخوریم و اگر املت را با آناناس کارائیبی درست کنیم ارزانتر درمیآید تا با تخم مرغ کارخانهای، بد نیست برای تنبیه مرغهایی که باعث گران شدن این ماده حیاتی شدهاند، مجبورشان کنیم روزی سه وعده سوسیس و کالباس بخورند تا حساب کار دستشان بیاید و از این به بعد تخم دو زرده رایگان برایمان بگذارند!
علیرضا کاردار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* کسی از خدا پرسید: خدایا اگر تو سرنوشت ما را نوشته ای، پس چرا آرزو کنیم؟ خدا گفت: شاید نوشته باشم هرچه آرزو کنند...!
* چه عجب در فتوترانه ها از شعرهای به روز و پرطرفدار می گذارید؟ باز هم ادامه بدهید! علیرضا
* پرونده ها خیلی خوبن. ممنون
* سوتی خیلی باحال بود. منم چندتا سوتی دارم، کجا بفرستم براتون؟
ما و شما: سوتی های بامزه تون رو در تلگرام به شماره 09215203915 بفرستید.
* با این که پرسپولیسی دو آتیشه هستم، ولی سخت برای سوشا مکانی متاسفم همین.
* تصویر هنرمند پیش کسوت، داریوش اسدزاده با آن زندگی اصیل 80 ساله و تصویر بازیکن فوتبال با شلوار دستمال سفره ای، در یک کادر اگرچه در ظاهر بی سلیقگی بود ولی در باطن هزاران معنا داشت.
* با تشکر از ستون «با خانمان» که نویسنده های خانم دارد. لطفا بیشتر به مسائل و مشکلات بانوان ایرانی با زبان طنز بپردازید. معصومه فراهانی
* زمستان آمده است و من مثل مادربزرگ های هفتاد و چند ساله کنار شومینه نشسته ام و خیال آمدنت را می بافم... مسعود مجنونپور
* ملیحه جان، همسر و مادر عزیزمان، از تو بابت تمام رنج هایی که در زندگی برای ما کشیدی تشکر می کنیم و تولدت را که چند روز پیش بود تبریک می گوییم. بابامصطفی، پویا و نازنین زهرا
پاسخ خفن استریپ شماره قبل: اسقاطی - فقیر – سیرابی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.