تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیات نور
تعداد بازدید : 56
پروا داشتن در نهان، نشانه ایمان است
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در تفسیر آیات 10 و 11 سوره «یس» درباره هدایت کفار و مشرکان، بیم دادن بندگان و ترس آن ها از خدا با این مضمون که: «بر آنان تفاوتی نمیکند که آنان را بیم دهی یا بیم ندهی، ایمان نمیآورند. تنها کسی را (میتوانی) هشدار دهی که از ذکر (قرآن) پیروی کند و در درون و نهان از خدای رحمان بترسد، پس او را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده.» نکاتی را مطرح کرده اند که می خوانید:1- بر سیه دل چه سود خواندن وعظ، نرود میخ آهنین در سنگ. 2- حساب اتمام حجّت، از حساب تأثیرگذاری سخن و تأثیرپذیری مردم جداست. (با این که درباره گروهی، احتمال تأثیر نیست ولی باید پیامبر با آنان اتمام حجت کند و هشدار دهد.) 3- قرآن، مایه ذکر است و پیروی از آن، وسیله یادآوری فراموش شدهها و بیدارگری فطرت خفته انسان است. 4- رحمت گسترده الهی، نباید موجب بیپروایی ما شود. 5- نشانه ایمان و خشیت واقعی، پروا داشتن در نهان است. 6- بیم و امید در کنار هم لازم است. در جمله «خشی الرّحمن» هم خشیت است و هم رحمت. 7- ترس از خدا در خلوت و درون مهم است نه در ظاهر و حضور در برابر مردم.
تفسیر نور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 98
یادش بخیر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 163
دنیا به روایت تصویر
اسپوتنیک- خشکسالی در بنگلادش، عکس برگزیده محیط زیست سال 2017
رویترز- جادوگر سوار بر جارو که نوعی هواپیمای اسباب بازی کنترل از راه دور است!
تلگراف- دو بچه سمور نادر که در باغ وحش سانتا باربارا به دنیا آمده اند
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
افسانه های نوین
تعداد بازدید : 85
پسر ضعیف و مرد نامرد
در زمان های قدیم، روزی مردی در حال قدم زدن در خیابان، چشمش به پسر بچه ای افتاد که زار زار گریه می کرد. مرد دلش به رحم آمد. نزدیک رفت و علت را از بچه پرسید. در زمان های قدیم مردم دل نازک بودند و دلشان برای بچه ای که گریه می کرد می سوخت. مثل الان نبود که اگر کسی در حال جان دادن هم باشد، باز هم کسی کاری به کارش نداشته باشد و فقط با گوشی ازش عکس بگیرند و در اینستا بگذارند و زیرش بنویسند: «آه ای آدم ها، یک نفر در کنج پیاده رو دارد می سپارد جان، هر یک لایک یک تنفس مصنوعی برای نجات این بینوا. هر کامنت هم یک شوک قلبی. میسی که هستین». پسر رو به مرد کرد و افزود: «من دو سکه داشتم که از مادرم برای رفتن به شهر فرنگ گرفته بودم (شهرفرنگ همان سینمای کنونی است- مولف) هق هق... (صدای گریه بچه) ولی آن پسری که در گوشه بالای تصویر می بینید و پیراهن قهوه ای با شلوار گل بهی به تن دارد و از راست به چپ می دود هق هق... (صدای گریه بچه) آمد و یکی از آن سکه ها را از من قاپید و فرار کرد هق هق...»
مرد نگاهی به پسرک دزد انداخت سپس رو به پسرک مال باخته کرد و افزود: «خب چرا داد و فریاد نکردی و مردم را خبر نکردی؟» پسرک با گریه در جواب مرد افزود: «اتفاقا خیلی هم داد و فریاد کردم ولی چون جنس صدایم ظریف است و باید بیشتر روی تحریرهایم کار کنم، کسی به فریادهای من وقعی ننهاد. هق هق» مرد چشم هایش برقی زد و به پسر نزدیک شد و افزود: «یعنی بیشتر از این نمی توانی سر و صدا کنی؟» پسر هق هقی کرد و گفت: «خیر!» مرد دست دراز کرد و آن سکه دیگر را هم از پسر قاپید و در حالی که مثل گربه نره و روباه مکار می خندید، از صحنه دور شد.
ولی از آن جایی که افسانه های ما پایان خوشی دارند، در این لحظه چندین مرد و زن و بچه جلوی مرد زورگیر ظاهر شدند و همگی در حالی که دست تکان می دادند و می خندیدند افزودند: «شما در مقابل شهر فرنگ مخفی قرار دارید، لبخند بزنید!» و این گونه شد که اولین دوربین مخفی اختراع و مرد هم از کرده اش پشیمان و همه چیز ختم به خیر شد!
علکساندر کاربراتور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 66
قصارزاده
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 50
ما و شما
* ممنونم از چاپ پرونده «حر انقلاب» به امام حسین(ع) سوگند می خورم که دیگه دنبال گناه نرم و نمازم رو ترک نکنم. امیدوارم روز قیامت روسفید بشیم .
* با این که چند روز از مطلب «روستای ایستا» می گذره ولی «ایستا» چه اسم بامسما و جالبیه برای اون روستا. یعنی به علم و تکنولوژی میگه: ایست! جلوتر نیا، این جا ایستاست! اگر شد یک گزارش از اون جا بگیرید.
* در مطلب درباره کتاب خوانی تاریخ هفته کتاب و کتاب خوانی را اشتباه زدید. روز کتاب و کتاب خوانی ۲۴ آبان است که عضویت کتابخانه های عمومی رایگان و امسال از ۲۰ آبان تا ۲۶ آبان است.
ما و شما: هفته کتاب و کتاب خوانی تا سال گذشته در تاریخ 7 تا 13 آبان بوده اما بر اساس مصوبه نخستین جلسه شورای سیاست گذاری هفته کتاب که در مهرماه برگزار شده است، هفته کتاب از 20 تا 26 آبان برگزار خواهد شد.
* فرهاد دوست علی هستم. چندبار مطالب طنزم در زندگی سلام چاپ شده است. چطوری می تونم مطالب یا داستان های کوتاهم رو براتون بفرستم یا به چاپ برسونم؟
ما و شما: مطالب تون رو به این شماره تلگرام کنید: 09215203915
* در «مسابقه این کیه؟» دیگه از این تابلوتر نمی شد راهنمایی کنین! شاید حیف تون میاد روزنامه رو برش بزنیم؟!
پاسخ خفن استریپ شماره قبل: شناور - طاقچه - گلوله
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پاسخ مسابقه این کیه؟
تعداد بازدید : 86
تپل خوش خنده و خوش صدا
سلام. این هم عکس کامل شخصیت مسابقه شماره 56 «این کیه؟» آقای «محمد علیزاده» خواننده خوش صدا و بااحساس کشورمون. همانطور که گفته بودیم ایشون تخصص عجیبی در خوندن ترانه های اشک آور داره و به خاطر تیتراژهایی که تا حالا خونده، حتما تا حالا یک آهنگش رو شنیدیم. با این که خیلی راهنمایی کرده بودیم و کم مونده بود اسم و فامیلش رو هم بنویسیم و حتی چند نفر شاکی شده بودن چرا این قدر تابلو راهنمایی کردیم، ولی فقط 169 نفر پاسخ درست رو فرستاده بودن.برنده این مسابقه خانم «مائده مومنی» 14 ساله هستن که با بریدن روزنامه و سر هم کردن پازل، تونستن به جواب صحیح برسن! این مخاطب خوب ما چند بار تا حالا تو این مسابقه شرکت کردن که این بار قرعه به نام شون افتاد و برنده شدن. بهشون تبریک می گیم ولی خواهش می کنیم دیگه روزنامه رو پاره نکنن! چهارشنبه همین هفته و با مسابقه بعدی، عکس و کاریکاتورشون رو می تونید همین جا ببینید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شعر طنز
تعداد بازدید : 86
چای از نظر افراد مختلف:
کارگر:
فرار از سختیِ کار است چایی
دوای کارِ بسیار است چایی
ندارم غیرِ چایی چیز خاصی
برایم بهترین یار است چایی
شاعر:
شبیه شاعرانِ بی ثباتم
!همش! درگیر حلّ مشکلاتم
اگرچه قهوه نوشم توی کافه
ولیکن عاشق چای و نباتم
روشنفکرنما:
همیشه در پیِ یک چیز خاصم!
درون کافه ها هر شب پلاسم
ولی من تا کنون چایی نخوردم
به این علت که خیلی با کلاسم!
آدم خیلی پاستوریزه:
نخور چایی ضرر دارد عزیزم
نباشد چای؛ هرگز روی میزم
اگر مهمان من باشی پس از خواب
برایت دوغِ کم چربی بریزم
خواستگار:
روَم من خواستگاری هر کجایی
به همراه عمو، بابا و دایی
بفهمم دخترِ خوبی ست یا نه
فقط با رنگ و عطر و طعم چایی
دختری که اومدن خواستگاریش:
ز پُر خوابی همش! پُف می کنم من
وَ با ماشین تصادف می کنم من!
بدم آید اگر از خواستگارم
درونِ چای او تف می کنم من!
امیرحسین خوش حال
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 161
زندگی سلام
بوق نزن، جوجه هاش خوابن!
* سختترین کار بعد از کار در معدن، تشخیص جعفری از گشنیزه!
* باور کنید اگه اون درصد شارژِ گوشی رو بردارید، نصف استرس زندگی تون از بین میره!
* چند وقته هر شلوار لی که میبینم به نظرم ۳۰ تومن میارزه. باورش سخته، ولی فکر کنم دارم پدر می شم!
* بدترین قسمت شب اون جاست که توی تاریکی دست می بری کنار تخت، می بینی شارژر نیست!
* چه جوری همزمان موقع رانندگی استوری ضبط می کنین و می ذارین اینستا؟ من آینههام رو که نگاه میکنم یهو می بینم پیچیدم تو یه خروجی!
* کاش برای آدم ها هم حافظه جانبی وجود داشت تا مجبور نبودیم هرروز این همه خاطره رو حمل کنیم!
* قبل از سوار شدن به آسانسور یک لگد بهش بزنید، شاید یکی داره توش سلفی می گیره!
* آدم های خوب مثل چای میمونن، هروقت بهشون نیاز داری در دسترسن. ولی همه قهوه رو بیشتر دوست دارن!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 141
دور دنیا
وقتی قطع کردن اینترنت آپشن می شود!
دیلی میل- در این روزها که داشتن اینترنت وای فای برای مغازه ها، رستوران ها و مراکزی که مردم با آن ها سر و کار دارند، گزینه ویژه محسوب می شود، یک شکلات فروش در هلند دست به کار متفاوتی زده است. او معتقد است چون مردم همیشه آنلاین هستند، زمان خرید از این فروشگاه وقت استراحت است! بنابراین یک منطقه آزاد بدون وای فای ایجاد کرده و در شعاع پنج متری، تمام سیگنال های اینترنتی را مسدود کرده است. در این مکان به جای اینترنت گردی، مردم می توانند از خواندن روزنامه یا یک کتاب خوب یا حتی یک مکالمه واقعی لذت ببرند.
خون آشام های واقعی!
آدیتی سنترال- چندین دهکده کوچک در آفریقای جنوبی که بر اساس افسانه ها به وجود خون آشام های واقعی بین مردم اعتقاد دارند، تصمیم گرفتند تا خودشان با تشکیل چند گروه، خون آشام ها را شناسایی و آن ها را نابود کنند! آن ها تا کنون بر اساس شک و گمان 9 نفر را به طرز وحشیانه ای کشته اند! پلیس 140 نفر از افراد این گروه های شکار کننده خون آشام را دستگیر کرده است اما آن ها با تمام وجود معتقدند افرادی که کشته شده اند، خون آشام بودند و هنوز هم ماموریت شان در نابود کردن همه آن ها تمام نشده است!
شکایت راننده از ستاره سینمای بنگلادش!
دیلی میل- «شکیب خان»، ستاره سینمای بنگلادش به دلیل این که شماره تلفنی را در یکی از فیلم هایش روی صفحه تلفنش نشان داده که متعلق به یک راننده روستایی است، به دادگاه رفت! «ایجول میا» راننده روستایی ادعا کرده از زمانی که او شماره اش را در یکی از صحنه های فیلم نشان داده، زندگی او تبدیل به جهنم شده است. چرا که طرفداران شکیب خان دست از سر او بر نمی دارند و آرامش را از او سلب کرده اند. او برای نشان داده شدن شماره تلفنش در صحنه فیلم، از شکیب خان شکایت کرده و او و عوامل فیلم را دادگاهی کرده است.
شنیدن هزار باره سرود ملی!
آدیتی سنترال- «رون گلداسپینک» بازنشسته 78 ساله انگلیسی که یک میهن پرست افراطی است، از نوعی اختلال شنوایی رنج می برد که باعث می شود مغزش صدا تولید کند! او چندین سال است که به طور مداوم سرود ملی انگلستان در ذهنش تداعی می شود و از این وضعیت بسیار رنج می برد. به گفته پزشکان این اختلال شنوایی در دوران کهن سالی برای برخی افراد رخ می دهد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قاب ایران
تعداد بازدید : 124
لاتون، بلندترین آبشار ایران
اگر به دنبال یک برنامه طبیعت گردی هستید که هم منطقه بکری داشته باشد و هم کمی ورزش کنید، به شما آبشار «لاتون» را پیشنهاد می کنیم. آبشار لاتون با ارتفاع 105 متر در ارتفاعات گیلان و در ارتفاع 750 متری از سطح دریا، بلندترین آبشار ایران است. برای دسترسی به این آبشار باید از شهر لوندویل در 20 کیلومتری آستارا به روستای کوته مه بروید و از آن جا با یک پیاده روی چهار تا پنج ساعته به آبشار خواهید رسید. اتاق و آب گرم برای رفاه مسافران در روستای کوته مه موجود است. فراموش نکنید حتما یک دوربین به همراه خود ببرید تا از زیبایی های مسیر، آبشار و لحظه های شادتان عکس های یادگاری بگیرید.
عکس و متن: امین جوشش
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 36
دیوانگی
حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم...
شمس لنگرودی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 115
فتو نکته
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بریده کتاب
تعداد بازدید : 64
پدیده توهم مفید بودن
مردی هر روز راس ساعتی معین به گوشه میدان شهر می رفت و لحظاتی کلاهش را از سرش بر می داشت و به شدت تکان می داد. روزی پلیس علت این کار را از وی جویا شد. گفت: با این کار زرافه ها را دور می کنم. پلیس پرسید: من در این جا زرافه ای نمی بینم! پاسخ شنید: این نشان می دهد که من کارم را درست انجام می دهم.به این می گویند توهم مفید بودن! ما روزانه با توهم مفید بودن در بسیاری از موارد گوناگون سروکار داریم...
برگرفته از کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» رولف دوبلی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داستانک
تعداد بازدید : 80
طرز نگاه به زندگی
دو برادر بودند که یکی از آن ها معتاد و دیگری مردی متشخص و موفق بود. برای همسایه ها معما بود که چرا این دو برادر که هر دو در یک خانواده و با یک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت دارند؟ سرانجام از برادرِ معتاد، علت را پرسیدند. پاسخ داد: «علت اصلی شکست من، پدرم بوده است. او هم یک معتاد بود. خانواده اش را کتک می زد و زندگی بدی داشت. چه توقعی از من دارید؟ من هم مانند او شده ام.» همسایه ها از برادر موفق دلیل موفقیتش را پرسیدند. در کمال ناباوری او گفت: «علت موفقیت من پدرم است. من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگی اش را می دیدم و سعی کردم که از آن رفتارها درس بگیرم و کارهای شایسته ای جایگزین آن ها کنم.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.