مهین ساعدی- همیشه که قرار نیست از نقاط زیبا و خوش آب وهوای کشورمان بنویسیم و دیدن کنیم؛ گاهی شناخت و بازدید از مناطق و مکانهای مرموز و عجیب ایران هم میتواند جالب و هیجانانگیز باشد. نقاطی که به خاطر سرگذشت و حال و هوای متفاوت شان، معروف شدهاند و آدمهای زیادی را از گوشهگوشه دنیا به سمت خود میکشانند. با پرونده «زندگیسلام»ِ امروز همراه باشید تا با برخی از شگفتانگیزترین مناطق ایران آشنا شوید؛ از باغی مرموز با میوههای سنگی تا جنگلی تاریک با صداهای مخوف و عجیب و گورستانی برای از ما بهتران!
حکایت یک باغ عجیب
که درختانش میوه سنگی می دهند
باغ سنگی سیرجان که تنه درختانش خشکیده و به جای میوه از شاخه درختانش سنگهای کوچک و بزرگ آویزان است، حکایت غریبی است از مردی که در مقابل سختیهای روزگار، یکی از زیباترین موزه های هنر انتزاعی را در میانه بیابان برپا کرد. در 40 کیلومتری جنوب شرقی سیرجان، در جاده سیرجان – بافت، دهستانی است به نام «بلورد» و روستایی «میان دو آب» نام. باغی شش گوشه با صدها درخت بارور؛ درختانی که نه نیاز به آب دارند و نه آفتاب و ایستادگی شان را مدیون پیر مردی کر و لال هستند که تک تک آن ها را در سکوت و بهت روستاییان و گردشگران کاشت. داستان این باغ از آن جا آغاز شد که «درویش خان اسفندیاری» که از زمین داران سیرجان بود، در سال 1340 پس از اجرای طرح اصلاحات ارضی، میزان قابل توجهی از زمینهای خود را از دست داد و در نهایت به دلیل آبیاری نشدن زمین های بارورش که سال ها برای آبادی آن ها تلاش کرده بود، درختان آن جلوی چشمانش خشک شد. درویش خان که این ظلم را بار سنگینی بر دوش خود و خانواده اش می دید، پریشان شد و در صحرای مجاور یکی از باغ هایش، چادر زد و در گذر سال ها، این باغ را ساخت. در سال 1355 «پرویز کیمیاوی» بعد از بازدید از این باغ شگفت انگیز، تصمیم گرفت فیلمی از زندگی درویشخان بسازد. در این فیلم نشان داده شده که پس از خشک شدن باغ های درویش خان، وی نیمه شب در چادری درحال استراحت بوده است که خواب باغی را می بیند از سنگ. پس از آن که از خواب بیدار می شود به جست وجوی سنگ ها می رود و در بستر رودخانه و کوه نزدیک به باغش، سنگ های سوراخ شده ای را می یابد و آن ها را با وجود
چندین کیلومتر راه، به محل احداث باغ می آورد و از تنه درختان آویزان می کند. اما خانواده درویش خان چیز دیگری می گویند. آن ها معتقدند به دلیل این که خان گنگ بوده و نمی توانسته اعتراض خود را به از دست دادن زمین هایش بیان کند، این باغ را برای نشان دادن اعتراض به ظلمی که بر وی رفته بنا کرده است. درویش خان که زندگی خود را از دست رفته می بیند، ابتدا تنه درختان باغ خشک شده اش را از خاک بیرون می آورد و بعد به محل احداث باغ منتقل و در نهایت به گفته روستاییان، گودالی به عمق یک متر حفر و تنه درخت را در آن استوار می کند.
غارِ عمودی و سردی که قاتل غارنوردان است
در ۱۲ کیلومتری شمال شرق کرمانشاه، کوه «پرآو» با ارتفاع ۳۳۵۷ متر از سطح دریا، به عنوان یکی از بلندترین قله های استان در کنار روستای چالآبه به چشم می خورد و زیبایی هایش به قدری است که چشم را خیره می کند. شاید تصور وجود یکی از اسرارآمیزترین مکان های ایران در این طبیعت زیبا کمی سخت باشد اما در ارتفاع ۳۰۵۰ متری این کوه، عمیق ترین و صعب العبورترین غار ایران قرار دارد که سازمان حفاظت محیط زیست ایران در سال ۱۳۸۸ به عنوان دومین اثر طبیعی ملی کرمانشاه، به ثبت رسانده است. «پرآو» غاری است به طول ۱۴۵۴ متر و عمق ۷۵۲ متر. ۲۶ حلقه چاه در این غار وجود دارد که عمیقترین آن ها، چاه شماره ۱۶ با عمق ۴۲ متر است. این غار منحصر به فرد از حدود ۴۰ سال پیش ( ۱۹۷۱ میلادی )، به عنوان بزرگترین غار عمودی دنیا شناخته شده است و به همین دلیل، لقب اورستِ غارهای جهان را به آن نسبت داده اند. برودت دمای هوا در پرآو به دلیل آنکه آب جاری داخل آن، حاصل ذوب شدن یخچالهای زیرزمینی است، همیشه بین یک تا سه درجه سانتیگراد است و همین مسئله، پیمایش غار را سخت میکند. جدا از این، گذرگاههای تنگ و خرچنگروها، ریزشی بودن برخی بخش های غار و چاههای عمیق، پرآو را در دنیا به غاری صعبالعبور و ترسناک تبدیل کرده است. تاکنون چندین غارنورد ایرانی، جان خود را در این غار از دست دادهاند که اجساد برخی از آنها هیچوقت به بیرون از غار منتقل نشد.
اسرار اجساد دفنشده در دیوار بــم
هر سال، گردشگران زیادی از نقاط مختلف دنیا به تماشای بقایای ارگ بم میروند، اما این بازدید فقط به دلیل ابهت و شکوه ارگ بم که قدیمیترین سازه خشتی دنیاست، نیست. چندی پیش، خبر کشف جسد چندین کودک در دیوارهای بلند ارگ بم، توجه کاوشگرانِ بین المللی را جلب کرد و گروهی از باستانشناسان ژاپنی تصمیم گرفتند همراه با تیم شان، راهی ویرانههای ارگ بم شوند و به تحقیق درباره این موضوع بپردازند. ماجرا از این قرار بود که بهطور رسمی، نخستینبار یک باستانشناس ایرانی، در گزارشی اجمالی، به کشف اسکلت بیش از 60 نوزاد در ارگ بم اشاره کرد. او از ماههای آغاز پس از زلزله، برای بررسی میزان تخریب به ارگ رفته بود. در آن روزها، رسانهها با عناوینی مانند «گره معما در دست مومیاییها»، «ابهام درخصوص کشف جسد در ارگ بم»، «کشف مومیایی کودکان در لابهلای حصارهای ارگ بم» درباره این ماجرا صحبت کردند و خبرهایی، از سکوت مسئولان تا تکذیب خبر کشف اجساد نوزادان، منتشر شد و راز دفن این اجساد در دیواره این ارگ، همچنان مبهم است. کارشناسان میراث فرهنگی کشورمان معتقدند این تدفینها بعد از محاصره ارگ بم توسط آقا محمدخان قاجار صورت گرفته است و درآن محاصره، به دلیل قحطی و شیوع بیماری ها، کودکانِ زیادی جان خود را از دست می دادند و مردم شهر، جسد کودکان خود را لابه لای خشت های ارگ بم دفن می کردند.
جنگلی با صدای جیغ از لابهلای درختان
در جنوب شهر مشهد، روستا و جنگل «سر برج» قرار دارد که یکی از ترسناک ترین مکانهای ایران است. جنگلی پیچ در پیچ و تو در تو که زمان زیادی است هنگام شب، وقتی هوا رو به تاریکی میرود، صداهای عجیب و وحشتآوری از میان درختانش به گوش می رسد که تا قبل از این، سابقه نداشته است. مردم محلی و خبرنگاران چند خبرگزاری معتبر و بازدیدکنندگان آن منطقه میگویند بهمحض تاریک شدن هوا، صدایی شبیه جیغ از میان درختان این جنگل به گوش میرسد که گاهی بسیار شدید و ترسناک است. این منطقه در جادهای که از جنوب مشهد به کوههای بینالود و به طور مشخص روستای دیدنی مغان و غار آن منتهی میشود، واقع شده است و به کوههای خلج شهرت دارد. برخی ساکنان منطقه، این صداهای وحشتآور را به دلیل وجود ملخهایی میدانند که به این منطقه هجوم آوردهاند و شبها به درختان پناه میبرند. برخی دیگر هم عواملی ناشناخته از جمله آبوهوا و وزش باد و زوزه جانوران را دلیل بهوجود آمدن این اصوات میدانند. این منطقه در درهای واقع شده است که رودخانهای از آن میگذرد. این رودخانه هر سال در یک فصل خشک میشد، ولی از سال ۱۳۹۰، یعنی درست از سالی که این صداها از درون جنگل به گوش می رسد، خشک نشده است و همچنان آب در آن جریان دارد و همین امر باعث جلب توجه مردم و به تبع، احتمال دادن آن ها به وجود یک نیروی مرموز و ترس شان از این پدیده شگفتانگیز شده است.
گورستان سنگی اجنــــه
قبرستانی خاموش و مرموز در جنوب شرقیترین نقطه ایران، استان سیستان و بلوچستان، شهر چابهار، روستای تیس. روستایی باستانی با قدمتی حداقل ۲۳۰۰ ساله که در آن اعتقادات و باورهای مردم بلوچ با سکوت ژرفناک طبیعت و آثار باستانی اسرارآمیز بر جای مانده، پیوند خورده است و گورستان جن که بلوچ ها به آن «جن سنط» میگویند، یکی از این رازهاست. نام این روستا در کتابهای مربوط به فتوحات اسکندر مقدونی به «تیز» مشهور بوده و به مرور زمان به «تیس» تبدیل شده و این روزها با «گورستان جن»، معروف شده است. گورستانی با سنگ قبرهای عظیم الجثه، مکانی جالب برای ماجراجویانی که به دنیای ماوراءالطبیعه علاقه دارند. از آن جا که "گورستان جن" سنگ قبرهای بزرگ و عجیبی دارد، بعضی محلی ها را به این باور رسانده است که این گورها محل دفن آدمیزاد نیست و توسط آدمیزاد هم حفر نشده است. در گورستان جن، قبرها کنار هم و درون صخره حفر شده اند که این شیوه حفاری، پرسش های زیادی را بهوجود آورده است. در این گورستان جز سکوت و خاموشی چیزی نمی شنویم. بسیاری ا ز بومیها معتقدند با تاریک شدن هوا، اجنه به قبرستان می آیند و بر سر مردگان خود مویه می کنند و هرکس شبانه گذرش به این گورستان بیفتد، آن ها نفرین اش می کنند و بعد از چند روز با عذابی سخت می میرد! هرچند برخی هم معتقدند شاید به دلیل حفظ مردگان و درگذشتگان از گزند جانوران و خورندگان زیرزمینی، بازماندگان مرده، رنج کندن سنگ را بر خود هموار می کردند و گورها را این چنین می ساختند؛ شاید هم دفن در سنگ، برای احترام به مردگان بوده است.
کویر ریگجن،
مثلث برمودای ایــران؟
«ریگ جن»، یکی از اسرار آمیزترین و ترسناکترین مناطق ایران است. این منطقه کویری که پر از تپههای ماسهایِ رنگی است، در جنوب شهر سمنان قرار دارد. نقطه ای واقع در کویر مرکزی ایران که به دلیل وسعت زیاد و البته نبود چشمه یا چاه آب، در زمانهای قدیم، هیچ کاروانی از آن جا عبور نمیکرد. «ریگ جن» با وسعتی حدود ۳۸۰۰ کیلومترمربع، در حاشیه شمالیاش به کوه گوگردی و در حاشیه شرقیاش به جاده دامغان میرسد. محلیها، چوپانها و ساربانها معتقدند اگر کسی پایش به «ریگ جن» برسد، ناپدید و توسط ارواح و موجودات ماورایی به قلب «ریگ جن» فرستاده میشود! یکی از کاوشگرانی که به تازگی برای بررسی این ادعاها به ریگجن سفر کرده است میگوید، حتی شترهای اهالی کویر هم وقتی به این منطقه میرسند، میایستند و حرکت نمیکنند. «آلفونز گابریل» اتریشی، قصد داشت این منطقه را کشف کند، اما نتوانست. بهناچار به سمت یزد برگشت. در نهایت، «علی پارسا»، کویرشناس ایرانیالاصل مقیم آمریکا، همراه با گروهش توانست از طول این کویر عبور کند. این منطقه، پوشش گیاهی و جانوری ندارد و تاکنون گزارشی درباره حیواناتی که احتمال دارد در آن زندگی کنند، ارائه نشده است. شنزارهای گسترده این منطقه و باتلاقهای آن، هر انسانی را به وحشت میاندازد. اگر کسی بدون تجهیزات لازم به این منطقه سفر کند، گرفتار گل و لجنهای بیابان میشود و به همه کسانی میپیوندد که در این بیابان ناپدید شدهاند!
توقف زمان در عجیبترین روستای ایران
تصور کنید برای گذراندن یک تعطیلات مفرح، در حال گشت و گذار هستید و ناگهان وارد روستایی میشوید که با محیطی که تا به حال در آن زندگی کردهاید، زمین تا آسمان تفاوت دارد. انگار با یک ماشین زمان، به گذشتههای بسیار دور سفر کرده باشید. نه خبری از تلفن و اینترنت است و نه نشانه ای از تیر چراغ برق و حتی لوله کشی گاز! نه خبری از خانههای سیمانی و تیرآهن است و نه حتی دوچرخه و موتور و خودرو. لباس و پوشش روستاییان همچون گذشتههای دور است و برای کشاورزی و دامداری، خبری از تراکتور و ابزار امروزی نیست. روستای «ایستا» واقع در شهرستان طالقان، شاید مرموزترین روستای ایران باشد. روستایی در خاک البرز که مردمانش در گذشته متوقف شده اند. مردم این روستا نه تنها شبها پای تلویزیون نمینشینند که حتی به شبنشینی، دور هم بودن و گل گفتن و گل شنیدن هم اعتقادی ندارند. اگر به این روستا سفر کنید، مهماننواز هستند تا وقتی که زنان قصد ورود به این روستا را نداشته باشند، همانطور که تاکنون کسی از دنیای بیرون، زنان آنان را ندیده است. متمول هستند و از طریق فروش زمینهای پدری شان در تبریز، روزگار میگذرانند. شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمیآیند. مردمی که با دیدگاههای تجددستیز، به سبکی عجیب از زندگی روی آوردهاند. کودکان این روستا به سبک سنتی و مکتب خانهای، با فراگیری دروسی مثل واجبات و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید، سواددار میشوند. ساعت مچی و دیواری در محل زندگی «اهل توقف» وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانههای شان به کار نرفته است.
برای تهیه این پرونده از ایسنا، مهر، کجارو، تسنیم و قدس آنلاین کمک گرفتیم