تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 44
شوهرت سیبل تیراندازی نیست!
حجتالاسلام رفیعی در نکوهش رفتار ناپسند بعضی از خانمها با شوهران خود گفتهاند:
«گاهی بعضی از خانمها در محیط خانواده بدخلقیهایی میکنند که به سرد شدن کانون خانواده منجر میشود؛ مرد را سیبل تیراندازی برخوردهایشان میدانند و ریشه همه مشکلات را در او میبینند که این رفتارها اصلا خوب نیست و آثار بدی دارد. در روایت داریم اگر زنی به مردش بگوید من در خانه تو خیر ندیدم؛ نماز و روزهای که آن روز خوانده و گرفته در پیشگاه خدا از بین میرود.»
منبع: تارنمای سمت خدا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 48
پند نیکان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سفرنامه
تعداد بازدید : 62
پوشش کردهای عزیز در زمان قاجار
«اوژن فلاندن» فرانسوی که در زمان محمدشاه قاجار به ایران سفر کرده بود، درباره نحوه پوشش مردم ایران به خصوص کردها در آن زمان می نویسد:«در ایران هر ناحیه ای لباس ویژه خود را دارد. مثلا لباس کردها نیم تنه هایی به رنگ های آبی، سرخ یا زرد است که رویش جلیقه پوشیده و به دور کمر شال یا کمربند چرمی می بندند. به سمت راست کمر حلقه ای از پوستین کرگدن آویزان و نوکش را با حلقه های طلایی تزیین می کردند. در طرف چپ هم شمشیری قوسی شکل داشته اند که در غلافی از پوست روباه سیاه بوده است. اغلب تپانچه ای می بندند که بندش به گردن آویزان است. شلوارهای فراخ شان به روی مچ پا افتاده که گاهی با نوارهای پهن به روی قوزک می بندند. کفش های عموم مردم نوک برگشته و شبیه به چینی ها ست. کلاه بعضی دراز و نوک تیز از نمد حنایی رنگ و از برخی عرقچین سرخ رنگ است که در جلوی پیشانی نواری دارد. در میان شان عده ای هستند که جامه ای دراز بر تن دارند با روپوش های گشاد با آستین های فراخ و بلند و کلاه نوک تیز از پوست بز سیاه که تا پایین گوش می آید و دافع خوبی مقابل سرماست.»
برگرفته از سفرنامه اوژن فلاندن به ایران
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فارسی بنویسیم
تعداد بازدید : 63
سوپر استار یا اَبَرستاره؟
در خیابان قدم می زدم که صدایی از پشت سر توجهم را جلب کرد. رو برگرداندم، آقا رضا را دیدم. در حالی که مقوایی لوله شده در دستش بود. به شوخی گفتم: «آقا رضا، همیشه دستت پره!» لبخندی زد و گفت: «این عکس سوپراستار مورد علاقه منه» گفتم: «عجب! پس طرف سوپراستاره. راستی می دونی معنی سوپراستار به فارسی چی می شه؟» رضا که دوست نداشت به این موضوع وارد شود، با بی حوصلگی و تلخی گفت: «بله می دونم. خیلی هم خوب می دونم. «استار» یعنی ستاره، «سوپر» هم معنی اَبَر می ده. سرجمع می شه ابرستاره. کُشتی ما رو!» دیدم رضا حوصله ندارد، کوتاه آمدم و خداحافظی کردم.
فردا روی تلفن همراهم یک پیامک از طرف آقا رضا آمد که نوشته بود: «گاهی اشتباه ها نه تنها رایج، بلکه افتخار دیده می شه. در حالی که اگر به پشت سرمون نگاه کنیم متوجه می شیم تمام افتخارات در چنته خودمونه. بابت تندی دیروز پوزش می خوام و بابت یادآوری واقعیت ها متشکرم» نفس راحتی کشیدم و این بیت از خاطرم گذشت:
بیرون ز تو نیست آن چه در عالم هست
از خود بطلب هر آن چه خواهی که تویی
اسماعیل فریدونی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 88
فتو نکته
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 43
عشق زنجیره ای
و شاید پاییز
حکایت عشق زنجیروار برگ هاست
هر کدام به خاطر دیگری
خود را به زمین می اندازند
و صدای خش خش خرد شدن شان
در زیر پای ما
آخرین پچ پچ های «دوستت دارم» است
سمانه مظلوم
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
3 نقطه
تعداد بازدید : 75
کم آبی و تشنگی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 136
دور دنیا
قهرمانی زن دونده ۸۱ ساله ایرانی در مسابقات چین
ورزش 3- یک زن ۸۱ ساله ایرانی در مسابقات دو و میدانی چین به یک مدال طلا و یک نقره رسید. فاطمه حشمتی بانوی 81 ساله شیرازی به تازگی به کشور چین سفر کرده تا در مسابقاتی که برای سالمندان تدارک دیده شده بود، شرکت کند. این زن مسن ایرانی در نهایت با کسب یک طلا و یک نقره به ایران بازگشت. او در رشته دو و میدانی و پیاده روی با رقیبانی که هرکدام حداقل 10 یا 20 سال جوان تر از خودش بودند رقابت کرد و مدال گرفت. فاطمه حشمتی بعد از بازگشت به ایران درباره کسب یک افتخار در ۸۱ سالگی گفته است: «برخی اوقات همسن و سال های خودم را می بینم که با عصا یا ویلچر یا به سختی راه می روند. از آن ها می خواهم که خود را خانه نشین نکنند، حتی خواهر خودم که دو سال از من کوچک تر است.»
تابوشکنی اینستاگرامی
بورد پاندا- به اشتراک گذاشتن عکس های زیبا و بی نقص و ویرایش آن ها با فیلترهای متنوع اینستاگرام، یکی از کلیشه های هر روزه این صفحه مجازی است. اما «چیچینگ» دختر 21 ساله چینی که از زندگی های غیرواقعی و عکس های اغراق شده اینستاگرامی به ستوه آمده بود تصمیم گرفت تا با عکس های متفاوتش به این مسئله اعتراض کند. او که یک جهانگرد است، عکس های مسافرتش را به 21 کشور دنیا در زشت ترین حالت ممکن در اینستاگرامش به اشتراک گذاشته و کلی طرفدار پیدا کرده است! او می گوید موقع گرفتن عکس به این فکر می کردم که چطور می توانم زشت تر از همیشه بیفتم!
حشره معمار!
دیلی میل- در برخی مناطق آمازون عنکبوتی زندگی می کند که در فصل تخم ریزی برای حفاظت از تخم هایش شروع به تنیدن تار و ساخت ماهرانه حصار در اطراف تخم ها می کند. این بنای ساخته شده توسط عنکبوت، شباهت زیادی به بنای تاریخی و عجیب استون هنج در انگلیس دارد. به همین دلیل اسم این عنکبوت را Silkhenge گذاشته اند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تقویم تاریخ
تعداد بازدید : 72
فرخی یزدی، شاعر لب دوخته
محمد فرخی یزدی در سال 1267 شمسی در یزد چشم به جهان گشود و علوم مقدماتی را در آن شهر فرا گرفت. محمد از همان کودکی شاهد سختی و رنج اطرافیان خود بود و روحیه انقلابی در وی پدیدار شد. در اوایل پیدایش مشروطیت به دلیل سرودن اشعار انقلابی، حاکم یزد دستور داد دهان فرخی را با نخ و سوزن بدوزند. او در سال 1289 به تهران رفت و اشعار و مقالات انقلابی در جراید منتشر کرد. فرخی در جنگ جهانی اول به بغداد و کربلا رفت و چون تحت تعقیب نیروهای انگلیسی قرار گرفت، پیاده از بیراهه به شهر موصل رفت و از آن جا به ایران آمد و تزارها به او حمله کردند اما از این حمله جان سالم به در برد.فرخی در دوره نخست وزیری وثوق الدوله به علت مخالفت با قرارداد 1919 میلادی به زندان افتاد و سه ماه را در آن جا گذرانید. پس از آزادی در سال 1300 روزنامه «طوفان» را منتشر و با نشر مقالات انتقادی به آگاهی و بیداری مردم کمک فراوانی کرد. او بعد از بازگشت از اتحاد جماهیر شوروی سفرنامه خود را در روزنامه طوفان نوشت که چون مقالاتش بر خلاف تمایل دولت بود روزنامه اش توقیف شد.فرخی در دوره هفتم مجلس شورای ملی از طرف مردم یزد به نمایندگی مجلس انتخاب ولی در نتیجه ناخشنودی مأموران دولتی مجبور به مهاجرت به برلین شد. در آن جا به نویسندگی ادامه داد و بعد از مدتی رسماً به او اجازه داده شد تا به تهران بازگردد. ولی کمی پس از آن به اتهام توهین به خانواده سلطنتی دستگیر شد و به زندان افتاد. محمد فرخی یزدی سرانجام در 25 مهر ماه سال 1318 شمسی به دستور رضاشاه در زندان شهربانی به وسیله آمپول هوا کشته شد. از مدفنش اطلاع دقیقی در دست نیست.از فرخی یزدی دیوان اشعاری باقی مانده که در قالب های مختلف عقاید خود را بیان کرده است. چند نمونه از اشعارش:
هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت
در پیشگاه اهل خرد نیست محترمهر کس که فکر جامعه را محترم نداشت
باآن که جیب و جام من از مال و می تهی ست ما را فراغتی ست که جمشید جم نداشت
انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی چون فرخی موافق ثابت قدم نداشت
منبع: راسخون
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 130
دنیا به روایت تصویر
رویترز- نوزاد تازه به دنیا آمده در اردوگاه آوارگان روهینگیایی، بنگلادش
مترو- جسد هزاران ماهی در رودخانه ای در پاراگوئه که به طور مرموزی مرده اند
اسپوتنیک- قلعه ای در جزیره آوالون انگلستان که مردم
افسانه هایی درباره اش ساخته اند
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 98
زندگی سلام
* خدایا هیچ بنده ای رو برای عکس شناسنامه و کارت ملی اش شرمنده زن و بچه اش نکن!
* ما که آخر نفهمیدیم دلیل افسردگی، چاقیه یا دلیل چاقی، افسردگیه؟!
* به مامانم می گم چرا همه جوراب هام سوراخه؟ داداشم از اون ور می گه از بس پات بو می ده، سوراخ زدن بتونن نفس بکشن!
* شما هم وقتی بچه بودید تلاش کردید حموم رو پر از آب کنید و توش شنا کنید؟ یا من فقط یک تنه ذخایر آبی رو به باد دادم؟
* این بیلیارد چه ورزش جالبیه. یه خرده فقط توپ هاش سفته، موقع هِد زدن اذیت می شه آدم!
* بعد از کار تو معدن، سخت ترین کار اینه که وقتی از مسافرت برمی گردی صندوق عقب رو خالی کنی!
* این قدر بدم میاد وقتی دارم چیزی می خورم معلم صدام می زنه، باید با دهنِ پُر جواب بدم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شعر طنز
تعداد بازدید : 55
بهترین سوژه برای خنده!
تازگی ها آجرِ دیوار می خندد به من
عکسِ رویِ پاکتِ سیگار می خندد به من
داخل خانه زن و در داخل کوچه رفیق
در محلِ کارمان همکار می خندد به من
گاه از بوی تنم تیشرت می گرید شدید
گاه از بوی بدم! شلوار می خندد به من
دفترِ صد برگِ کاهی پاره شد! از خطّ من
تازگی هم کاغذ آچار می خندد به من
سوژه انسانِ « دارا » سال ها بودم ولی
حال از بی پولی ام « نادار » می خندد به من
در خبرهای شبانه گر که آید اسم من
شک ندارم مجریِ اخبار می خندد به من
هست انباریِ ما خالی ز جنس و تازگی
عنکبوتِ داخلِ انبار می خندد به من
آن کسی که بارِ قبلی خنده ای بر من نکرد
مطمئنم در دلش این بار می خندد به من
روی پا باید بمانم هرچه شد؛ مانند شیر
گر که افتم بر زمین کفتار می خندد به من
امیرحسین خوش حال
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دی روزنامه
تعداد بازدید : 31
خواهش می کنم دیگه شعر نخون!
یکی از مزیت های بیشتر آثار هنری در کشور ما این است که مخاطب یک چیزی درباره اش می گوید و خود هنرمند یک چیز مخالف دیگر! راه دور نرویم، مثلا همین سریال «شهرزاد». فصل اولش تقریبا همه مخاطبان از دیدنش لذت می بردند و منتظر می ماندند تا دوشنبه برسد و نسخه اصلش را تهیه کنند. در حالی که سازندگان با شکسته نفسی می گفتند این هنوز به جاهای خوبش نرسیده است و منتظر فصل دومش باشید. فصل دومش شروع شد و به پایان هم رسید ولی این اختلاف نظرها ادامه داشت، این بار طور دیگر. تقریبا همه مخاطبان از آن ناراضی هستند و می گویند این چی بود؟ ولی سازندگان این بار با اعتماد به نفس بالا می گویند خیلی هم خوب بود و منتظر فصل بعدش هم باشید.
اصلا گفته های محمد امامی، تهیه کننده سریال شهرزاد را با هم بخوانیم: «مردم در پایان فصل سوم برای فصل دوم از ما تشکر خواهند کرد» یعنی شما تصور کنید فصل سومش چه خواهد بود که مجبور می شویم برای این فصلی که گذشت ازشان تشکر کنیم! همچنین گفته: «خوشحالیم رقیب خودمان شدهایم و با فصل اول مقایسه میشویم.» راستش با میل و علاقه ما که نبوده است، از روی ناچاری رقیب خودتان شده اید. وقتی از کل برنامه های تلویزیون «نود» و «خندوانه» و «دورهمی» بیننده دارند، حالا که دو تا از این رقیب ها نیستند و جوانمردانه هم نیست که با برنامه ورزشی رقابت کنید، به اجبار شما رقیب خودتان می شوید دیگر! امامی درباره نقدهایی که نسبت به فصل دوم شهرزاد در مقایسه با فصل اول مجموعه داشت نیز گفته است: «به قول معروف به داستان آب نبستیم.» برادر من، دوران آب بستن گذشته است. الان دیگر به فیلم و سریال ها «هوا» می بندند. یعنی آن قدر دیالوگ بی ربط و شعرخوانی و قصه تعریف کردن و... به زور داخل شان جا می دهند که زمانش پر شود. از قدیم هم که گفتند «حرف، باد هواست»! در پایان، تهیه کننده در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است فصل های دیگری هم در کار باشد؟ نیز گفته است: «قصه در فصل سوم تمام میشود. البته قصه شهرزاد پتانسیل ادامه دادن را دارد و میتوان از دل آن، دیگر کاراکترها را بیرون کشید و سرگذشت آنها را تعریف کرد.» یعنی در نهایت آب پاکی را روی دست مان ریخته که اگر این قدر غر بزنیم، توانایی اش را دارند برای تک تک شخصیت های سریال یک سریال جداگانه سه فصلی بسازند که گریه کنان التماس کنیم تمامش کنند!
علیرضا کاردار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 65
تا حالا دقت کردین
تصویر ساز سعید مرادی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 30
ما و شما
تلفظ انگلیش آموزی روز یک شنبه مچور نیست. مچر هست، با کسره پایین تلفظ میشه mecher
*برای گزارش نابینایان باید بگم به دانشگاه اختصاصی نیاز نداریم و توقع ما بیشتر مناسب سازی فضای دانشگاه خودمان است.صدیقه برزگری
* گزارش های یک مریخی جالب است ولی کاش داستانش پشت سر هم چاپ بشود.
* عکس کمک مردم برای بیرون کشیدن هواپیما از داخل آب خیلی زیبا بود، ممنون
* سمانه جان همسر خوب و بی نظیرم، نمی دانم چطوری باید جواب خوبی هایت را بدهم. خیلی ممنونم که با تمام سختی های زندگی کنارم هستی. محمد، جاجرم
* آرامش بخش ترین نقطه زمین و زیباترین تصویر دنیا و لذت بخش ترین لحظات زندگی زمانی است که من و همسر گلم کنار هم هستیم. جواد و گوهر
پاسخ خفن استریپ شماره قبل: فراری-بیتوته-اسکواش
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 99
پاسخ مسابقه چی شده؟
سلام. دم دوستانی که در این مسابقه شرکت کردند گرم. همون طور که حدس می زدیم به دلیل حس مشترک همه مون به صاحب عکس مسابقه قبل، استقبال زیاد و تنوع پاسخ ها هم خیلی خوب بود.
در پاسخ ها از حرف دلتون که خطاب به ترامپ بود و توش حرف های منشوری هم بود، گرفته تا عکس العمل و ترسش از ایرانی ها پیدا می شد. چون تعداد جمله ها زیاد بود، زودتر میریم سراغ شون. سه تا جمله اول بیشتر رای هیئت داوران رو گرفتند و بقیه هم شایسته تقدیر هستند!
- وقتی آدم رئیس جمهور ینگه دنیا باشه ولی شعورش در حد لنگه کفش نباشه.
جلیل وهابی
- وقتی تلفظ خلیج فارس رو بلد نیستی و آقای روحانی مجبورت کرده بگی خلیج فارس!
- وقتی می خوای تو پانتومیم سنجابی رو نشون بدی که از دست همسایه بالایی اش عصبانیه. نیایش صاحب علم
* وقتی وسط سخنرانی چشمت به عکس سلفی سردار سلیمانی کنار خلیج فارس می افته، اون وقته که همه حرف هات یادت میره و زور می زنی یادت بیاد. سید جواد چراغ سحر
* وقتی که قراره چهره احمق ترین انسان کره زمین رو نشون بدی! علی یزدان پرست
* وقتی که می خواد کلمه خلیج فارس رو تلفظ کنه ولی نمی تونه! جواد طهان
* وقتی یه تیکه غذا لای دندونت گیر کرده و نمی تونی درش بیاری جلوی خبرنگارها.
علی اصغر مهدیزاده، مشهد
* اگه به حرفم گوش ندین میرم بابام رو میارم ها! مسعود بدیعی یزدی
* وقتی گند زدی به همه کره زمین و به مامورات میگی فضاپیما رو آماده کنن می خوای بری مریخ. علی اصغر مهدیزاده، مشهد
* وقتی سر کلاس تقویتی تاریخ و جغرافیا نشسته و می خواد اجازه بگیره بره دست شویی. حسین قادری
* اوه مامی... اندوشتم اوف سوده... هاشم قنبری
* وقتی کلی زور می زنی یه پشه ریزه میزه رو سر انگشتت بلند کنی تا مثلا بگن چقدر ابرقدرته! رضا حسین زاده
* وقتی تو اتاق کمیسیون پزشکی برای گرفتن معافیت از سربازی خودت رو می زنی به جنون عقلی. محمدصادق ظهیریان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.