تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 57
سکوت کن!
حجتالاسلام حسینی قمی در توصیهای به افرادی که هر حرفی را بدون دقت و توجه کافی بر زبان میآورند، گفتهاند:
هر حرفی را که میگوییم دیگر جبران کننده نیست اما اگر سکوت کردیم، تلافی آن آسان است. در دعواها، گاهی یک طرف به اندازه یک کبریت شعله ایجاد میکند اما طرف دیگر آتشی به اندازه جهنم به پا میکند. امام علی (ع) به فرزند خود امام حسن (ع) میفرماید: «تلافی سکوتهایی که از دست دادی آسان و راحت است اما حرفهایی را که گفتی دیگر نمیتوانی جبران کنی.»
منبع: تارنمای سمت خدا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 90
فتو شعر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حکایت
تعداد بازدید : 69
نان فقیر و ثروتمند!
فقیر و ثروتمندی در راهی به هم رسیدند. فقیر از ثروتمند پرسید: کجا میروی؟
ثروتمند گفت: قدم میزنم تا اشتها بیابم و بتوانم غذا بخورم.
سپس ثروتمند از فقیر پرسید: تو کجا میروی؟
فقیر گفت: من میگردم تا بلکه لقمه نانی به دست آورم و از گرسنگی نجات یابم.
منبع: کشکول طبسی، علینقی طبسی حائری
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 128
یادش بخیر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داستانک
تعداد بازدید : 67
در حد توان خودم
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت! پرسیدند: «چه می کنی؟»
پاسخ داد: «در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم.» گفتند: «میزان آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد.» گفت: «شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که خداوند می پرسد: زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟ پاسخ می دهم: هر آن چه از من بر می آمد!»منبع: سایت یکی بود
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 60
کهکشانِ پیرِ مهربان
شبانه ها
کوچه ای که می چکد به روی آن، ستاره ها
سربلند و بی ریا
می رود به سوی آسمان!
تا که در سپیده دم
جاده های سبز را
به هر مسافر جوان دهد...
محمدرضا جعفری
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مسابقه شماره 190
تعداد بازدید : 87
خفن استریپ
با نگاه طنز، زیر هر تصویر، کلمه معناداری نوشتیم. بعدش هر حرف الفبا رو به علامتی تبدیل کردیم. شما بگین کلمات چی هستن! پاسخ رو تا ساعت 23 فقط به خط اختصاصی 300072252 پیامک کنین. جایزه نقدی به قید قرعه برای کسانی واریز می شه که پاسخ صحیح 3مسابقه پیاپی رو فرستاده باشن. پاسخ در ستون «ما و شما»ی بعدی! متن کل پیامک های رسیده در وب سایت!
نونی که از سرِکار گذاشتن دربیاد!
سلام. مدتی به دلیل تحولات صفحه سرگرمی به مناسبت اوایل ماه محرم در خدمت تون نبودیم و دوباره برگشتیم. یه پیامکی که به دستمون رسیده رو به قید قرعه جواب بدیم فعلا :
دوست خفن بازمون با شماره ۹۴۲...۰۹۱۵۳ که تا حالا ۵۹ بار در مسابقه مون شرکت کردن و از سال ۹۴ همراه مون هستن و تا حالا هم برنده نشدن، وقتی دیدن موقتا خداحافظی کردیم، برامون نوشتن:«...بهتر که خداحافظی موقت کردین! یک مدت ما استراحت کنیم شما هم به کارت برس!»
در جوابشون عرض شود که:
ما که کاری جز سر کار گذاشتن خلق خدا بلد نیستیم. از صدقه سر وجود شما هاست که رونق می گیره کارمون. ولی خداییش این نونی که می بریم خونه، زیادم حلال نیست. نونی که از سر کار گذاشتن مردم دربیاد خوردن نداره! نظر شما غیر از اینه؟!فعلا!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
به بهانه روز جهانی پست
تعداد بازدید : 80
پستچی دیگر در نمی زند!
پست، کهن ترین و گسترده ترین نوع ابزار ارتباطی بین مردم یک کشور با ساکنان دیگر مناطق جهان است. هر پستچی از انجام چندین سفر جلوگیری می کند که اگر آن ها نبودند، خودمان مجبور می شدیم هزاران کیلومتر را برای رساندن برگه ای بپیماییم! از سال 1969 روز 9 اکتبر (17 مهر) سالروز تأسیس اتحادیه جهانی پست، به عنوان روز جهانی پست تعیین شده است.
فعالیت های پستی در ایران، قدمتی سه هزار ساله دارد و حتی برخی مورخان، ایرانیان را مبتکر ارتباط پستی می دانند. هرچند این روزها کمتر کسی از نامه نوشتن و پست کردن استفاده می کند ولی هنوز به یاد داریم زمانی را که برای عزیزان مان نامه می نوشتیم و در کنارش طرحی می کشیدیم یا داخل پاکت، برگ گلی برای یادگاری می گذاشتیم و به دل صندوق پست می سپردیم.
تمبر پستی، مدرکی چاپی به منظور نشاندادن پیش پرداخت مبلغی برای خدمات پستی است. در سال ۱۶۳۵ میلادی یکی از کارمندان پُست فرانسه پاکتی با علامت ویژه ابداع کرد و به جریان انداخت. پس از وی فردی سوئیسی تمبرهایی در چاپخانه خود چاپ کرد و آن ها را در سال ۱۸۳۴ به دولت انگلیس عرضه کرد. دولت انگلیس هم در سال ۱۸۴۰ نخستین تمبر دنیا را به ارزش 1.5 پنی چاپ و منتشر کرد.
ترین های تمبر
* قدیمیترین تمبر رسمی ایران معروف به «تمبر باقری» در روزگار پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۹۲ هجری قمری، منتشر شدهاست.
* اولین تمبر چسب دار جهان، معروف به پنی سیاه در سال 1840در انگلستان چاپ شده است.
* گران ترین تمبر جهان «بریتیش گویان» است که روی کاغذ قرمز تیره چاپ شده، دارای امضا و طرح اصلی آن یک کشتی است که به سختی قابل تشخیص است. این تمبر یک سنتی سال ۱۸۵۵ در گویان چاپ شده است. گفته میشود از این تمبر تنها یک نمونه چاپ شده و امروزه ارزشی بیش از 20 میلیون دلار دارد.
* بزرگ ترین تمبر جهان را کشور چین در سال 1905چاپ کرد. ابعاد این تمبر 21 در 6.5 سانتی متر است.
* کوچک ترین تمبر جهان تمبر 10سنتی بولیوار است که در سال 1863 در کلمبیا و با ابعاد 8 در 9.5 میلی متر به چاپ رسیده است.
* معروف ترین تمبر جهان تمبر اینورتد جنی است که در سال 1918 با خطا طراحی شد. تصویر روی این تمبر کاملا وارونه است، به همین دلیل به آن «اینورتد» یعنی واژگون می گویند.
منبع: سایت شرکت ملی پست، ویکی پدیا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 157
دور دنیا
بزرگ ترین و سنگین ترین هویج دنیا!
گینس ورلد رکورد/ «کریستوفر کرولی» مزرعه دار و کشاورز آمریکایی، همیشه آرزو داشت تا بتواند بزرگ ترین هویج دنیا را کشت کند. او برای این آرزویش سال ها فرمول های کوددهی و آب دهی مختلف را در زمینش امتحان کرد تا در نهایت توانست به رویای همیشگی اش دست پیدا کند. او توانست هویجی را به وزن 10 کیلوگرم پرورش دهد و نامش را در کتاب رکورد های گینس ثبت کند.
تندترین فلفل دنیا، رکوردها را جابه جا کرد!
آدیتی سنترال/ فلفل «کارولینا» بیش از چهار سال است که عنوان تندترین فلفل جهان را از آن خود کرده است. اما به تازگی فلفلی پیدا شده است که دو برابر آن تند است و خوردن مقدار ناچیزی از آن می تواند به ایست قلبی منجر شود! همان کشاورزی که سال ها روی تولید فلفل کارولینا کار کرده بود، حالا فلفلی به نام «ایکس» تولید کرده است که رکورددار تندی در دنیا شده است. فلفل «ایکس» 3.18 میلیون اسکویل تندی دارد در حالی که فلفل کارولینا 1.5 میلیون اسکویل تند است. برای درک بهتر این ارقام بهتر است بدانید تندترین سس های موجود در بازار بین 30 تا 40 هزار اسکوویل و تندترین فلفل قرمزهایی که برای تهیه غذاهای تند استفاده می شود، بین دو هزار و 500 تا هشت هزار اسکوویل تندی دارند!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 151
دنیا به روایت تصویر
پروژه عکاسی «اشک پاریس»، ثبت آثار تاریخی از پشت قطرات آب، یاهو
آزادسازی بچه ماهی ها در نزدیکی یک زیستگاه مصنوعی در بندر مارسی برای حفظ حیات وحش، گاردین
تبدیل شهری در چین بر اثر زلزله سال 2008 به شهر ارواح، خبرگزاری اسپوتنیک
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 188
زندگی سلام
پناه بردن گربه ها از سرما به مرد بی خانمان! عکس از فرورتیش رضوانیه
* صبح جمعه، کله سحر بلند می شی می ری کوه؟ کوه که جایی نمیره. بخواب، بعد برو!
* رفتم موزه به راهنما گفتم واقعا این چیزمیزها مال چندصد سال پیشه؟ گفت مثلا چی؟ به یه بشقاب اشاره کردم، گفت احمق اون ناهار منه!
* به نظرم این تیمهایی که امسال نمیرن جام جهانی خودشون یه جام درست کنن؛ خیلی مهیج تر از خود جام جهانی میشه!
* هر وقت صبح زود تو خیابون مازراتی دیدید به منم بگید سحر خیز شم تا کامروا گردم!
* اون قدر که تو استوری های اینستا فرمون ماشین هست تو خود کمپانی های خودروسازی فرمون ماشین نیست!
* همیشه برام سوال بوده اون نون باگت هایی که صبح ها قبل از باز شدن مغازه، میذارن جلوی ساندویچی ها رو چرا کسی نمی دزده!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش های یک مریخی
تعداد بازدید : 95
گزارش شماره 12: عشق در یک نگاه
من یک مریخی هستم که به زمین آمدهام. ما آن جا سردمان بود و تصمیم گرفتیم وضعیت زمین و زمینیها را برای سکونت بررسی کنیم. گزارشهای دنباله دار من در این ماموریت را این جا میخوانید.
این چند وقتی که برایتان گزارش نفرستادم، اتفاقات مختلفی افتاد. مهمتر از همه این که چند روزی است اوضاع روحیام بهم ریخته است. یک جوری شدهام که تا حالا نشده بودم. همه چیز برایم رنگ و بوی جدیدی گرفته است.
در واقع ماجرا از آن صبحی شروع شد که گلاب به روی تان و رویم به دیوار، توالت واحدم خراب بود و من با عجله داشتم به سمت توالت توی حیاط میدویدم. مدتی است تقریبا مکانیسم بدنم شبیه زمینیها شده اما هنوز هم برخی اوقات هماهنگی بین دستگاه گوارش و اعصابم وجود ندارد و میشود آن چه که نباید بشود. میگفتم، داشتم به سمت توالت توی حیاط میدویدم که ناگهان در ورودی ساختمان، در حال دویدن، چشمم به یک دخترخانم باشخصیت افتاد.
آن لحظه برای چند ثانیه، زمان ایستاد و من ناگهان انگار توی دلم قند آب کرده باشند دست و پایم شروع به لرزیدن کرد. همچنان داشتم توی حیاط میدویدم و پشت سرم را نگاه میکردم. دیگر هیچ چیز از این دنیا نمیفهمیدم. چند ثانیه بعد که به خودم آمدم توی دیوار بودم و مایع گرم و سرخی از سرم سرازیر شده بود. دیگر نیازی به توالت هم احساس نمیکردم و فقط دوست داشتم آن جا، آن یک نقطه را که او ایستاده بود، نگاه کنم.
چند دقیقه بعد که بهنام داشت سرم را بانداژ میکرد فهمیدم آن خانم با بابایش برای اجاره یکی از واحدها آمدهاند. راستش هنوز نمیدانم با خودم چند چند هستم اما بهنام هی تکرار میکند که به این اتفاق «عشق در یک نگاه» میگویند. اگر حرفش درست باشد این عشق در یک نگاه توی بد موقعیتی اتفاق افتاد و میترسم تصویر خوبی از من با پیژامه و پاهای بدون دمپایی در حالی که توی دیوار رفتهام در ذهن آن خانمِ باشخصیت شکل نگرفته باشد. از آن موقع به بعد گویی یک ماشین لباس شویی توی دلم روشن کرده باشند، دلم شور میزند که نکند آن خانم محترم با صاحب خانه به توافق نرسند. راستی این جا پاییز شده و بهنام میگوید پاییز اصلا به فصل عاشقی معروف است.
پایان گزارش دوازدهم/محمدعلی محمدپور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 49
ما و شما
سلام در قسمت طولانی ترین زمین گلف، مغولستان کشوری در آسیاست نه در آفریقا.
ما و شما: منظور خبر این بود که در راه سفر به آفریقا، در بیابان های مغولستان گلف بازی کرده است.
* مطلب دانستنی های مربوط به برج میلاد بسیار جالب بود. باز هم از این مطالب بگذارید.
* آق کمال کجایی؟ کم پیدا شدی برار!
* دور دنیا، عکاس بدون دست خیلی غم انگیز و در عین حال آموزنده بود.
* می خواستم از مادرم که کوهی از محبت است، تشکر کنم. او برای من و دو خواهرم بسیار زحمت می کشد. خیلی دوستش دارم و از خدای بزرگ آرزوی بهترین ها رو واسش دارم. 120ساله بشی مامان خوبم. دوستدار تو، ملیحه دخترت
* همسر عزیزم اکبر جان، قوی ترین تکیه گاه زندگی منی. به بودنت افتخار و آرزو می کنم تا آخرین لحظه عمرم در پناه عشقت بمانم. دوستت دارم. حاجی زاده بجنورد
* به طور متوسط هر سه روز یکی از کارکنان نیروی انتظامی به شهادت می رسد تا ما باامنیت زندگی کنیم. هفته ناجا بر شما عزیزان مبارک
* مگر کسانی که به همسر یا فرزند خود در روزنامه پیام تبریک می دهند در خانه همدیگر را نمی بینند که تبریک بگویند یا این تبریک برای پز دادن و... به آشنایان است؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 92
تا حالا دقت کردین
ایده و اجرا:حسین زاده و مرادی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کله چغوکی
تعداد بازدید : 61
آق کمال یاد دوران تحصیل می کند
رفتِم خانه آقام اینا که دیدُم بِرارُم جِمال نشسته پای پلی استیشن و انگار نه انگار ما آمدِم. زدُم پس کلهاش که به خودش آمد و ورخاست سلام کرد. مادرُم گفت: «شما یَگ چیزی به ای جانور بِگِن، انگار نه انگار مدرسه ها وا شده، هنوز دست از بازی ورنداشته» یَگهو یادُم آمد ای دل غافل مدرسهها وا رفته، حالُم عوض رفت. یاد دوران تحصیل خودُم افتادُم. گفتُم: «زمان ما از اول شهریور تِلواسه داشتِم و زندگی بهمان زهر مِرفت که اِنا تابستون تِموم رفت. مِرفتِم کیف و کفش مِخریدِم یا همو پارسالیا ره نونوار مِکردِم و مِذاشتِم کنار اتاق، عین آینه دق!» کاملیاخانم گفت: «آره، دل تو دلمون نبود که با کی همکلاس و همنیمکت بشیم و معلم هامون کیا باشن و کتابهامون چیه و دفتر چند برگ بخریم و خط کشی کنیم و زنگ ورزش و هنر کیه.»
بِرارُم جِمال میخ گوش مِداد. گفتُم: «شب اول مهر سه ساعت تو صف سلمونی مِنشستِم که سرمانه با ماشین نمره چهار بزنه و دعا مِکردِم ماشینش دستی نِبِشه که یَگ درمیون موهامان گیر نکنه لای دندههاش! نه مثل الانِ شما که کلهات مثل رودگولیت رفته!» گفت: «رودگولیت کیه واز؟» گفتُم: «عشق دوران بچگی ماها ای دو نفر بودن، رودگولیت و مارادونا!» گفت: «ها! مثل مسی و رونالدو؟» گفتُم: «اونا کجا، اینا کجا؟ النگوهاشا نیشکینه!» اصلا بچههای امروزی ره نگاه مُکنی کلا انگار نه انگارن! انگار نه انگار قراره فردا بِرن مدرسه، تا شب قبلش که پای بازی و خندوانه و مهمونی، صبح هم اگه حال نِدشته بِشن یا نِمرَن یا دیر مِرَن سر کلاس. مشق نوشتن هم که انگار نه انگار، کلا حذف رفته. از بس چیزی نِمنویسن خطشان مثل خط میخی رفته و از بس سرشان تو اینترنته، سوادشان شده فینگیلیش!
کاملیاخانم اشاره کرد بسه دیگه، غر نزن! گفت: «جمال جون کیفت رو بیار ببینم چیا خریدی؟» با ذوق رفت کیفشه آورد. دفتر باب اسفنجی، جامدادی بِن تِن، سرکن فُروزن و خود کیفش هم مرد عنکبوتی. گفتُم: «همیه دِگه. وقتی اسطورهشان مرد عنکبوتی باشه، خط شان هم خرچنگ قورباغه مِره دِگه!» کاملیاخانم یَگ ناخن جِله ازم گیریفت و گفت: «این مدتی که تو روزنامه ننوشتی چقدر غرغرو شدی!» اِنا حالا خوب رفت! اعصابُم خُرد رفت. ورخاستُم ریش تراش بابامه ورداشتُم و وسط سر جمال یَگ چهارراه وا کردُم تا دلُم خُنک بِره!
آق کمال
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.