تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 55
من برای امام حسین (ع) گریه می کنم تا...
امام موسی صدر با این مقدمه که اسلام ابتدایش با محمد مصطفی(ص) بود و بقایش با حسین شهید(ع) می فرماید: «من حسینی را که کشته شده است تا من گریه کنم نمی شناسم. چرا من برای امام حسین علیه السلام گریه می کنم؟ من برای امام حسین (ع) گریه می کنم تا او را به یاد داشته باشم و به یاد داشته باشم که او در برابر دنیایی از قدرت ایستاد؛ دنیایی که همگی دست در دست هم داده و از هرسو او را احاطه کرده بودند و او به تنهایی به میدان می رفت ... من نمی توانم مراسم عزاداری امام حسین (ع) را از تلاش برای حمایت مجاهدان در مرزها جدا بدانم. من نمی توانم سوگواری برای امام حسین (ع) را درک کنم مگر آن که بتواند قهرمانانی را تربیت کند؛ کسانی را تربیت کند که در برابر ستمگر بایستند و در برابر حاکم ستمگر سخن حق را بگویند. این است معنای حسین (ع) و معنای عزاداری برای امام حسین (ع)»
برگرفته از کتاب «سفر شهادت امام حسین (ع)»، ص ۱۸۴
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داستان های واقعی
تعداد بازدید : 72
هدیه سر عقد شهید حججی به همسرش
مدیر موسسه شهید کاظمی درباره علاقه شهید حججی به ترویج فرهنگ کتاب خوانی می گوید: «علاقه و اهتمام او به کتاب و کتاب خوانی تا آن جا بود که اولین هدیه ای که به همسرش داد، کتاب بود و هرگاه به مهمانی می رفت به دوستان و اقوام کتاب معرفی می کرد و به آن ها کتاب هدیه می داد. به همسرش ماهانه یک کتاب هدیه می داد و برای ترغیب او به خواندن کتاب، از آن چه که از آن کتاب خوانده بود امتحان می گرفت و به او هدیه ای دیگر می داد. حتی در مراسم عقدش هم چند کتاب مانند کتاب «سلام بر ابراهیم» و چند کتاب دیگر به همسرش هدیه داده بود.»
مشرق
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بریده کتاب
تعداد بازدید : 67
شایدهای فریب دهنده!
مهم نیست هم اکنون در چه وضعیتی هستید و چه می کنید. هرگز گمان نکنید که اکنون فرصت آن را ندارید که امسال را به بهترین سال زندگی خود تبدیل کنید. هرگز پیش از آن که خودتان برای زندگی رویایی تان قدم برنداشته اید، منتظر نباشید که کارها خود به خود انجام شوند. اجازه ندهید خیال پردازی هایی مانند «شاید روزی... »، «شاید روزی که بیشتر وقت داشته باشم... »، «شاید روزی پولدار شوم... » و این قبیل افکار، شما را فریب دهند و به شما تلقین کنند که بهترین سال زندگی شما، جایی در آینده است. انتخاب با شماست. همین جا و همین لحظه...
برگرفته از کتاب «بهترین سال زندگی شما» اثر «دبی فورد»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
غلط ننویسیم
تعداد بازدید : 63
تفاوت فطرت با فترت
«فطرت» به چند معنی است که رایج ترین آن ها خصوصیت هر موجود از آغاز خلقتش یعنی سرشت و طبیعت اوست. «فترت» نیز به چند معنی است از جمله فاصله میان ظهور دو پیامبر یا دو پادشاه یا دو شخص بزرگ. بعضی این دو کلمه را به غلط به جای هم به کار می برند.
برگرفته از کتاب «غلط ننویسیم» اثر «ابوالحسن نجفی»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 66
یادش بخیر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شعر مناسبتی
تعداد بازدید : 51
مثل قرآن شدی علی اکبر(ع)
مرد میدان شدی علی اکبر
مثلِ توفان شدی علی اکبر
تشنه لب؛ روی خاکِ چون آتش
نیزه باران شدی علی اکبر
جنگِ صفیّن را به یادت هست؟
مثل قرآن شدی علی اکبر
جانِ افراد خیمه ها بودی
بی تن و جان شدی علی اکبر
پدرت مضطرب چو یعقوب و...
ماهِ کنعان شدی علی اکبر
گشنه ها تکه پاره ات کردند
بهرشان نان شدی ع ل ی ا ک ب ر
امیرحسین خوش حال
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 114
دور دنیا
روشی عجیب برای نخوابیدن در زمان مطالعه!
دیلی میل/ برخی افراد همه کارهای خود را با انرژی زیاد انجام می دهند اما هنگامی که زمان مطالعه یک کتاب می رسد، خواب به سراغشان می آید و نمی توانند کتاب را بخوانند. برای برخی هم کتاب درسی است که در نقش قرص خواب عمل می کند و با آن به خواب می روند. دانش آموزان چینی برای این که هنگام درس خواندن به خواب نروند، روشی عجیب را اختراع کرده اند. این دانش آموزان هنگام مطالعه دروس موهای خود را به سقف گره می زنند تا به خواب نروند.
امتحانی برای طلاق گرفتن!
آدیتی سنترال/ طلاق گرفتن همیشه برای زوجین سخت است. با این حال آمار طلاق در کشورهای مختلف به صورت فزاینده ای رو به افزایش است. دادگاه های چین در اقدامی هماهنگ برای سخت تر شدن مراحل جدایی، آزمونی را طراحی کرده اند که زوجین باید قبل از طلاق در آن شرکت کنند تا موفق به جدایی شوند! اگر برایند نمره زوجین در این آزمون به زیر 60 برسد آن ها می توانند از هم جدا شوند. این آزمون یادآور روزهای خوشی و خاطرات خوب قدیمی زوجین است و معمولا باعث پشیمانی آن ها از جدایی می شود.
ساخت نردبان آتش به خاطر مادربزرگ!
دیلی میل/ غافلگیر کردن عزیزان در زندگی لذت خاصی به انسان می دهد که حاضر نیستیم آن را با چیز دیگری حتی با پول عوض کنیم، درست مانند همین کار که یک هنرمند چینی انجام داده است. یک هنرمند چینی به مناسبت جشن تولد 102 سالگی مادربزرگ خود نردبانی رو به آسمان از جنس آتش درست و او را غافلگیر کرد! مادربزرگ از دیدن این خلاقیت نوه اش به حدی به وجد آمد که این را بهترین کادوی تولد هدیه عمرش برشمرد!
ازدواج در فروشگاه محلی به جای تالار!
آدیتی سنترال/ یک زوج استرالیایی برای مراسم ازدواج شان، به جای این که به تالارهای باشکوه بروند یا کلیسا را انتخاب کنند، تصمیم گرفتند تا در فروشگاه محلی مورد علاقه شان، مراسم عروسی خود را برگزار کنند! این زوج می گویند همیشه از این فروشگاه خرید می کنند و عاشق آن هستند. آن ها تمام اقوام و آشنایانشان را هم به مراسم عروسی شان دعوت کردند و بعد از مراسم عروسی در رستوران همین فروشگاه شام خوردند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 110
دنیا به روایت تصویر
کروکودیل و قایق تفریحی در یک نما در سواحل مکزیک، عکس روز نشنال جئوگرافی
نمایی متفاوت از هنرنمایی یک بندباز در جمهوری چک، عکس از رویترز
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 77
زندگی سلام
* بترسین از روزی که تو جام جهانی بازی داریم و بیرانوند دروازه بان تیم ملی باشه، از الان فکرش رو می کنم مو به تنم سیخ میشه.
* استقلال تخصصش تو آسیا بود، شش تایی شد. پرسپولیس هم تخصصش ده نفره بود، چهارتایی. کلا بیاین در مورد تخصص هامون حرفی نزنیم، خاکی باشیم خاکی!
* دو چیز خیلی سر و صدا می کنه، اولی خرده پول و دومی خرده معلومات.
* از شلوغی مترو نمی ترسیم، ما توی مدرسه، سه نفری روی نیمکت دو نفره می نشستیم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حکایت
تعداد بازدید : 48
قدرت عشق!
در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان مردم به «سیاهخان» شهرت داشت. وقتی که کریمخان می خواست بازار وکیل شیراز را بسازد، او یکی از بهترین کارگران آن دوران بود. در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت بنابراین استادان معماری به کارگران تنومند و قوی و با استقامت نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند. وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید سیاه خان تنها کسی بود که میتوانست آجر را به ارتفاع 10متری پرت کند و استاد معمار و ور دستانش آجرها را در هوا میقاپیدند و سقف را تکمیل میکردند. روزی کریمخان برای بازدید از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر 10 آجری که سیاه خان به بالا پرت میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمیرسد، میافتد و می شکند. کریمخان از سیاه پرسید چه شده نکنه نون نخوردی؟! قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمیرفت و همه به بالا میرسید! سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی بیخ گوش کریمخان گفت: «قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود. چند روز است که زن سیاه خان قهر کرده و به خانه پدرش رفته، سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد. اگر چاره ای نیندیشید، کار ساخت بازار یک سال عقب می افتد. کریمخان فوری به خانه پدر زن او رفت و زنش را به خانه آورد. بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچهها شروع به گریه کرد. کریمخان مقداری پول به آنها داد و گفت: «امروز که گذشت اما فردا میخواهم همان سیاه خان همیشگی باشی.» فردا کریمخان مجدد به بازار رفت و دید سیاهخان طوری آجر را به بالا پرت میکند که از سر معمار هم رد میشود بعد رو به همراهان کرد و گفت ببینید عشق چه قدرتی دارد!
برگرفته از سایت «یک جمله»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 90
دانستنی های جالب
ارتفاع برج ایفل در سرما و گرما بر اثر انقباض و انبساط تا ۱۶ سانتی متر تغییر می کند و کوتاه و بلند می شود.
زمانی که «ماریا شاراپووا» تازه به سن نوجوانی رسیده بود پدرش در سه جا کار می کرد تا هزینه مدرسه تنیس دخترش را تامین کند. 10 سال بعد «ماریا» به عنوان یک بازیکن تنیس بسیار موفق به قدری ثروتمند بود که پدرش می توانست تا آخر عمر دست از کار بکشد و در رفاه زندگی کند.
بزرگ ترین کارفرمای جهان سامانه راه آهن کشور هند با بیش از 6/1 میلیون نفر کارمند است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 48
ما و شما
* به عنوان یک مادر دهه شصتی، با مطلب خانم صدارت، خاطره بازی کردم. یادش به خیر آن روزها. مامان مهین
* پرونده قاب ها و یادها، عکس ها و خاطرات دوران دفاع مقدس آموزنده و تلخ بود... خدایا به حرمت خون پاک شهدای کربلا، مردم جنگ دیده و مظلوم عراق، سوریه، یمن و فلسطین را از دست تروریست های داعش و حامیان آن ها نجات بده و تفرقه را از امت اسلامی دور کن و وحدت و همدلی را جایگزین کن، تویی قادر و توانا.
* دیالوگ های فیلم های کمال تبریزی به خصوص اون دو مورد در فیلم «مارمولک» خیلی خوب بود. دیالوگ فیلم «یک تکه نان» هم معرکه بود. آفرین بهش.
* درباره مطلب خلال دندان در صفحه سلامت می خواستم بگم که هر صبح و شب مسواک زدن با مسواک و خمیر دندان معمولی، استفاده از نخ دندان و شست و شوی فوری دهان با آب بعد از خوردن شیرینی و مراجعه سالانه به دندان پزشک برای معاینه دندان ها، ساده ترین راه برای داشتن دندان هایی سالم و تمیز است و نیازی به تهیه مسواک برقی و خمیردندان های گران قیمت نیست البته به شرطی که بهداشت و تمیزی را دوست داشته باشیم و تنبلی را هم کنار بگذاریم.
* منم به تازگی مادرم رو از دست دادم. با عکس هادی کاظمی عزیز، یک ساعت گریه کردم.
* درباره خبر ستون دور دنیا، منم عروسی لاکچری بخوام، از مردم درخواست کنم، بهم پول میدن؟ حالا اون رو ولش کن، همون وام ازدواجم رو قطعی میدن؟
* واقعا مسخره هستین ها! ببخشید این جوری میگم. شنیدن صدای خوردن هم جذابه که تو ستون دور دنیا، خبرش رو زدین؟ من که حالم بد شد.
* خدایا خودت آگاهی بضاعتم به قدری است که نمی دانم در حق عزیزانم چه دعایی کنم. می دانم تو از حال آن ها آگاهی، پس برایشان بهترین ها را مهیا ساز که خزانه تو هرگز تهی نمی شود. آمین. مجید حسن زاده، مشهد
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 49
پند نیکان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حکایت مذهبی
تعداد بازدید : 50
حسین(ع) جان جبران می کنیم
کوفه خشکسالی شده بود. خیلی وقت بود باران نباریده بود. آمدند پیش حضرت علی «علیه السلام». ایشان فرمودند: «به فرزندم حسین «علیه السلام»بگویید برایتان دعا کند.» آمدند پیش امام حسین «علیه السلام». حضرت(ع) دعا کردند و باران بارید. خوشحال شدند. گفتند جبران می کنیم.
تبیان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.