- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیت ا... جوادی آملی با این مقدمه که «عرفه روز دعا و مناجات با پروردگار عالمیان است»، می فرمایند: دعا طبق فرموده امام علی(ع) همه هستی انسان هاست. اساسا انسان از خودش چیزی ندارد و در این عالم او فقط مالک دعاست. وجود مبارک امام حسین(ع) ناتوان ترین مردم را کسی می داند که از دعا کردن عاجز باشد. برخی از روزها برای دعا آمادگی بیشتری دارد. گرچه در هر فرصتی کسی بخواهد با خدای خود زمزمه کند، رواست؛ ولی بعضی زمان ها و بعضی زمین ها برای دعا کردن آماده تر است. خانه خدا این چنین است که انسان احساس قرب بیشتری می کند و امروز هم از همان روزهاست. اما امروز چه چیزی پیش خدا ببریم که او قبول بکند؟ انسان وقتی می رود پیش مولای بزرگش، باید یک چیزی را هدیه ببرد. هدیه هم یک چیزی باید باشد که آن جا نباشد چون اگر آن جا فراوان باشد که خوب دیگر هدیه نیست! و نبودنش هم کمال باشد، نه نقص. بگوییم ما علم آوردیم اولا او «بکل شیء علیم» است، ثانیا این یک مختصر علمی هم که ما داریم، او عطا کرده است. بگوییم ما زحمت کشیدیم، بگوییم کمک مالی کردیم، کمک علمی کردیم ، کتاب نوشتیم! این ها که آن جا خریدار ندارد! آن جا صحیح و نامنتهی اش هست. بنابراین کسی حق ندارد بگوید من زحمت کشیدم، عالم شدم و ... پذیرایی ما فقر است و مسکنت است و «لا یملک الا الدعا» (آن را که جز دعا چیزی در دست ندارد) است و «سلاحه البکاء»(سلاحش گریه است) است و همین ها!
خبرآنلاین
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دختری کتاب می فروخت و پسر مورد علاقه اش را دید که به سویش می آید. پدرش نزدیکش ایستاده بود. به پسر گفت: «آیا به خاطر گرفتن کتابی که نامش «آیا پدر در خانه هست؟» از «یورگ دنیل» نویسنده آلمانی، آمده ای؟» پسر گفت: «خیر! من به خاطر گرفتنِ کتابی به اسم «کجا باید ببینمت؟» از «توماس مونیز» نویسنده انگلیسی آمده ام.» دختر گفت: «آن کتاب را ندارم اما می توانم کتابی به نام «زیر درختان سیب» از نویسنده آمریکایی «پاتریس اولفر» را پیشنهاد کنم». پسر گفت: «خوب است اما آیا می توانی فردا کتاب «بعد از ۵ دقیقه تماس می گیرم» از نویسنده بلژیکی «ژان برنار» را بیاوری؟» دختر گفت: «بله! ضمنا توصیه می کنم کتاب «هرگز تنها نمی گذارمت» از نویسنده فرانسوی «میشل دنیل» را بخوانی.» بعد ازآن پدر به دخترش گفت: «این کتاب ها زیاد است، آیا همه اش را مطالعه خواهد کرد؟!» دختر گفت: «بله او جوانی کوشاست.» پدر گفت: «خوب است دختر دوست داشتنی ام، در این صورت بهتر است کتاب «من کودن نیستم» از نویسنده هلندی «فرانک مرتینیز» را هم بخواند و تو هم بد نیست کتاب «برای عروسی با پسر عمویت آماده شو» از نویسنده روسی «موریس استانکویچ» را بخوانی!
سایت هم خونه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
باید جاده ها را
روی آسمان بسازند
این راه های زمینی
به تو نمی رسند
نیلوفر جعفری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با نگاه طنز، زیر هر تصویر، کلمه معناداری نوشتیم. بعدش هر حرف الفبا رو به علامتی تبدیل کردیم. شما بگین کلمات چی هستن! پاسخ رو تا ساعت 23 فقط به خط اختصاصی 300072252 پیامک کنین. جایزه نقدی به قید قرعه برای کسانی واریز می شه که پاسخ صحیح 3مسابقه پیاپی رو فرستاده باشن. پاسخ در ستون «ما و شما»ی بعدی! متن کل پیامک های رسیده در وب سایت!
قاطی کنین وگرنه قاطی می کنم!
سلام. چند پیامک بخونین با جوابش:
* 734...09154: بى پایان. ناباب. یکایک / سى ثانیه هم طول نکشید و خیلى خُنک و مسخره بود! اسمشو بذارین کودک استریپ! مهدى از مشهد
- حالا ببین ها! یه بار زود حل کرده باز!
* 568...09144: سلام خفن جون! مسابقه رو فوری حلش کردم ولی چون رانندگی می کردم، ارسال شوگذاشتم برای بعد! تا یادم افتاد11شب گذشته بود! آلزایمرم دیگه! سالهاست سروقت می فرستم! توقرعه کشی قاطی مون کنین وگرنه قاطی می کنما!
- این که گفتین سالهاست سروقت شرکت می کنین، من رو وسوسه کرد تاریخچه پیامکاتون رو بررسی کنم. چیزای جالبی فهمیدم. این که : شما حسین رشیدنژاد ساکن مشهد و اهل ارومیه هستین. با 171 پیامک که اولیش در تیرماه1394 بوده همراه ما هستین! و کلی هم ایده فرستادین. خب حق هم دارین قاطی کنین! شما قاطی کن داداش! فعلا!
طراح: محمدمهدی رنجبر
تصویرساز: سعید مرادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ارزش بعضی چیزها با به زبان آوردنش از بین می رود! گاهی لبخند خالصانه ای، تشکر به خاطر زحمات نانوایی، یا حتی سلام کردن بی هوا می تواند کسی را خوشحال کند. بعضی ها شاد کردن دیگران را کاری سخت و دشوار می پندارند اما این طور نیست. یاد بگیریم از سنگ به خاطر آرام بودنش، از آب به خاطر زلالی اش و از کوه به خاطر استواری اش که چقدر عمیق صبور و خوشبخت هستند. آنان می دانند هوا همیشه آفتابی نیست... عشق همیشه رسیدن به رستگاری نیست... این راز طبیعت است و عاقل و نادان به آن آگاه اند.
افسانه روح پرور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مَسود رفیقُم، همه خانواده ما ره دعوت کرده بود باغ خُسُرش تو شاندیز. فهمیدُم از بس خانه ما تِلِپ بوده، دگه معصوم خانم عیالش شاکی شده که یَگ بار هم ما ره دعوت کنن. مَسود هم رو هوا زده و چترشه وا کرده و به ای بهانه کلید باغ خُسُرش ره گیریفته که هم از خجالت ما دربیِه، هم به ای هوا خودشه برسانه به باغ پدر زنش! با آقای دکتر اینا رفتِم دنبال آقام اینا و آقاجان و خانم بزرگ هم ورداشتِم. عجب باغ ملسی بود. رفتِم بساط منقل ره راه بندازم که دیدُم هرکی یَگ گوشی گیریفته دستش و یا از خودش عکس میگیره، یا بازی مُکنه، یا تلگرامشه بالا و پایین مُکنه. دیدُم ایجوری نِمشه. رفتُم وسط و گفتُم: «مثلا آمدم بیرون شهر، چیه ای ماسماسکا ره گرفتِن دستتان؟ بذارِن کنار. مخوام یَگ بازی باحال راه بندازُم.» اولش که کسی تحویل نگرفت، ولی وقتی رفتُم بهزور ازشان گیریفتُم و گذاشتُم لب استَلخ، فهمیدن دنیا دست کیه! گفتُم خانوما برن یَگ طرف، آقایون یَگ طرف. بهزور و با غرغر ورخاستن جابه جا رفتن. گفتُم: «حالا دو گروه شدم، ادابازی مُکنِم!» یَگهو آقاجانُم ورچاقید که: «ای چی طرز حرف زدنه؟» کاملیاخانم خندید و گفت: «چون کمال میخواست فارسی رو پاس بداره اینو گفت! یعنی پانتومیم آقاجون. همون که یک کلمه رو باید با حرکات دست نشون بدیم.» تا عیال ای ره گفت، همه که تو جو مسابقههای ادابازی خندوانه بودن گفتن ایول، قِبوله! کاری کردُم که از غروب تا نصف شب بازی کردن. تازه ساعت دوازده و نیم یادمان آمد زغالهای منقل خاکستر رفت و تموم رفت! یعنی هنوز هم مِشه تو جمعهای خانوادگیمان بهجای موبایلبازی و تلویزیون دیدن و غیبت کردن، بازیهایی کرد که پیر و جِوون کیف کنن. البته بماند که ای وسط آقاجانُم هم سر جیر دادن خانم بزرگُم، نیم ساعتی باهاش قهر بود، آبجیم هم پخش زنده مسابقه ره تو اینستاش مِذاشت و برارُم جِمال هم تا آخرش نفهمید ای بازی بیست سوالی نیست و نباید حرف بزنه! ولی برد اصلی با مَسود بود که به هوای ما کلیدهای باغ خُسُرشه صاحب رفت!
آق کمال
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اعلام شماره تلفن به سبک اصغر فرهادی
* آدمخوار ونزوئلایی که به خوردن حداقل 10 نفر اعتراف کرد، چاق ها را نمی خورد چون کلسترول زیادی دارند و برای سلامتی مضر هستن، بازم بگین چاقی بده!
* کل لذت سفر به ناهار خوردن تو جاده است، اون وقت این ها نمی ذارن گاز
پیک نیکی رو با خودت ببری تو هواپیما!
* تو یکی از این رستوران معروف ها، آبگوشت سفارش دادم. وقتی خواستم برم بهم گفت اونی که باهاش غذاتو کوبیدی، شمعدون بود نه گوشتکوب!
* قدیم یک بچه که یکهو از در می دوید بیرون، یک دمپایی هم پشت بندش پرت می شد بیرون، یادتون هست!
* لواشک رو باید دِراز دِراز پهن کرد... روش نمک ریخت بعد لوله کنی بذاری گوشه لپت و گاز بزنی... حالا آب دهن تون رو قورت بدین!
* می گن هفته ای سه بار ماهی بخورین، واسه حافظه خوبه. اگه واقعا خوبه چرا خود ماهی کمحافظه است؟!
* موجودىِ حسابم جوریه اگه یکى کارتش رو بدزده، با دو تا کارت هدیه پسِش میاره.
* یک زمانی تو تلویزیون هرکی تو فیلم بیلیارد بازی می کرد یعنی رئیس باند بزرگ قاچاق خاورمیانه بود!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با ملکه فلفل جهان آشنا شوید!
آدیتی سنترال/ هر سال مسابقاتی با عنوان «تند و فلفلی» در آمریکا برگزار می شود که در آن شرکت کنندگان چندین وعده غذای تند و فلفلی و آتشین را باید بخورند و در نهایت با خوردن چند عدد فلفل کارولینای تند مسابقه را به اتمام برسانند. از سال 2014 تا کنون یک زن میان سال به نام «سید بابر» فاتح بلامنازع این رقابت هاست و به نظر نمی رسد به این زودی ها کسی بتواند روی دستش بلند شود! مقدار فلفلی که در این مسابقات به بدن وارد می شود آن قدر زیاد است که ممکن است منجر به سکته قلبی شود! چهره اش در این عکس هم بهتر از همه چیز، گویای فشاری است که او در این مسابقات تحمل کرده است!
پناهگاهی برای سگ های پلیس بازنشسته!
آدیتی سنترال/ «بای یان»، افسر پلیس چینی هفت سالی می شود که بازنشسته شده و در این هفت سال تمام حقوق بازنشستگی اش را صرف ساختن پناهگاه برای سگ های پلیس بازنشسته کرده است! او 150 هزار دلار برای ساخت پناهگاه و تامین مواد غذایی برای این سگ ها هزینه کرده است! سرنوشت تلخ سگ های پیر و بازنشسته پلیس باعث شد تا او به فکر این حیوانات بیفتد و تمام درآمد هفت ساله اش را صرف این حیوانات کند.
رکورد شکنی با وجود معلولیت و سرطان!
گینس ورلد رکورد/ «لری چلوپک» مرد 53 ساله ای که به علت بیماری سرطان، یک پایش را از دست داده بود برای دومین بار در مسابقات دوی ماراتن شرکت کرد. این ورزشکار با معلولیتی که داشت، الهام بخش بسیاری از افراد معلول و بیمار در دنیا شد. هر چند او تا کنون نتوانسته در این مسابقات مقامی کسب کند اما تا خط پایان همراه دیگر ورزشکار ها دویده و نام خودش را به عنوان یک معلول حرکتی که توانسته دو بار در ماراتن شرکت کند، ثبت کرده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بازدید کنندگان آبشاری توفانی در شمال غربی چین به دلیل بارندگی های سنگین اخیر، عکس از شینهوا
مسابقات انتخاب قوی ترین انگشت دنیا در آلمان، عکس از خبرگزاری فرانسه
تصویری جالب از چرای گوسفندان در کوه های آلپ که با یک هواپیمای بدون سرنشین گرفته شده است، عکس از تلگراف
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در حالی که از خوشحالی خبر همکلاسی شدن علی دایی و جواد خیابانی در پوست خودمان نمیگنجیدیم و جو کلاسهای مشترک این دو بزرگوار را تجسم میکردیم که چه رقابتی بین این دو پیش کسوت در درس خواندن و امتحان دادن و پاسخ دادن به پرسشهای استادان درمیگیرد و حاضرجوابیها و تحلیلهای جوادخان و دلخور شدنها و قهر کردنهای علیآقا را تصور میکردیم، خبری شنیدیم که کاممان را تلخ کرد. معاون خودروسازی سایپا گفت: «هم اکنون تولید هر دستگاه پراید با زیان حدود سه تا چهار میلیون تومانی همراه است و فقط سال گذشته 12 هزار میلیارد ریال در تولید پراید زیان داشتیم.»
نمیتوانید حدس بزنید چه غمی بر دلمان نشست. خودرویی که سال ها همنشین ما در خیابان و بیابان و تعمیرگاه و صافکاری و نقاشی و بنگاه و جمعهبازار و دوباره خانه و خیابان و بیابان و... بود، حالا کارش به جایی رسیده که تولیدکنندههایش ضرر میکنند. خودرویی که هرچه درمیآوردیم، خرجش میکردیم و زیانهایی را که به ما زد نمیتوانیم حساب کنیم و جای بخیههایش را نشان بدهیم و تعداد مرحومانش را بشماریم، اکنون به سازندگانش زیان میرساند. چرا کار این معدن طلای سیار به این جا کشید؟
ما که نمیخواهیم خاطر خودروسازان عزیزمان مکدر شود، دو دوتا چهارتا کردیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر چند تغییر جزئی در ساختار تولید و عرضه این خودرو ایجاد کنند، نه تنها ضرر نمیدهد که حتی مثل قبل آنقدر سود میدهد که ندانند باهاش چه کنند! اول این که وسایل و تجهیزات زائدش را بردارند. وسایلی از قبیل کمربند، سپر و جلوبندی که تاثیر چندانی در جلوگیری از تصادفات نداشته و فقط باعث گرانی محصول هستند. بعد از آن سیستم پیشفروش را تغییر بدهند. به این صورت که اول قیمت خودرو را تمام و کمال نقدی از متقاضیان بگیرند، بعد آن را در یک حساب سپرده بلندمدت بگذارند، بعد از چند سال که سود خوبی گیرشان آمد، خودرو را تحویل خریدار بدهند. یک راه دیگر هم هست که البته سخت است، ولی ردخور ندارد. این که کیفیت خودروهایشان را بالاتر ببرند تا هم مشتری با رضایت بخرد و هم پول این عزیزکرده برای خودروسازها برکت داشته باشد!
علیرضا کاردار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* این «بهاره رهنما» کیه که یک صفحه روزنامه را برایش هدر دادید؟!
* برای روزنامه وزین خودمان واقعا متاسفم که چرا یک صفحه را اختصاص به افرادی می دهید که جوانان ما مثلا از این ها الگو بگیرند و باز دو سه ماه دیگر مانند ازدواج گذشته، طلاقش را تیتر روزنامه بکنید؟ طلاق در اجتماع ما بسیار نکوهش شده البته طلاق های این چنینی نه هر طلاقی که چاره ای دیگر باقی نمانده است.
* بابت مطالب حیات وحش چاپ شده در زندگی سلام، متشکرم.
* وزن بزرگ ترین سمبوسه جهان 184 کیلوگرم بود، نه 154 کیلوگرم.
ما و شما: طبق اعلام سایت رسمی و جهانی گینس، این سمبوسه 154 کیلوگرم بوده است.
* ممنون از کمیک وقتی اینستاگرام قطع می شه. آخریش که تهش بود. ایول. فاطمه
* زندگی سلام عالیه، لطفا درباره ارتباط با خدا، فرزندان، اطرافیان و هرگونه ارتباط با دیگران بیشتر مطلب بگذارید. سپاس. حسین، فریمان
* چهره پازل شده تون در مسابقه «این کیه؟»، همون که تمام حریفان را در کمتر از 3 دقیقه نابود می کند.
* یک صفحه کامل برای یک خانم هنرمند که دوباره ازدواج کرده اختصاص دادید ولی برای من و خیلی های دیگه که همه زندگی شون رو توی این بازار خراب ازدست دادن و شب خجالت می کشن برن خونه، پیش زن و بچه شون، هیچی!
* لطفا داستان های ترسناک در صفحه زندگی سلام را زیاد کنید.
* سخن بزرگان را کوچک مشمارید.
* ممنون از چاپ مطلب خوب استاد مطهری درباره قرآن. هر روز یک مطلب از شهید مطهری داشته باشید.
* کمیک اینستاگرام به خصوص فریم های 2، 5 و 6 خیلی خوب بود. اون هایی که ندیدن، حتما ببینن.
* زندگی زیباست یعنی درست از همان روزی که تو تمام زندگی ام شدی. همسر عزیزم، اشکان جان کلمات در برابر دل بزرگ و مهربانت عاجزند فقط می تونم بگم عاشقانه دوستت دارم.مریمت
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.