به شدت به مادرم وابسته بودم اما پارسال از دنیا رفت
نویسنده : سوسن قهرمانی دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی در انستیتو روانپزشکی
جوانی هستم20 ساله، دانشجو و تقریبا مذهبی. به مادرم بهشدت وابسته بودم اما پارسال از دنیا رفت. بعد از فوت او دچار مشکلات روحی زیادی شدم و خیلی به من سخت میگذشت و خودم را خیلی باختم. به توصیه اطرافیان تصمیم به ازدواج گرفتم اما جواب رد شنیدم چون که من هنوز دانشجو هستم و کار و درآمد درست و حسابی ندارم. وضعیت روحیام روزبهروز بدتر میشد تا جایی که چندبار تصمیم به خودکشی گرفتم ولی به هر دلیلی منصرف شدم یا این که نشد. زندگیام سرد و بیهدف پیش میرود. تصمیم گرفتم وارد نظام شوم تا از شهر و خانه دور باشم (البته کمی علاقه هم دارم). نمی دانم چه کار باید بکنم؟
درک می کنم که در حال گذراندن تجربه بسیار سختی هستید که تحمل آن برای هر انسانی بسیار دشوار است. با توجه به این که رابطه بسیار صمیمانه ای با مادرتان داشته اید و از لحاظ سنی در شرایط سرنوشت سازی به سر می برید؛ بنابراین در شرایط بسیار حساسی قرار دارید. با توجه به این که روحیه تان در سال گذشته رو به وخامت داشته تا جایی که تصمیم گرفتید به زندگی خودتان پایان بدهید، از لحاظ شرایط روانی نیاز به کمک یک متخصص داشته اید. اگر هم اکنون نیز با این احساس ها درگیر هستید و قدرت تحمل شما در برابر غم از دستدادن مادرتان به شرایط معمول بازنگشته و احساس غمگینی مداوم، تغییرات در وضعیت خواب، اشتها، مشکل در تصمیم گیری، احساس خستگی و بی ارزشی و تمایل و فکر به خودکشی دارید، توصیه جدی من به شما این است که به متخصصی در زمینه روانپزشکی مراجعه کنید تا در درمان دارویی به شما کمک کند. توجه کنید که این داروها بهطورموقت برای بهبود وضعیت روحی شما و تحمل بیشترتان در برابر شرایطی که دارید، تجویز می شوند و پس از مدتی پزشک تجویز آن ها را قطع خواهد کرد. ممکن است برخی از علایمی که در بالا ذکر شد، به مرور زمان در شما فروکش کرده باشد؛ اما برخی دیگر هنوز شدت داشته باشد در این صورت باید مراقب باشید چون ممکن است این حالت به صورت مزمن در آمده باشد و همچنان شما به کمک دارویی برای بهبود وضعیت خود نیاز داشتهباشید. در هر دو صورت در کنار درمان دارویی نیاز به جلساتی با یک روان شناس دارید که به مسئله غم از دستدادن مادرتان بپردازید و درباره این فقدان صحبت کنید. بعد از مدتی که ناراحتی شما قابل تحمل و وضعیت روحی تان بهتر شد، برای تصمیم گیری درباره آینده، انرژی و حوصله کافی خواهیدداشت. توجه کنید در شرایطی که هم اکنون به سر می برید، اگر با وضعیت روحی نامناسبی که دچار آن هستید، تصمیم گیری کنید، ممکن است در آینده متوجه شوید که شرایط شما را به سمت یک هدف دیگر سوق داده است. تصمیم گیریهای ناگهانی که بر اساس شرایط و بدون بررسی صورت
می گیرند امکان دارد که شما را از یک وضعیت ناراحت کننده به وضعیت ناراحت کننده دیگر منتقل کند؛ بنابراین صبور باشید و پیش از هر چیز در پی درمان شرایط فعلی تان باشید.
توصیه های کلی:
* در ابتدا ببینید که مسئله اصلی و هدف شما چیست؟ آن چیزی که حاضرید برای آن وقت بگذارید و با علاقه پیگیر آن باشید، چیست؟ آیا وضعیت فعلی به شما این اجازه را می دهد که با آرامش و حوصله به این مسائل رسیدگی کنید؟
* هدف اصلیتان را با شرایط فعلی مقایسه کنید: آیا به دلیل غم شدید از دستدادن مادر به ازدواج بهعنوان راه حل روی آورده اید؟ یا به علت فقدان و دوری از خاطرات مادر، تصمیم گرفته اید که به شهردیگری بروید؟ آیا به دلیل آنکه تحمل عواطف دردناک برایتان دشوار است به تصمیم های جدید رو نیاورده اید؟
* نیازهای اصلی خود را فهرست و نگاه کنید که تصمیم های جدید و تغییردادن وضعیت فعلی زندگی تان چقدر به برآورده شدن این نیازها کمک می کند؟ مثلا در صورتی که شما غمگین هستید و به حمایت عاطفی نیاز دارید، آیا تغییر محل زندگی به کاهش این غم کمک می کند؟ آیا آمادگی شرایط جدید را دارید؟
* راه حل فعلی که برای زندگی تان انتخاب کردهاید و مزایا و معایب آن را بررسی کنید. با افراد مورد اعتماد (برای مثال یک مشاور یا یک دوست آگاه و با تجربه) درباره راه حل های تان مشورت کنید و سپس تصمیمی بگیرید که بیشترین هماهنگی را با نیازها و اهداف شما دارد.