اگر فرزند پدری هستید که هر روز صبح زود پیش از بیدار شدن شما از خواب، بیدار میشود و یاعلی میگوید، دستهایش را بلند میکند و میگوید الهی به امید تو و به امید یافتن کاری از خانه بیرون میرود تا شاید کسی دنبال کارگری بگردد، او را انتخاب بکند و هر شب با دستهای پینهبسته به خانه برمیگردد و هنوز نشسته یا ننشسته، خستگی، خواب را به چشمهایش میریزد، امروز این مطلب را بخوانید:
حتی در دلتان هم تحقیر نکنید
شاید از شغل پدرتان چندان راضی نباشید، حتی گاهی احساس حقارت میکنید یا گاهی خجالت بکشید با دیگران از پدرتان و شغلش حرف بزنید و... اما همیشه به خاطر داشته باشید اولا درباره چیزهایی که خودتان انتخاب نکردهاید، هیچ وقت احساس خجالت و شرمساری نکنید؛ چون وقتی آدم باید خجالت بکشد که کاری را با انتخاب، آگاهی و آزادی خودش به صورت نامناسبی انجام داده است. نکته دوم این است که چیزی را که نمیتوانید تغییر دهید باید بپذیرید، این منطقیترین کاری است که میتوانید، انجام بدهید و نکته سوم این که هر چقدر شما این شرایط را سخت بگیرید و خودخوری کنید، هیچ چیز عوض نمیشود و تنها شما هستید که هیچ وقت احساس رضایت نخواهید کرد.
شما به شرایط پدرتان نگاه نکنید بلکه به این نگاه کنید که او پدرتان است، به این که با غیرت، امید و آرزو و برای آسایش و آرامش شما هر روز خودش را به آب و آتش میزند تا زیر بار هیچ منتی نباشد. در این شرایط این شما هستید که باید نگاهتان را متعالی بکنید، ارزشهای واقعی را بشناسید و ملاکهایتان را از مرز مسایل کوچک، بیاهمیت و مادی عبور دهید.
*البته اصلا نمیخواهیم بگوییم پول هیچ ارزشی ندارد، شعار هم نمیدهیم. قطعا برخورداری از امکانات مادی مناسب در همه شئونات زندگی ما، خواه ناخواه تاثیرگذار است؛ اما محروم ماندن از این موضوع از ارزش شما، پدر و خانوادهتان کم نمیکند.
نگاهتان به آینده باشد
همه امید آن پدر فرتوت به موفقیت شماست. میفهمیم که به شما سخت میگذرد، گاهی جامعه نگاه سالم و خوبی ندارد و... اما تنها یک عامل میتواند همه چیز را تغییر بدهد، شرایط را عوض کند و به سوی رشد و ارتقا حرکت کند و آن شما هستید. درس خواندن، مهمتر از آن پرامید بودن، خسته نشدن و با معیارهای اصیل خود زندگی کردن، چیزی است که شما را به سوی آینده بهتر سوق میدهد.
زندگینامه بخوانید
به هر طریقی که برایتان ممکن است؛ مثلا با عضویت در کتابخانه، زندگینامه شخصیتهای بزرگ را بخوانید؛ این مطالعه به شما انگیزههای پرقوتی میبخشد و اطلاعات خوبی برای یافتن و ساختن راه زندگیتان میدهد.
قدرشناسی را فراموش نکنید
حواستان به محبتهای بیدریغ والدینتان باشد. مبادا به دلیل هیجانات جوانی و احساسات منفی که گاهی به دلیل مجموعه شرایط زندگی بر شما غلبه میکند، حرمت آنها را نگه ندارید و قدرشناس زحمات بیدریغشان نباشید. مطمئن باشید امروز هر خدمتی که به آنها بکنید، هر همراهی که با آنها داشته باشید، هر صبری که پا به پای آنها داشته باشید، دستتان را خواهد گرفت، دیر یا زود. این قانون خداوند است و ردخور ندارد.
خدمت بکنید
شبها تلاش کنید تا وقتی پدر به خانه بازمیگردد، بیدار بمانید، برایش چای بیاورید، دست و پایش را ماساژ بدهید، شانههایش را بمالید، این حس را به او بدهید که حواستان به همه زحمات و سختیهایی که برای زندگی و راحتی شما متحمل میشود، هست، این خدمات او را پرانگیزهتر میکند که تأثیر مستقیم در سلامت و شادابی و انرژی بیشتر او دارد. لذت این خدماترسانی را بچشید.
قناعت، پیشه کنید
گاهی برخی فرزندان در خانوادههایی که با دشواریهای مالی زندگی میکنند، کمی نامهربان میشوند و به دلیل این که بین دوستان، مدرسه و اجتماع بهتر ظاهر شوند، اعتراض خود را از شرایط مالی زندگی خانوادگیشان با تحمیل کردن خرجهایی روی دست پدر و مادر نشان میدهند، یادتان باشد اگر شما بتوانید با شرایطی که دارید بدون بروز چنین رفتارهایی حضوری موفق در اجتماع داشته باشید، از ارزش بالاتری برخوردارید و کارتان متفاوت خواهد بود.
اگر نمیتوانید کار کنید و کمک خانواده باشید، تا میتوانید جلوی خرجهای اضافه را بگیرید تا پدر را خجالتزده نکنید.
این بدترین اتفاقی است که ممکن است برای مرد باغیرت و زحمتکشی مثل پدر شما بیفتد، پس هیچوقت در زندگی عامل ایجاد این احساس در پدرتان نباشید.
امروز خم شوید و دست پدرتان را ببوسید و بگویید به او افتخار میکنید، شاید فردا و فرداها دیر باشد و برای دستهای پینهبسته او دلتنگ شوید بدون آن که بتوانید حتی برای چند ثانیه او را در کنار خود داشته باشید.