کامران آوینی ( گفته می شود شهید آوینی در جوانی خود را کامران آوینی معرفی می کرد ) جوانی پرشور با سبیل نیچه ای، اهل مطالعه، فکر و هنر بود، شعر نو دوست داشت، کتاب های باکلاس در دست می گرفت طوری که جلدش معلوم باشد و همه بدانند چه می خواند، با گذر زمان و تغییر نگاهش به جایی رسید که چند کیسه از مطالب و یادداشت هایش را روی هم ریخت و آتش زد تا از آنچه بوده بگذرد و بتواند آدم تازه ای شود. حالا مرتضی آوینی را با لقب «سید شهیدان اهل قلم» می شناسیم، روز شهادتش در فکه هم روز هنر انقلاب اسلامی است، اما آن کامران چه مسیری را طی کرد که به این سید مرتضی که ما می شناسیم ختم شد؟
* از خودش شروع کرد، به جای تفسیر پی در پی جهان از تغییر جهان درونی شروع کرد تا بتواند با خودشناسی و خودسازی، منشأ تغییر جهان هم باشد.
* سید مرتضی آوینی یک منتقد غُرغُرو که با تخریب دیگران سعی در تایید و بالا بردن خودش داشته باشد، نبود! به آنچه می گفت ایمان داشت، به آنچه می نوشت باور داشت و عشق به دین و کشورش را در عمل ثابت کرد. خلاصه فقط نظریه پرداز نبود، پیشرو بود و در عمل نشان می داد چگونه باید بود.
* منیت نداشت، نفوذ کلامش در آثار فقط متاثر از تکنیک نبود، از جنس حکمت و دریافت درونی و نوعی اشراق منحصر به فرد بود. شاید این منیت نداشتن از همان آتش زدن نوشته ها در جوانی کلید خورده بود. هر چه بود می دانستیم در آن لحن پرسوز، در آن مستند های دلنشین و آن قلم معجزه گر شعار نیست، باور است و احساس تکلیف برای بیان آنچه باید گفته شود.
* اهل فکر و تولید اندیشه بود، دوربین و دیگر ابزار فیلم سازی برای او هدف نبود، فقط ابزاری بود برای بیان بدیع و متفاوت اندیشه هایش، همان طور که قلمش این چنین بود؛ در بند و اسارت این ابزار هم نمی ماند و تولید اندیشه را مهم ترین راه مصون داشتن جامعه از آفت ها می دانست. می توان ادعا کرد که او معتقد بود راه دزدی را که از آسمان می آید نمی توان با دیوار بست و می گفت: «تردیدی نیست که ما نمی توانستیم از ورود ویدئو به کشورمان جلوگیری کنیم، چنان که نتوانسته ایم مانع ورود هیچ یک از محصولات تکنولوژی غرب بشویم و راستش من تردید دارم که اگر هم می توانستیم، آیا چنین عملی درست می بود یا نه. ورود ویدئو به کشور... یک ضرورت تاریخی است و زندگی در این عصر، خواه ناخواه چنین موجبیتی را به همراه دارد و چه باک؟! کسی می ترسد که ضعیف تر است و ما که پا در میدان مبارزه با غرب نهاده ایم باید خودمان را برای چنین روزی نیز آماده کنیم».
رستاخیز جان، سید مرتضی آوینی، نشر واحه، چاپ دوم
* و چون در راستای انجام وظیفه اش می نوشت و می گفت و می ساخت در بند توجه جشنواره ها، خوشامد و ستایش مسئولان و خیلی چیز های دیگر نبود، چون عمل به تکلیف مقدم برهر چیز است. برای همین دوربینش را به «بشاگرد» برد و حتی به خاطر بعضی آثارش مورد کم لطفی هم قرار گرفت.
* مسیر سید مرتضی شدنِ کامران از توجه به درون، مراقبت نفس و تعهد به اهداف هنری گذشت که می تواند جلا دهنده روح باشد و در خدمت اهداف بزرگ.