با همکار بد چه کنم؟
تعداد بازدید : 69
این قسمت:کنترلگر نباشیم!
نویسنده : فرزانه شهریاردوست؛ روان شناس بالینی از دانشگاه علامه طباطبایی
شاید شما هم در محل کار خود با همکاری مواجه شدهباشید که دلش میخواهد همه همکاران را کنترل کند! یا مدیری داشتهباشید که می خواهد سایرین دقیقا به شیوهای که او ترجیح میدهد فکر کنند و کارها را پیش ببرند؛ مثلا سعی میکند شما را با کنترلگری وادار کند در محیط کار با افراد خاصی مراوده داشته باشید یا از هر فکر، تصمیم و رفتار شما ایراد میگیرد و تلاش میکند خودش بر همه امور سلطه داشتهباشد. شاید خودتان مدیر یا صاحبکاری باشید که ناخواسته رفتارهای کنترلگرانه بر سایر همکاران اعمال میکنید. کنترل کردن دیگران اگر چه یک خشونت فیزیکی یا تهدید نیست؛ اما تاثیر بدی بر روح و روان آنها میگذارد.
انتقاد کردن مداوم را کنار بگذارید
برخی افراد کنترلکننده تصور میکنند انتقاد از دیگران حتی درباره جزئیترین کارها، نوعی آگاهسازی افراد است و به پیشرفت آنها کمک خواهد کرد؛ این در حالی است که نخستین گام در کنترلگری، ابراز انتقادهای متوالی و مداوم است. ممکن است با خودتان بگویید «این انتقادات چیز خیلی مهمی نیستند و نباید دیگران به خودشان بگیرند و ناراحت شوند»! به یاد داشته باشید انتقادها هر اندازه هم کوچک باشند، در صورت دائمی بودن، نوعی زیر سوال بردن شخصیت کارمند یا همکار شما خواهد بود و تاثیر منفی با خود به همراه دارد.
منت نگذارید!
در یک رابطه کاری سالم منت گذاشتن بر سر زیردستان یا حتی دیگر همکاران نوعی کنترلگری به حساب میآید. ایجاد احساس گناه در کارکنان، رابطه مافوق- زیردستی و وامدار کردن طرف مقابل، از دیگر ابزارهای کنترلکردن هستند. به یاد داشته باشید کنترل کردن جزءبهجزء کارها و فعالیتهای زیردستان یا همکاران، زیر نظر گرفتن تماسهای تلفنی یا ارسال و دریافت ایمیلها، اگرچه تهدید نیست؛ اما به روابط کاری شما رنگ بیاعتمادی میدهد و احساس تحت کنترل بودن را به آنها القا خواهدکرد.
اعتمادشان را دوباره به دست آورید
اگر فکر میکنید روابط کاری شما با برخی از کارکنان یا همکارانتان بر اثر کنترلگری بیش از حد شما مخدوش شدهاست و وقت آن رسیده که تغییری ایجاد کنید، تلاش کنید اعتماد آنها را دوباره به دستآورید و روابط کاری جدیدی بسازید. اگرچه این کار به دلیل سابقه شما و کنترل بیش از حد در گذشته قدری دشوار به نظر میرسد، اما شدنی است.