یک پارچه سوراخ سوراخ و تعدادی نخ رنگی و یک سوزن ضخیم، همه ابزاری بود که برای خلق یک اثر هنری لازم داشتی. گوبلندوزی از آن هنرهایی بود که هم از کارهای هنری دیگر آسانتر و بهصرفهتر بود، هم بلافاصله وارد دکوراسیون خانه میشد. همینها باعث شدهبود گوبلندوزی برعکس هنرهای دیگر، فقط مخصوص دختران جوان و زنانِ خانهدار نباشد و همه اعضای خانواده را حسابی درگیر خود کند. خوشذوقترها و فعالترها، همیشه یک گوبلن آماده توی خانهشان داشتند و قبل مهمانی فقط کافی بود کمی اکلیل روی اثرشان بپاشند و تابلویی برایش دستوپا کنند تا دیگر به هدیه خریدن نیاز نباشد. گل سرخ و مزرعه و اسبهایی با یالهای پریشان، از طرحهای محبوب بود.
آن روزها بین گوبلندوزها رقابتی سالم وجود داشت بر سرِ دوختنِ طرحهای پیچیده و پرنقش و تمیز درآوردنِ پشتِ کار. این رقابت گاهی آنقدر جدی میشد که بعضیها ترجیح میدادند سر انگشتشان پینه ببندد و چشمشان درد بگیرد اما هنرشان عیب و نقص نداشتهباشد.
یک سری ترفندهایی هم وجود داشت که سینهبهسینه منتقل میشد: «برای جلوگیری از گم شدن سوزن آن را به صفحه گوبلن سنجاق کن. برای دوختها باید ضربدری و همه در یکراستا باشد. نخ را بلند بگیر تا موقع دوخت راحتتر باشی. کوکها را به یکاندازه سفت کن.»