تعداد بازدید : 26
پیشنهاد امــروز
از امروز در خیابان حواسمان به دیگران هم باشد، شاید سالمندی به کمک ما نیاز داشته باشد یا کودکی برای عبور از خیابان یا کسی که بار سنگینی را حمل می کند و...
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با همکار بد چه کنم؟!
تعداد بازدید : 98
این قسمت: امان از همکار زیر آب زن!
نویسنده : فرزانه شهریاردوست؛ روان شناس بالینی دانش آموخته دانشگاه علامه طباطبایی
همکار خوب تکلیفش با ما مشخص است! همکاری است که قابل اعتماد است و در روابط کاری با او دچار نگرانی و دلهره خاصی نیستیم. در ادامه نحوه برخورد با همکاران بد، این هفته قصد داریم درباره همکاران «زیر آب زن» صحبت کنیم. حتما شما هم در فضای کار با افرادی روبه رو شده اید که باعث آزارتان شده اند اما این آزار به صورت مستقیم نبوده است. افرادی که تعدادشان شاید در محیط کار کم باشد اما حضورشان سبب رنجش ما می شود، چراکه با اغراق کردن در اشتباهات ما یا ادعاهای خلاف درباره ما، اعتبار کاری ما را نزد سایرین زیر سوال می برند.
اول از خودتان بپرسید
شاید این باور عمومی وجود داشته باشد که در همه محیط های کاری، افراد زیرآب زنی وجود دارند که باید چهارچشمی مراقبشان بود! این باور کلیشه ای نباید به بدبینی ما نسبت به همکاران مان منجر شود؛ بنابراین ابتدا لازم است از خودتان بپرسید که تصور شما درباره زیر آب زنی همکارتان ناشی از بدبینی نسبت به اوست یا واقعا همکارتان نیت بدی دارد و درصدد آسیب رساندن به اعتبار شماست.
دلیل زیرآب زنی همکارتان را کشف کنید
بررسی کنید که دلیل زیرآب زنی همکارتان چیست؛ سپس بر اساس دلیل اصلی اقدام کنید؛ برای مثال، بسیاری از افراد زیرآب زن از فقدان اعتماد به نفس رنج می برند؛ بنابراین زیرآب زدن، واکنش منفعلانه ای در پاسخ به فقدان اعتماد به نفس در محیط کار است.
روابط کاری خود با مافوق ها را تقویت کنید
شاید برخورد کاملا مستقیم شما با فرد زیرآب زن تبعات خاصی برایتان داشته باشد، اما اگر بتوانید روابط خود را با افراد صاحب نظر که نظرشان درباره شما حائز اهمیت است، تقویت کنید اعتبار شما به سادگی با زیر آب زدن های همکارتان خدشه دار نخواهد شد.
روابط کاری و شخصی خود را با همکار زیرآب زن کنترل کنید
مسائل شخصی یا موارد کاری خود را برای همکار زیرآب زن بازگو نکنید و روابط کنترل شده با وی داشته باشید. اگر شما در محیط کار دچار اشتباهی شده اید، اشتباه خود را بپذیرید و از پذیرفتن آن طفره نروید. البته لازم نیست اشتباهات یا خطاهای سهوی خود را برای همکاران زیرآب زن تعریف کنید.
هرگز مقابله به مثل نکنید
گاهی شاید همکار زیرآب زن عرصه را برای شما تنگ کرده باشد و این فکر را در سر پرورانده باشید که بهتر است شما هم مانند خودش رفتار کنید و زیرآبش را بزنید! اما این کار در آمدن از چاله و افتادن به چاه است. هرگز کار همکارتان را تکرار نکنید؛ مطمئن باشید این کار فقط مشکل را پیچیده تر و طولانی تر خواهد کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مروری بر فواید روان شناسانه زندگی دانشجویی که به درد آیندهتان میخورد
تعداد بازدید : 102
درس زندگی در خانه های دانشجویی!
به طور معمول تحمل شرایط خاص زندگی دانشجویی بعد از گذشت مدت زمانی از شروع سال تحصیلی به خصوص برای دانشجویانی که برای اولین بار از خانواده دور شده اند، سخت و طاقت فرسا می شود. در این شرایط باید توجه داشت که هرچند زندگی دانشجویی به دلایل مختلفی هیجان انگیز است اما این هیجان واقعاً آینده شما را می سازد و بسیار برایتان مفید خواهد بود. به گزارش ماهنامه «سپیده دانایی» زندگی دانشجویی و دانشگاه، در عین داشتن فشار های روانی، بسیار لذت بخش و هیجان انگیز است. این محیط به ما تجربیات جدیدی می دهد که ممکن است در مراحل بعدی زندگی ما مؤثر باشد. اکنون برخی از این تجربه ها را با هم مرور می کنیم.
آشنایی با فرهنگ های مختلف
یکی از مهم ترین و ارزنده ترین تجربه هایی که دانشگاه در اختیار ما می گذارد، آن است که افرادی با زبان ها، لهجه ها، آداب و رسوم، مذاهب و فرهنگ های متفاوت در کنار یکدیگر برای مدت طولانی به تحصیل، معاشرت و زندگی می پردازند. این در حالی است که شاید بسیاری از دانشجویان فرصت آشنایی با افرادی غیر از همشهریان خود را پیش از ورود به دانشگاه، پیدا نکرده بودند. چنین تجربه هایی در زندگی هر شخصی بسیار تأثیرگذار است و می تواند باعث پختگی و رشد بیشتر شما شود.
زندگی گروهی و پذیرش دیگران
در سال های جوانی، زندگی اجتماعی با همسالان، فرصتی برای اندوختن تجربه های اجتماعی است. چه بسا تجربه ای که از تعامل با هم اتاقی خود به دست می آورید، از تمامی آنچه در کلاس های درس می آموزید، کاربردی تر باشد. آنچه در زندگی خوابگاهی اهمیت دارد این است که بیاموزیم چگونه با دیگران در صلح و آرامش زندگی کنیم. این امر، کار ساده ای نیست؛ اما تجربه های باارزش همیشه مشکل به دست می آیند. با هوشیاری از تجربه های زندگی خوابگاهی برای شناخت خود استفاده کنید. الگوی رفتاری شما با هم اتاقی تان ممکن است، گویای رفتار کلی شما باشد. انسان ها با یکدیگر متفاوت اند. شما نمی توانید دیگران را تغییر دهید اما این قابلیت را دارید که خود را دگرگون سازید و آنچه را که مفید است، از این بین به عنوان تجربه ای خوب و به یادماندنی از دوران زندگی دانشجویی برای زندگی آینده تان برگیرید.
تمرین برای یک زندگی مستقل
هنگامی که در یک خانواده زندگی می کنیم، بسیاری از کار های شخصیمان توسط پدر، مادر یا عضو دیگر خانواده انجام می شود و گاهی اصلاً متوجه نمیشویم که این کار ها چقدر می تواند سخت باشد؛ اما در زمان جدایی از خانواده و ورود به دانشگاه، به ویژه برای دانشجویان خوابگاهی، همین فعالیت های به ظاهر ساده موردتوجه قرار می گیرد. کار هایی مانند خرید، آشپزی ، شستن لباس یا مدیریت مالی، ممکن است به ما کمک کنند تا تجربه های خوبی در راستای آماده شدن برای زندگی مستقل به دست آوریم.
یافتن دوستان و روابط جدید
گذشتن از دوستان دوران دبیرستان، گرچه سخت است، اما دانشگاه این فرصت را به شما می دهد تا با آدم های تازه ای آشنا شوید و ضمن استفاده از تجربیات آن ها، دوستی های خوب و ماندگاری را با آنان داشته باشید. بسیاری حتی پس از پایان یافتن دوران دانشجویی، دوستان خود را تا سالیان دراز حفظ می کنند. دوستانی که هر یک می توانند منبع حمایتی خوبی برای شما در مراحل مختلف زندگی باشند.
تکمیل فرایند هویت یابی
فرایند هویت یابی به عنوان دارا بودن یک احساس پایدار و منسجم از اینکه «من که هستم و که باید باشم»، تعریف شده است. به کمک هویت است که افراد به تعریفی از خویشتن می رسند و اگر این تعریف با واقعیت اجتماعی آن ها در تعارض باشد، حالت هایی مانند فشار روانی و مشکلات رفتاری را تجربه می کنند. فرایند هویت یابی از همان نوجوانی شروع می شود و از نگاه روان شناسی مهم ترین تکلیف رشدی یک نوجوان است. پژوهش ها هم نشان می دهد این فرایند در نوجوانی و به ویژه با ورود به دانشگاه شدت بیشتری به خود می گیرد و درواقع به دلیل محیط غنی دانشگاه و گستردگی تجربه های این محیط، فرایند هویت یابی به طور فزاینده ای تکمیل می شود.
افزایش مهارت های اجتماعی
فراگیری مهارت هایی مانند خودآگاهی، ارتباط مؤثر، حل مسئله، تصمیم گیری، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، شکیبایی و تاب آوری لازمه رشد سالم هر انسانی است. ما برای آموختن این مهارت ها نیازمند تکرار و تمرین آن ها هستیم. محیط دانشگاه با گزینه های گوناگونی مانند کلاس های آموزشی، فوق برنامه ها، امکان آشنایی با شخصیت های مختلف، برخورد با ایده ها و نظرات گوناگون و همچنین مشکلات متنوع زندگی دانشجویی، این فرصت را به ما می دهد تا ضمن فراگیری این مهارت ها، به تکرار و تمرین آن ها در دوران دانشجویی بپردازیم و هم زمان در آن ها تواناتر شویم.
در یک کلام، پس از پایان زندگی دانشجویی، شما و دیگران شاهد تغییرات زیادی در ابعاد مختلف زندگی خود خواهید بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 96
پیامک های شما
برای آن که مشاوران و روانشناسان بتوانند پاسخهای مؤثرتری به سوالات و پیامکهای شما بدهند، نیاز به اطلاعات بیشتری داریم؛ بنابراین همراه با درج سوالات خود « سن، میزان تحصیلات، شغل، سطح اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود و خانواده» (همین اطلاعات را درباره فرد مقابل خود) بنویسید.لطفا ابتدای پیامک خود کلمه «مشاوره» را بنویسید.
* پسری هستم 25 ساله با مدرک کارشناسی و سطح اقتصادی متوسط و سطح فرهنگی خوب. پدرم کارگر ساختمانی است و سواد ندارد. بیرون از خانه اخلاقش بسیار خوب است ولی وارد خانه که می شود انگار با اهل خانه پدرکشتگی دارد، عصبانیت از صورتش می بارد، بعد از یک ساعت دوباره کمی بهتر می شود و با من که پسرش هستم مثل غریبه ها برخورد می کند، همه از اخلاق پدرم رنج می بریم. لطفاکمکم کنید.
* مردی 32 ساله هستم، چند سال است که قصد ازدواج دارم اما به دلیل مشکل مالی نتوانستم ازدواج کنم، الان حسابی ناامید و دلسردم. اصلا امیدی به زندگی ندارم، دلم از زمین و زمان سیر شده است.
احساس شما را می فهمیم و بسیار متأسفیم که شرایطی را سپری می کنید که اصلا مطلوب تان نیست. همان طور که نوشته اید متأسفانه شرایط ازدواج در زندگی امروز بسیار سخت و گاهی غیرقابل تحمل است؛ ولی شما چه راه هایی را برای ازدواجی آسان تر و ساده تر رفته اید؟ آیا برای انتخاب همسر به سراغ کسانی رفته اید که شرایط شما را درک کنند و بدون تحمیل کردن بار مالی غیرضروری حاضر باشند با شما ازدواج کنند؟ آیا اصلا برای ازدواج اقدام کرده اید یا هر بار با نگرانی از شرایط مالی اصلا به سراغ آن نرفته اید؟ ما پاسخ این پرسش ها را نمی دانیم؛ اگر فرض کنیم پاسخ های اقناع کننده ای برای آن ها داشته باشید، توجه شما را به این نکته مهم جلب می کنیم که ازدواج اصل بسیار مهمی برای زندگی است؛ اما با همه اهمیت تنها وجه و راه زندگی نیست، شما در زندگی جنبه های دیگری دارید که می توانید با حضوری مؤثر و فعال در آن ها معنای تازه و ارزشمندی به زندگی تان ببخشید تا احساس رضایتمندی از زندگی داشته باشید و از این احساسات منفی رها شوید. اگر تمام پیشرفت ها، خوشبختی و همه جنبه های مثبت زندگی را به ازدواج گره زده اید، لازم است در نگرش تان به زندگی تجدید نظر کنید. اگر چه ازدواج خوب و موفق می تواند بسیار تسهیل کننده، امیدبخش و آرامش بخش باشد ولی اگر به هر دلیل موجهی این امکان فراهم نشد، نادیده گرفتن دیگر شرایط مثبت و ظرفیت ها برای زیستنی خوب و سالم ناسپاسی به درگاه خداوند است. کمی بیشتر بیندیشید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 141
شوهرم و خانواده اش بد بین هستند
نویسنده : نجمه طهماسبی دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی در انستیتو روانپزشکی
خانمی 45 ساله و خانه دار هستم. 16 سال از شوهرم کوچک ترم. او و خانواده اش بدبین هستند. شوهرم اهل گردش و مسافرت و پیشرفت نیست. در اثر فشارهای روحی دو بار سکته کردم و پسر 18 ساله ام دچار افت شدید درسی شده است. چه کار کنم؟
دوست عزیز سلام. در خصوص بدبینی همسرتان و خانواده ایشان نمی توانم شما را راهنمایی کنم چون کاملاً متوجه مشکلتان نشدم؛ اما درباره نداشتن تفریح و سرگرمی پیشنهاد می کنم تنها به همسرتان متکی نباشید؛ البته متوجه هستم که به دلیل بدبینی ایشان ممکن است که در این زمینه محدودیت هایی داشته باشید؛ اما هر انسانی حتی در محدود کننده ترین شرایط زندگی گزینه هایی برای انتخاب کردن دارد؛ بنابراین، سعی کنید که به گزینه های موجود برای بهتر کردن شرایط خودتان فکر کنید؛ حتی اگر همسرتان در این زمینه مشارکت نمی کند خودتان به تنهایی این کار را انجام دهید. فهرستی از تمام کارهایی که می تواند حس خوبی در شما یا خانوادهتان ایجاد کند تهیه کنید. سپس، هر گزینه را با توجه به قابلیت دسترسی و عملی بودن آن بررسی کنید. پس از شناسایی گزینه های عملی و امکان پذیر –باتوجه به شرایط زندگی تان- سعی کنید برای عملی کردن این گزینه ها برنامه ریزی کنید. در نهایت، به برنامه خود پایبند باشید و سعی کنید شرایط لذت بردن از زندگی را خودتان فراهم سازید. اگر در برنامه تان موفق نبودید ناامید نشوید و با ایجاد تغییراتی در برنامه دوباره تلاش کنید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 124
شوهرم سر هیچ کاری بند نمی آید
نویسنده : حسین محرابی مشاور
خانمی ۳۳ ساله و کارمند هستم. 10 سال است که ازدواج کرده ام. شوهری تنبل دارم. چند کار با موقعیت های بسیار خوبی برایش پیدا کردم ولی سر هیچ کاری بند نمی آید. چه کار کنم؟ چندین بار قصد جدایی داشتم ولی فرزندم آسیب میبیند. چه کار کنم؟ لطفا راهنمایی ام کنید.
مخاطب گرامی، ای کاش وضعیت اشتغال خود و همسرتان را در ابتدای ازدواج بیان می کردید. همان طور که می دانید شروع و ادامه هر کاری، علاوه بر مواردی مانند هدف، برنامه، توانمندی و ... به انگیزه ای مناسب نیاز دارد؛ بنابراین شما قبل از این که بخواهید به دنبال پیدا کردن شغل برای شوهرتان باشید بهتر است شرایطی را فراهم کنید که خودش به دنبال کار باشد. با این حال، چند نکته را خدمت تان عرض می کنم.
علت یابی کنید: همان طور که ذکر شد برای شروع و تداوم هر کاری باید عوامل و شرایط زیادی مهیا باشد و اگر شوهر شما ماندگاری زیادی در کارها ندارد باید بررسی کنید که آیا علت فردی و شخصی مانع ادامه می شود یا شرایط محیطی و کاری. فقط در این صورت است که می توانید راه حل درست و منطقی برای از میان بردن این علت ها پیدا کنید.
از نظر روحی و روانی شوهرتان را آماده کنید: شما اگر بدون آمادگی قبلی بخواهید شوهرتان را مجبور به انجام کاری کنید، به طور قطع حس خوبی از آن کار به وی دست نمی دهد بنابراین همواره با ناراحتی و کج خلقی رفتار خواهد کرد.
احساس نیاز به شغل را در وی تقویت کنید: تا زمانی که شوهر شما ببیند که هزینه همه امور زندگی به خوبی تامین می شود و شما هم با این شرایط کنار آمده اید، برای این مسئله اقدام جدی نخواهد کرد؛ بنابراین شما همواره به دنبال راهکارهایی باشید تا بتوانید مزایای فردی و خانوادگی اشتغال را به شوهرتان یادآوری کنید؛ به عنوان مثال او باید بفهمد که مشغول بودن در طول روز علاوه بر اینکه موجب کسب درآمد مالی می شود، به او حس مفید بودن می دهد و این احساس ارزشمندی همان چیزی است که ایجاد انگیزه می کند.
به شاغل شدن علاقه مندش کنید: بعد از اینکه شوهرتان به این نتیجه رسید که پیدا کردن شغل و پایبند شدن به آن باعث شادابی و نشاط روحی وی می شود، به دنبال راهی باشید که خودش برای یافتن شغل مناسب تلاش کند و در این راستا از شما نیز کمک بخواهد. وقتی ایشان برای به دست آوردن چیزی زحمت نکشیده باشد، برای نگه داشتن آن نیز تلاش زیادی نخواهد کرد بنابراین اگر بتوانید وی را به سمتی ببرید که علاوه بر احساس نیاز، علاقه مندی نیز در وجودش ایجاد شود خودش برای این هدف تلاش خواهد کرد.
بازخورد مثبت به وی بدهید: همان طور که شروع هر حرکتی به انگیزه نیاز دارد، برای ادامه یافتن و تکرار آن نیز باید بازخوردهای مثبت به او داده شود تا احساس رضایتمندی را برای وی به همراه داشته باشد.
توافق کنید: نکته ای که لازم بوده در ابتدای ازدواجتان با هم به توافق برسید ولی متاسفانه این کار را نکرده اید، مسئله اشتغال و درآمد، خرج منزل و هزینه های مالی است که توصیه می کنم در این رابطه به توافقات لازم برسید.
جدایی نباید مد نظرتان باشد: درباره مسئله جدایی باید عرض کنم که طلاق به هیچ عنوان نباید اولین راهکار و اولین گزینه مد نظر شما باشد و از طرف دیگر ادامه دادن یک زندگی به بهانه وجود فرزند نیز خیلی منطقی و علمی نیست چون زمانی که یک مادر یا پدر خودش آرامش و امنیت نداشته باشد نمی تواند این ها را به فرزندان خود هدیه کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 130
دختر مورد علاقه ام بد حجاب است
نویسنده : زهره حسینی مشاور و دانش آموخته دانشگاه علامه طباطبایی
پسری هستم ۲۵ ساله با شغل حرفه ای پیرایش. چند سال است با دختری آشنا شدهام و تاکنون رابطه بسیار مطلوبی در چهارچوب شرع داشته ایم اما خانواده او به اعتیاد گرایش دارند. من با این که دوست دارم همسرم محجبه و عفیفه باشد، او بالعکس بد حجاب است و درکی از حرف های من ندارد. ما عاشق هم هستیم و خانواده هایمان اطلاع دارند، خواهش میکنم راهنمایی کنید.
برادر گرامی، ارتباط بین دو جنس مخالف به مدت چند سال باعث ایجاد وابستگی می شود و هر دو نفر پس از مدتی به یکدیگر عادت می کنند و قادر به خروج از رابطه نیستند. از طرفی هم به دلیل آشنایی با خلق و خو و مشکلات یکدیگر از اقدام به ازدواج می هراسند. با توجه به اطلاعات موجود در پیامک به نظر می رسد در دو جنبه فرهنگی و اعتقادی همخوانی و هماهنگی لازم وجود ندارد.
چگونگی واکاوی مسئله اعتیاد
اینکه خانواده دختر مورد علاقه تان به اعتیاد گرایش دارند، به طور قطع زمینه ساز آسیب ها و مشکلاتی خواهد بود؛ بنابراین بهتر است با ارزیابی دقیق، مشکلات احتمالی ناشی از این مسئله را پیش بینی کرده و سپس در برابر هر مشکلی که هم اکنون وجود دارد یا احتمالا در آینده، زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهد راه حل های خود را بیان کنید و از این طریق پس از بررسی توان خود در صدد مقابله با این مشکل برآیید؛ برای مثال با اطلاع دقیقی از میزان اعتیاد، نوع اعتیاد، نحوه مصرف (آیا استعمال مواد مخفی است یا علنی و در جمع می باشد) و پیامدهای آن در این خانواده (از نظر بار مالی، آسیب های اخلاقی و عاطفی) بیندیشید چقدر ممکن است شما و همسرتان درگیر این مسئله شوید؟ اطلاعات درست و دقیقی درباره این مسئله کسب کنید و در نهایت با جمع بندی حجم مشکلات و راه حل های احتمالی خود، به نظر قطعی درباره اهمیت این مسئله در زندگی مشترک دست یابید.
چگونگی واکاوی مسئله حجاب
در مسئله حجاب و نوع پوشش هم با یکدیگر تفاهم ندارید و البته درک ذهنی مشترکی هم از این مسئله بین شما و ایشان وجود ندارد. مسائل اعتقادی از دو بعد قابل بررسی است: یکی بعد نظری و دیگری بعد عملی. بعضی افراد از بعد نظری حجاب را قبول دارند اما در عمل به حجاب تقید خاصی ندارند اما افرادی هم هستند که هیچ گونه اعتقادی به حجاب ندارند و به طور عملی هم قید و بندی در این زمینه ندارند؛ بنابراین در فردی که نگرش مثبت و پذیرنده ای به حجاب ندارد احتمال ایجاد تغییرات به سختی امکان پذیر است. در نهایت توصیه می شود هر چه زودتر به بررسی دقیق تر مشکلات و موانع موجود در ازدواج با ایشان پرداخته و تصمیم خود را مبنی بر نپذیرفتن یا پذیرش وی قطعی و با پرهیز از طولانی شدن این ارتباط برای کاهش آسیب های وابستگی و عاطفی این رابطه تلاش کنید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.