حق، هم با کیروش است، هم با برانکو!
مازیار حکاک / 1- تعطیلی لیگ به بهانه اردوی تیمملی برای چهارمین بار در این فصل اتفاق میافتد. بازیهای مقدماتی تیمملی در مقدماتی جام جهانی 2018 باعث شده است لیگ، وقفههای طولانی به خود ببیند؛ به عنوان مثال 27 روز تعطیلی برای بازی با سوریه، صدای همه را درآورد.
2- اردوی تیمملی در این مقطع از فصل در برنامه اولیه سازمان لیگ نبود اما بازی با مراکش، دلیلی برای برگزاری این اردو شد. بازی که اگر برگزار میشد میتوانست برای تیمملی و بازیکنان جوان و تازه دعوتشده مفید باشد اما همین بازی هم به دلیل کارشکنی اماراتیها برگزار نشد. در چنین شرایطی معلوم نیست چرا برگزاری اردوی تیم ملی لغو نشد؟! آن هم در شرایطی که تیمها در اوج رقابت های لیگ هستند و از هفته آینده باید نیم فصل دوم را آغاز کنند. به اضافه این که تیمهای حاضر در لیگ قهرمانان آسیا باید از بهمن ماه در این مسابقات هم شرکت کنند.
3- حضور نیافتن 2 یا 3 بازیکن مهم و تاثیرگذار میتواند تمرینات را تحت الشعاع قرار بدهد. حال این که تیم پرسپولیس 7 بازیکن در تیمملی داشت و در این چند روز تمریناتش با 13 یا 14 بازیکن برگزار میشد!
4-در دنیای فوتبال، بازی تیم ملی قاعده و قانون دارد. بازیکنان قبل از بازیهای مشخص شده و روزهای فیفادی اجازه همراهی تیم ملیشان را دارند. کما این که در خصوص لژیونرهای خودمان نظیر آزمون، جهانبخش و قوچان نژاد و... وضع به همین ترتیب است. جالب است بدانید فیفا برنامه و تقویم مشخص بازیهای رسمی و دوستانه از سال 2014 تا 2018 را در ماه ژوئن 2013 یعنی خردادماه سال 92 اعلام کرده است و بر همان اساس عمل میکند.
5-با این که در کشورهای پیشرفته و دارای لیگ، همه تقویم فیفا را ملاک عملشان قرار میدهند اما شرایط در بعضی کشورهای آسیایی و آفریقایی متفاوت است. در همین ایام و هم زمان با جنگ «برانکو» و «کیروش» بعضی رقبای تیمملی در مقدماتی جام جهانی، در تعطیلات نیم فصلشان بازی تدارکاتی برگزار میکنند. چین و قطر در همین دیماه به ترتیب برابر ایسلند و مولداوی بازی دارند، ازبکستان هم در بهمنماه به مصاف گرجستان و ارمنستان خواهد رفت.
6- اختلاف بین سرمربی تیم ملی یک کشور و سرمربیان تیمهای باشگاهی امری طبیعی در فوتبال دنیاست. ولی به شکل مسائل اتفاق افتاده در کشورمان نیست و هیچ وقت پیش نمیآید که حتی حرف سرمربی قهرمان جام جهانی را ملاک عمل قرار دهند! با این حال سرمربی تیم ملی کشور، فلسفه خودش را دارد و سرمربیان تیمهای باشگاهی هم نظرات متفاوتی دارند و طبیعی است که هردو طرف به فکر موفقیت خودشان باشند. اما فراموش نکنیم قلدربازیهای او در بیشتر اوقات جواب داده و توانسته است فدراسیون منفعل را به حرکت وادارد؛ حرکتی که در نهایت به نفع تیم ملی تمام شده است.
چرا کیروش همهکاره فدراسیون است؟
فوتبال باشگاهی که پررونق باشد و رقابت ها ریتم جذابی بگیرد، تماشاگر لذت می برد، بازیکنان در تکاپوی بازی ها آماده می شوند و گزینش بازیکن برای تیمملی هم راحت تر است. «کیروش» ثابت کرده است که در دعوت از بازیکنان به تیم ملی، حلقه بسته ای ندارد و به ویژه بعد از جام ملت های آسیا به بازیکنان جوان، اهمیت بسیاری می دهد اما تاکید مکرر او بر تعطیلی لیگ و اردوهای بلند مدت باعث شده است لیگ، جذابیت لازم را نداشته باشد و تیم ها محکِ کافی نخورند. بدنه اصلی تیم ملی را لژیونرهایی تشکیل می دهند که در بیشتر اردوهای تیم ملی با تاخیر زیاد به بقیه می پیوندند و اردویی که باعث و بانی تعطیلی لیگ برتر و ایجاد ناهماهنگی در تیم هاست، عملا فقط با حضور بازیکنان شاغل در لیگ برتر شروع می شود؛ بازیکنانی که بیشترشان حضور ثابت هم در تیم ملی ندارند. در هر اردو حدود 20 بازیکن لیگ برتری حضور دارند که از بین آن ها فقط بیرانوند، سید جلال حسینی، رامین رضائیان و در نهایت امیری و طارمی یا حاج صفی در ترکیب حضور دارند؛ در حالی که لژیونرهایی مثل میلاد محمدی، عزت اللهی، دژاگه، شجاعی، سردار آزمون، قوچان نژاد، کریم انصاری فرد، جهانبخش، پورعلی گنجی و پژمان منتظری شانس زیادی برای بازی دارند و از ابتدا هم در اردو نیستند. این نشان می دهد زور کیروش برای برگزاری اردوهایش به باشگاه های خارجی نمی رسد تا بازیکنان اصلی را به اردو اضافه کند اما باز هم روی برگزاری اردو تاکید دارد، حتی اگر به قیمت تضعیف لیگ باشد و دلیل این موضوع هم مشخص است: وجهه بین المللی کیروش و عقبه رسانه ای قوی که دارد به او کمک می کند با فشار بدنه هواداران فوتبال و تیمملی، فدراسیون را در موضع انفعال قرار دهد تا حدی که حتی وقتی اردوی از پیش برنامه ریزی نشده ای هم وجود ندارد، می تواند بازیکنان را از اختیار باشگاه ها خارج کند. یکی از عوامل رسانه ای قوی کیروش که روی افکار عمومی هم نفوذ زیادی دارد و بیشتر از هر سایت و روزنامه ورزشی می تواند برای سرمربی تیمملی جریان سازی کند، برنامه «نود» عادل فردوسیپور است. برنامه ای که در بزنگاه های حساس از نفوذش برای نقد جدی رفتارهای کیروش استفاده نکرده است. احتمالاً تحلیل فردوسی پور این است که رفتارهای ساختارشکنانه کیروش بهترین حربه برای گرفتن امکانات و تقویت تیمملی در برابر فدراسیون فوتبالی است که چه در زمان کفاشیان و چه حالا در زمان تاج، مدیریت منسجمی برای حمایت از تیمملی ندارد. بدون شک اگر به جای کیروش یک مربی داخلی بود نمی توانست این حجم از خواسته ها را به فدراسیون فوتبال تحمیل کند تا نتیجه بگیرد؛ نتایجی که انصافاً به ویژه طی چند وقت اخیر، خیلی هم درخشان بوده است؛ تیمملی برخلاف همیشه که فقط نتیجه می گرفت، حالا خوب هم بازی می کند و همین فرصت خوبی برای دفاع بیشتر از کیروشی است که به نظر می آید به جای ساختار فدراسیون، تصمیم گیرنده اصلی فوتبال کشورمان است.