تعداد بازدید : 11
گام به گام تا تغییر
تمرین امروز را اختصاص می دهم به احوال پرسی از اقوامم. کسانی که مدتی است از آن ها بی خبرم. با آن ها تماس می گیرم و حال شان را می پرسم و از کارها و شرایطی که دارند سوال می کنم. مطمئنم هم آن ها خوشحال می شوند هم من احساس خوبی خواهم داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چهره ها
تعداد بازدید : 96
تو دنیا بهتر از خواهر هیچی نیست
مجیدی- داشتن خواهر و برادر نعمتی است که برای بعضی بچه های نسل آینده، آرزو خواهد بود. درد دل و همفکری با فردی که هم خون تو باشد، احساس بسیار خوبی دارد و آرامش را به زندگی ات دعوت خواهد کرد. جزو معدود افرادی که همیشه می توان به کمک های بی منت شان امیدوار بود، خواهر و برادرها هستند. به همین دلایل است که «نرگس محمدی» که نقش او در سریال «ستایش» هنوز در ذهن ها مانده است، با انتشار عکسی به خاطر داشتن خواهر به خودش بالیده است.
* «نرگس محمدی» با انتشار این عکس در اینستاگرام شخصی اش نوشت: تو دنیا بهتر از خواهر هیچی نیست. همین الان هر فردی که خواهر دارد، بدود و برود خواهرش را ببوسد.
* «محمد قاضی» بازیکن سابق پرسپولیس و استقلال تهران با انتشار این عکس نوشت: مرسانای کوچولوی من، تولدت مبارک بابایی. ان شاءا... صد و بیست ساله بشی دختر گلم.
* «نادر سلیمانی» هم با انتشار این عکس در اینستاگرام شخصی اش از صندوق عقب خودرو اش نوشت: بهترین زمان، زمانی است که کنار خانواده ات باشی. کانون خانواده های تان گرم عزیزان.
* «رامین راستاد» با انتشار این عکس در کنار پسرش نوشت: آخر هفته به این خوبی، مگه داریم؟ چی بهتر از این که عشق ات کنارت باشد و از تنهایی درت بیاورد!؟
* «فرشید نوابی» هم با انتشار این عکس در اینستاگرام شخصی اش نوشت: امروز تولد نفسم، ارسطو است. لطف کنید و برایش آرزوهای خوب بکنید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مشاوره زوج
تعداد بازدید : 95
خطایی نکرده ام اما همسرم به من شک دارد
نویسنده : نسیم احمدی، روان شناس بالینی
زنم لجباز، مغرور و خودخواه است. با این که از من کوچک ترین خطایی ندیده به من شک دارد. وضع مالی ما در حد معمولی است و هر دو شغل آزاد داریم.
مخاطب گرامی! صفت هایی از جمله لجبازی، غرور و خودخواهی که به همسرتان نسبت داده اید باید بررسی شوند چراکه ممکن است تنها به دلیل سوءتفاهم در شما به وجود آمده باشند. با این حال «شک» از آن موضوعاتی است که در زندگی همه انسان ها وجود دارد؛ اما گاهی می تواند حسابی دردسرآفرین شود و زندگی را ویران کند پس باید با آن اصولی برخورد کرد. دو محور اصلی و بسیار مهم هر رابطه ای به خصوص در زندگی مشترک، اعتماد و احترام است و اگر هریک از این دو محور آسیب ببینند ممکن است رابطه کاملا از بین برود، در حقیقت این دو خط قرمز هایی هستند که هیچ گاه نباید از آن ها عبور کرد.
باید همچون پرستارها باشید
معمولا افراد بدبین در بستر زندگی خود به این بیماری دچار شده اند یعنی به مرور این مشکل را پیدا کرده اند؛ بنابراین شما به عنوان پرستاری صبور و دلسوز باید به مرور و به آرامی به پرستاری و درمان بیمارتان بپردازید. اگر همسرتان سردرد دائمی داشت یا از ناراحتی معده رنج می برد، چه می کردید؟ طلاق می گرفتید یا به درمان او می پرداختید. احتمالا می گویید از متخصصان کمک می گرفتید، پول و وقت خرجش می کردید تا درمان شود چراکه زن و شوهر فقط برای روزهای خوش و سلامتی در کنار هم نیستند.
حذف رفتارهای حساسیت برانگیز
شما ادعا کرده اید که خطایی از شما سر نزده است، اگر این گونه باشد همسرتان دچار بیماری روانی شک شده است و به درمان تحت نظر روان شناس احتیاج دارد. در این باره و در قدم اول، از همسرتان درباره دلایل شک کردنش بپرسید. شاید شما رفتارهای حساسیت برانگیزی داشته اید که باید آن ها را اصلاح کنید. همچنین توصیه می شود همسرتان را در شرایطی قرار ندهید که به شما شک کند. این بهترین و کاربردی ترین راه حلی است که می توان به شما ارائه کرد.
پنهان کاری ممنوع!
با این حال، پنهان کاری از عوامل زمینه ساز و تشدید کننده بدبینی و بی اعتمادی است و به طور طبیعی صداقت و شفافیت از عناصر اصلی مقابله با بدبینی طرف مقابل است. گاهی در خلوت آن هم در شرایط جسمی، روحی، روانی و محیطی مناسب با ملایمت، مثل یک هدیه زیبا، کوتاه و موثر، از او بخواهید در مبارزه با بیماری اش با کارشناس یا مشاوری تماس گرفته و توصیه های مشاور را برای رفع مشکل اش به کار گیرد. بار دیگر تاکید می کنم که شک همسرتان اگر بدون دلیل باشد حتما باید تحت نظر روان شناس متخصص درمان شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مشاوره خانوادگی
تعداد بازدید : 99
خواستگاران دخترانم را به خاطر بیکاری شوهرم رد میکنم
نویسنده : زهره حسینی؛ مشاور
خانمی هستم 35 ساله.دارای 3 فرزند دختر هستم. حدود یک سال است که شوهرم بیکار است. نمی دانم چکار کنم. دخترانم خواستگار زیادی دارند؛ ولی به دلیل بیکاری شوهرم همه را رد می کنم از خرج و مخارجش می ترسم. دخترهایم دوست دارند درس بخوانند؛ ولی پولش نیست.
مخاطب محترم! به نظر می آید که شرایط سختی را پشت سر می گذارید، بیکاری همسرتان، مشکلات مالی، نزدیک شدن سن ازدواج دختران تان و از طرفی علاقه آن ها به تحصیل که هم اکنون امکان پذیر نیست وضعیت موجود را پیچیده و مشکل می کند. قطعا بیکاری طی یک سال علاوه بر بی پولی عوارض دیگری از جمله بی حوصلگی، احساس بی ارزشی، احساس گناه، درماندگی، خلق غمگین و ... در شوهرتان ایجاد کرده است که بدون شک تاثیراتی هم بر دیگر اعضای خانواده می گذارد. در واقع بیکاری مرد خانواده، فشار روانی بر تمام افراد خواهد داشت که هرچه دیرتر این مسئله حل شود، آثار منفی بیشتری دارد.
جایگاه شوهرتان را در خانواده حفظ کنید
گاهی برای از بین بردن مشکل مالی که بر اثر بیکاری به وجود می آید، نیاز است اعضای خانواده که شرایط مناسب تری برای همکاری در تامین معاش زندگی دارند دست به کار شوند و منتظر اتفاق ویژه ای نمانند بلکه خود این معضل را حل کنند و به مرور زمان به جمع بیکاران خانه ملحق نشوند. اگرچه پیدا کردن کار به سختی امکان پذیر است؛ اما در همین اوضاع و احوال هم خانم های بسیاری مشغول کار هستند از جمله در کارهای هنری، فروشندگی، خدماتی، قبول سفارش های آشپزی و ... که می تواند بخش کوچکی از هزینه های زندگی را تامین کند و مانع پیشرفت مشکلات مالی و روحی شود. فراموش نکنید با بزرگ تر شدن بچه ها، هزینه های آن ها نیز بیشتر خواهد شد و اگر تنها منتظر گذشت زمان و خود به خود حل شدن آن بشویم، احتمال بدتر شدن اوضاع وجود دارد. البته این مسئله نباید موجب شکستن حرمت و احترام پدر خانواده شود چراکه از جانب او موجب موضع گیری منفی خواهد شد؛ بلکه به گونه ای مطرح شود که این مسئله موقتی است و همان طورکه قبلا هم همسرتان مدیریت مسائل مالی را داشته است، بعدها هم با فراهم شدن امکانات دوباره به این جایگاه بر خواهد گشت.
فواید کار کردن شما در شرایط فعلی
ضمنا در همه جا تاکید شود که همسرتان مرد توانمندی است و به زودی با همت و تلاش او این مسئله کامل رفع خواهد شد تا به مرور زمان موجب رفع مسئولیت همسرتان از مسائل مالی نشود و نقش مردانه او تقویت شود. کار کردن شما چند فایده دارد: 1-بخشی از مشکلات مالی رفع خواهد شد. 2-فعالیت اقتصادی شما به کاهش درماندگی، احساس ناامیدی و افکارمنفی در شما منجر خواهد شد چراکه بیکاری تمام افراد در محیط خانواده باعث افزایش سردرگمی و شدت افکار منفی می شود. 3- از این طریق شما شبکه اجتماعی دوستان، همکاران و روابط اجتماعی خود را افزایش خواهید داد و قادر به دریافت حمایت های اجتماعی و اقتصادی از دیگران خواهید شد. بدون شک همه ما در یک مقطع زمانی با بحران های مالی مواجه شده ایم که حمایت اجتماعی (کمک فکری، پیدا کردن مشتری، معرفی به موسسات خیریه و آشنایی با افراد خیر) یا حمایت مالی (دادن وام، قسطی کردن بعضی هزینه ها و ... ) بار مشکلات و فشار روانی حاصل از آن را کم کرده است.
خواستگاران دخترانتان را رد نکنید
این یک نعمت بزرگ است که دختران شما خواستگاران زیادی دارند، خوب است با بررسی کامل شرایط ازدواج فرزندان تان و اقدام به حل مسئله مالی به تدریج به خواستگاران اجازه آشنایی با شرایط موجود زندگی خود را بدهید. ترس از ازدواج آن ها و رد کردن خواستگاران دخترانتان راه حلی برای این مشکل نیست بلکه تنها باعث از بین رفتن فرصت ازدواج برای آن ها خواهد شد. صبر و پایداری شما تاکنون قابل ستایش است، امید است با توکل بر خدای بزرگ، تسلیم شرایط موجود نشوید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مشاوره فردی
تعداد بازدید : 99
با وابستگی هایم چه کنم؟
نویسنده : راهله فارسی؛ مشاور
پسری 19ساله هستم. مدتی است با دختری رابطه تلفنی دارم، وابستگی زیادی نسبت به هم پیدا کردهایم. نمیدانم حالا چه کار کنم؟ لطفا راهنماییام کنید.
سلام دوست گرامی! با توجه به متن این پیامک، لازم است دو نکته را خدمت شما بیان کنم؛ اولین نکته این که شما هم اکنون درگیر رابطه غیرحضوری شدهاید و یک رابطه غیرحضوری همواره وابستگی زیادی را به دنبال دارد؛ معمولاً در این نوع روابط، ما با تمامیت فرد مقابل در ارتباط نیستیم و بیشتر با رویایی که از او میسازیم، درگیر میشویم؛ از طرفی، فرد مقابل هم قادر نیست خود واقعی اش را نشان بدهد؛ چون یک ارتباط واقعی، شامل زبان بدن، لحن وکلام است و از آن جا که بخش اعظم ارتباط با زبان بدن است، شما در یک رابطه تلفنی این بخش را نخواهید داشت. برای همین عموماً در این نوع روابط، شناخت کم و وابستگی زیاد به دلیل در دسترس بودن امکان تماس به وجود میآید.
نکته دوم دلیل وابستگی و علاقه شدید شماست که مربوط به سنتان میشود. در سن نوجوانی بدن درگیر تغییرات هورمونی میشود و این تغییرات با علایمی همراه است. یکی از علایم خارجی این تغییرات، گرایش به جنس مخالف است و مورد دیگر، داشتن و ساختن رویاست. معمولاً در روابطی مانند رابطه غیرحضوری، شدت این رویاسازی بیشتر مشاهده میشود.
وابستگی چیست؟
در ابتدا بهتر است که تعریفی از وابستگی داشته باشیم. منظور از وابستگی، ابراز احساسات ساده و معمولی به دیگران و توجه به مشکلات و احساسات مربوط به مسائل روزمره نیست، بلکه به معنای درگیرشدن کامل و گاهی اوقات غرقشدن در مسائل فرد مقابل است. وابستگی انواع مختلفی دارد و بسیاری از افراد شخصیتی وابسته دارند و به مردم و مشکلات آن ها وابسته میشوند. درگیر شدن بیش از حد با مسائل دیگران، ما و اطرافیانمان را در حالت بینظمی قرار میدهد؛ از طرفی اگر هم بخواهیم تمام مسئولیتها را برعهده بگیریم، مسئولیتی برای دیگران باقی نمیماند و این عمل، نه مشکلی را از دوش دیگران برمیدارد و نه کمکی به ما و حل مشکلاتمان میکند و صرفاً نیروی ما را هدر خواهد داد.
قطع وابستگی
قطع وابستگی به مفهوم در لحظه حال زندگیکردن است؛ یعنی ما بهجای آن که به خود فشار بیاوریم و زندگی را تحت تسلط خود درآوریم، اجازه میدهیم زندگی روال طبیعی خود را طی کند. از تأسف برای گذشته و ترس از آینده فاصله میگیریم و از لحظات زندگی حداکثر استفاده را میبریم.
راهکار هایی برای کاهش وابستگی
1- خودتان را دوست بدارید: مشکل اغلب افراد وابسته این است که معمولاً خود را دستکم میگیرند و به خویش توجهی نشان نمیدهند. آن ها درباره خود احساس خوبی نداشته، خود را دوست ندارند و به همین علت به خودشان فرصت نمیدهند که به اهداف بزرگشان برسند. آن ها احساس میکنند که استحقاق لازم را ندارند، کمتر با خود خلوت میکنند و بیشتر دیگران را دوست دارند. برای رفع این مشکل باید باور داشته باشیم که خوب هستیم و آنچه هستیم فوقالعاده و افکار و احساساتمان نیز درست و مناسب است. در واقع ما درست در همان جایی قرار داریم که امروز و در این لحظه باید در آن میبودیم.
2- سطح عزت نفستان را افزایش دهید: وابستگی عاطفی همواره با عدمعزت نفس ارتباط دارد. غیرممکن است که در عین وابستگیهای شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. اولین راه حل برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است که بدون شکنجه و عذاب و تخریب فکری، با مهربانی عمیقاً بهخودتان عشق بورزید.
3- تغییر رفتار : یکی دیگر از کارهایی که شما میتوانید انجام دهید، افزایش فاصله زمان تماسهایتان است. بهتر است در زمان وسوسه برای برقراری تماس، خودتان را به کارهای دیگری مشغول کنید و اعتقاد داشته باشید که میتوانید از میان این حادثه با بلوغ بیشتر خارج شوید و رنج و دلتنگی را تحمل کنید.
در پایان به شما توصیه می کنم که با یک مشاور در این زمینه صحبت کنید تا بتوانید رابطه دقیقتر و سالمتری داشته باشید .
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیزدهمین راهبرد زندگی معنوی
تعداد بازدید : 67
میل به گمنامی
امام رضا(ع) نهمین نشانه تمام شدن عقل مؤمن را در این دانستند که گمنامی را از شهرت بیشتر دوست داشته باشد. تحف العقول؛ص 467
حسینی- تا کنون گمنامی را تجربه کرده اید؟ شهرت را چطور؟ سطح و موضوعش را در نظر نگیرید. به تجربه خود نگاه کنید. آیا در آن تجربه نکته ای برای تأمل، تعمق و تعقل نمی بینید؟ کدام را بیشتر دوست دارید؟ امام رئوف دوست داشتن گمنامی را نشانه ای از تمام شدن عقل می دانند و عقل، پیامبر درون آدمی است و چراغ روشنی که راه را در پیش روی او می گذارد. اگر این عقل با چنین کارکرد حیاتی و حساسی ناتمام باشد و احتمال به خطا رفتنش باشد، چه آسیب هایی ممکن است به آدمی برسد؟ بیاییم کمی گمنامی و بی نامی را تجربه کنیم و ببینیم آیا ارزش دارد دست از نام جویی و شهرت برداریم یا نه؟ به هر حال شهرت، شیرینی و جذابیتی دارد که دل کندن از آن سخت است؛ ولی ضرری ندارد کمی گمنامی را هم تجربه کنیم، شاید معامله ای پرسود باشد. مگر نه؟
وقتی شما مشهور می شوید:
یادمان باشد تمرین ها را همیشه در محیطی آرام و در حد امکان بدون حضور دیگران و در محلی خلوت انجام دهیم.
1- مانند همیشه چشم هایتان را ببندید و فکر و ذهن تان را برای دقایقی به احترام خودتان و مسائلی که فقط و فقط به دلیل وجود خودتان به آن ها می اندیشید، از هر موضوع دیگری آزاد کنید. خودتان را تصور کنید که به موفقیت بزرگی رسیده اید همیشه دوست داشته اید در زندگی به آن دست پیدا کنید. آن قدر واضح و شفاف حس کنید که بتوانید با تمام وجود آن را تجربه کنید. لبخند بزنید. احساس غرور کنید و ببینید که رسانه ها با شما به عنوان فرد موفق بزرگی مصاحبه می کنند. ببینید که مردم در خیابان شما را به هم نشان می دهند و ببینید که افراد زیادی برای گرفتن وقت ملاقات از شما، در فهرست انتظار هستند. ببینید که آوازه شما پیچیده است. خوب به این احساس و به این موفقیت که حق شماست، نگاه کنید؛ با غرور و افتخار. این شخص پرآوازه شما هستید. به این تصور ادامه دهید.
2- پس از 5 دقیقه، در همان تصور از میان مردمان و جمعیت و رسانه ها با همان لباس های خیلی شیک و مرتب، در حالی که با غرور و افتخار قدم می زنید، به اتاقی در تصورتان بروید. اتاقی مجهز به هر امکاناتی که آرزویش را دارید. اتاقی که هر کسی وارد می شود، حسرتش را می خورد. اتاقی که به خاطر موفقیت و شهرت شما خیلی خاص و متفاوت است. در این اتاق تنها به مبلمان تان تکیه بدهید. به همه زوایا و امکانات نگاه کنید. این اتاق شماست.
3- خوب به حس خود نگاه کنید. شما به آن چه خواسته اید، رسیده اید. همه شما را می شناسند. حالا برای لحظاتی تأمل کنید این آوازه چه چیزی به شما بخشیده است؟ دستاورد های این شهرت را در نظر بیاورید. به ویژه میزان آرامش و راحتی را که به شما داده است تصور و سعی کنید این آرامش را لمس کنید.
4- تصور کنید می خواهید آرام باشید، کسانی پی در پی تماس می گیرند و وقت ملاقات می خواهند، تقاضاهایی دارند، می خواهند قرارداد ببندند. می خواهند عکس تان را برای رسانه ها بگیرند و این قصه تکرار می شود و شما می خواهید آرام باشید و ...
وقتی شما گمنام هستید:
1- تصور کنید می خواهید به دیگران کمک کنید و از این حرکت معنوی لذت ببرید، دوربین ها در کمین شماست، می خواهند با شما مصاحبه کنند، می خواهند ...
2- آهسته و آرام چشم هایتان را باز کنید و پس از تأمل بر شرایطی که تصور کردید، دوباره چشم هایتان را ببندید و آماده سفر شوید. شما انسانی بزرگ هستید که نان تان در سفره دیگران گرسنگانی را سیر می کند و هیچ کسی از این امر خبر ندارد. کمک های شما به حساب یتیمی واریز می شود و او در حیرت است که این کمک ها از کجا می رسد؟ نوشته ای روح معرفت به دیگران می دمد و کسی از هویت شما آگاه نیست و ... شما انسانی گمنام هستید...
3- با همین حس به تنهایی خودتان بروید، نه دوربینی دنبال تان است، نه کسی تشکر می کند. آن چه از سوی شما سر زده تنها بین خودتان و خداوند است. چه احساسی دارید؟ آرامش؟ ناراحتی؟ اگر ناراحتی و دلخوری دارید، از چیست؟ از این که از این همه کار خوب کسی خبر ندارد؟ فکر می کنید چرا چنین حسی دارید؟ آیا از این که کسی خبر ندارد تا تأییدتان کند، ناراحت هستید؟ فکر نمی کنید این موضوع یک گره شخصیتی است و شما به اندازه نیت خیر و خوب تان بزرگ هستید وهمین کافی است؟
اگر خود را نیازمند تأیید و تحسین دیگران می دانید، بهتر است پیش از هر چیز برای رفع این مسئله کاری بکنید. این امر به راحتی با مشورت با یک روان شناس مجرب و متعهد رفع خواهد شد.
گامی به سوی گمنامی
گمنامی کار چندان راحتی هم نیست؛ ولی می توان با توکل و تمرین به آن رسید. برای نمونه یک کار کوچک و ساده و خیر را در نهایت گمنامی انجام دهید؛ برای مثال لوازم تحریر ساده ای در حد یک دفتر و خودکار را به طریقی به دانش آموزی نیازمند برسانید که متوجه شما نشود. بعد از انجام چند مورد به خود نگاهی بکنید. اگر بی نامی اذیت تان می کند، کمی تأمل کنید گاهی کمبودهایمان در میل به فریادزدن و خودنمایی بروز می کند یعنی کمبود شخصیت ما در قالب نامجویی خود را نشان می دهد؛ ولی اگر لذتی معنوی احساس کردید، به آن معامله پرسود بیندیشید، به معامله گمنامی را بیشتر از نامجویی طلبیدن!
قضاوت و بررسی نتایج این تمرین بر عهده شما.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.