آیت‌ا... مشکینی درباره مراقبت در کارها گفته‌‌اند: «با هوای نفس مخالفت کنیم. بیایید از این اسارت نفس بیرون برویم. بیایید از اسارت شیطان بیرون برویم. انسانی باشید که وقتی فرشته‌ها می‌آیند گناهان شما را بنویسند و ببرند، بیایند و بروند، ماه بگذرد و از شما چیزی ننویسند. نکند شبانه‌روز بگذرد و شما یک دروغ ولو به عنوان شوخی گفته باشید. آن آدم که باید بشوید، نمی‌شوید، به آن مقامی که باید برسید نمی‌رسید. مواظب خویشتن باشید و روحتان را ترقی بدهید و بروید به آن‌جا که یک انسان کاملی باید برود.»

برگرفته از پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه

 

محمدعلی ندایی - مردان باید حمد و سوره را در نمازهای صبح و مغرب و عشا بلند بخوانند. حال اگر کسی مشاهده کند، آقای نمازگزاری، حمد و سوره‌اش را آهسته می‌خواند، آیا بر او واجب است که تذکر دهد یا نه؟ حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در استفتایی به این سؤال چنین پاسخ داده‌اند:

سؤال: دوست من در حال خواندن نماز صبح بود و حمد و سوره را آهسته می‌خواند. آیا بر من واجب است که به او بگویم؟

جواب: اگر سهواً انجام داده است لازم نیست مگر این‌که جاهل به حکم باشد که در این صورت بنابر احتیاط واجب از باب ارشاد جاهل، تذکر دهید. 

خانه جدید، همانی بود که همیشه دنبالش بود. خانه‌ای قدیمی، به دور از همهمه و هیاهوی شهر، با حیاط بزرگ و درختان انبوه بلند. همسایه‌های طبقه بالا هم، زوج آرامی بودند که هیچ مزاحمتی نداشتند. ساعت از 12 گذشته بود و آرامش شب بهترین فرصت بود تا سراغ نوشتن کتاب جدیدش برود. هنوز چند خطی ننوشته بود که سروصداهای عجیبی از طبقه بالا به گوشش رسید. چند نفر در حال جابه‌جا کردن وسیله‌ای بودند. دوباره مشغول نوشتن شد، اما صداها به طرز عجیبی بلندتر می‌شد. این بار، سروصدای خنده و قهقهه‌های جنون‌آمیز چندین نفر به همراه صدای پاهایشان که بر زمین کوبیده می‌شد، به گوش می‌رسید. با خودش فکر کرد عجب همسایه بی‌فکری! این موقع شب چه وقت مهمانی دادن است. با عصبانیت پله‌ها را بالا رفت تا یک دعوای حسابی راه بیندازد. ضربه اول را که به در زد، ناگهان همه صداها به یک‌باره فروکش کرد. نگاهش که به جلوی درِ آپارتمان افتاد، یکهو خشکش زد. هیچ کفشی جلوی در نبود! یادش آمد صبح زود، آن‌ها را دیده بود که چمدان به دست، منتظر تاکسی بودند تا برای سفر به فرودگاه بروند. سروصداها دوباره بالا گرفت، این بار وحشتناک‌تر و دلخراش‌تر از قبل. چند قدم عقب رفت. اما دیگر فرصتی برای فرار نبود. دستگیره در به آرامی چرخید...

 

میترا تاتاری

تا کی در انتظار گذاری به زاریم

باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم

دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز

جان سوز بود شرح سیه روزگاریم

بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود

دیشب که ساز داشت سر سازگاریم

شرمم کشد که بی تو نفس می کشم هنوز

تا زنده ام بس است همین شرمساریم

شهریار 

خفن استریپی ها در 4دسته!

 

سلام.

از دیدگاه خفن استریپی، می تونیم بگیم مخاطبامون چند دسته هستن:

(1) گاهی خفن استریپ رو می بینن. شاید بتونن جوابا رو حدس بزنن و گاهی منظورمون رو متوجه نمی شن.

(2) به خاطر جایزه ای که هر سه شماره یک بار می دیم معمولا سعی می کنن برامون جواب بفرستن.

(3) با این سرگرمی ارتباط برقرار کردن و ازش خوش شون اومده. شاید جواباش رو هم بفرستن. گاهی هم نمی فرستن چون جایزه مهم نیست! 

(4) بدون وجود این سرگرمی، یه چیزی توی زندگیشون کمه انگار! اینا اصلا  هدفشون جایزه گرفتن و ارتباط برقرار کردن و این حرفا نیست! اصلا دوشنبه ها و پنجشنبه ها رو به اسم خفن استریپ می شناسن.

دوست داشتین بگین از کدوم دسته هستین. لطفا دقیقا عبارت «دسته1» تا «دسته4» رو بفرستین. فعلا!

در یک مهمانی که مهمان‌ها هر چند نفر در گوشه‌ای سرگرم بحث بودند، از گوشه‌ای به گوشه دیگر مجلس که بحثی داغ جریان داشت، رفتم. بحث‌شان درباره کتاب جدیدالانتشار «اصفهان» عکاس هنرمند یا هنرمند عکاس نامدار معاصر، آقای نصرا... کسراییان بود، مهمان‌ها هر یک درباره ایشان و این کار و کارهای قبل او اظهار نظر می‌کردند. ناگهان یکی از مهمانان درآمد که: «کسراییان از دماوند سقوط کرده است» همه یکه خوردند. اما لحظه‌ای بعد همه گویی این صحنه را از پیش تمرین کرده باشند، به صدای بلند خندیدند. جمله «کسراییان از دماوند سقوط کرده است» محتمل دو معنی است.

الف) این عکاس هنرمند، خدای ناخواسته، دچار سانحه شده و از کوه دماوند به پایین پرت شده است.

ب) (که مقصود اصلی بود) کسراییان در کارهای اولیه‌اش مانند «سرزمین ما، ایران» و «ترکمن‌ها» موفق‌تر بوده است و از کتاب «دماوند» به این طرف افت یا سقوط هنری پیدا کرده است.

برگرفته از کتاب «کژتابی‌های ذهن و زبان» اثر بهاءالدین خرمشاهی

 

از نظر خیلی‌ها توکل کردن به معنای منفعل ماندن است، اما درست برعکس. توکل حالت آرامش محض است که پذیرش و سازگاری با خود به ارمغان می‌آورد. می‌تواند حالت‌هایی را به ما عرضه کند که قادر به عوض کردنشان نیستیم و به تمام معنا نمی‌توانیم به کیفیتشان واقف شویم، با این حالت‌هاست که می‌توان به هستی با عشق نزدیک شد. مولوی اعتقاد داشت عشق جان‌مایه هستی است. اگر این‌طور باشد، حتی یک قطره‌اش را هم نباید به هدر داد.

برگرفته از کتاب «ملت عشق» اثر الیف شافاک

 

دختر خیرخواه 12 ساله!

آدیتی سنترال/ دختر 12 ساله آمریکایی که سه سال است صدها لباس گرم برای کارتن خواب ها جمع آوری کرده است، نشان داد که کارهای خیر سن و سال نمی شناسد. او سه سال پیش، با دیدن مستندی درباره سختی های زندگی کارتن خواب ها در زمستان به جای این که فقط ناراحت شود، به این فکر افتاد که کاری برایشان انجام دهد. از روز بعد به جمع آوری لباس گرم و کاپشن و کت از همسایه ها و دوستانش اقدام کرد.

 

 

 

 

سگی که پیانو می نوازد!

گینس/ یک سگ کوچک فانتزی توانست رکورد بیشترین شیرین کاری توسط یک حیوان را در گینس از آن خود کند. این سگ پشمالوی عروسکی قادر است، 469 ترفند را که صاحبش به او آموزش داده است اجرا کند! این سگ قادر به نواختن پیانو، اسکیت سواری و نقاشی کردن است و بعد از هر بار بازی با وسایلش، همه آن ها را جمع می کند! صاحبش می گوید مدت زمان بسیار زیادی را برای او صرف کرده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

تصاویر سه بعدی روی کف دست

تاکسل/ «لوکا لوس» هنرمند آرایشگر ایتالیایی تصاویر سه بعدی خلاقانه و البته در مواردی ترسناک را بر کف دست مشتریانش می کشد. این تصاویر به طرز عجیبی جالب و البته قابل باور است و برای او شهرتی بیشتر از کار اصلی اش به دنبال داشته است. برای آن که متوجه شوید این نقاشی ها سه بعدی هستند، باید  حتما از سمت راست به آن ها نگاه کنید.

* تجربه ثابت کرده بدترین توهین ها بعد از جمله «با تمام احترامی که براتون قائلم» میاد!

* من آخرین باری که با یه فیلم گریه کردم به خاطر هماهنگ نبودن زیرنویس با تصویر بود!

* شما یه بلندگوی سبزی‌فروشی بگیری دستت، بگی ماشینت نوئه بهتر از اینه که صندلیات پلاستیک داشته باشه!

* لامصب موقع امتحانات، شبکه برفکی سخنرانی درباره مشکلات جامعه در زمان جاهلیت هم جذابه!

* عیال من هم می‌بخشه هم فراموش می‌کنه! ولی هیچ وقت نمی‌گذاره فراموش کنم که بخشیده و فراموش کرده!

* «Car not R» چیست؟ یک ضرب‌المثل انگلیسی که میگه کار که عار نیست!

 

 موزه رادیوهای قدیمی در باغ دلگشای شیراز  

 

* صفحه «سلامت» توی ضمیمه «زندگی سلام» فوق‌العاده پربار، مفید و آموزنده است. با تشکر فراوان.

* واقعا پرونده روز دوشنبه یعنی «پشت صحنه یک نیاز» جالب بود. من یه دختر 14 ساله‌ام و به شدت کنجکاو. دلم می‌خواد بیشتر درباره این جور مسائل بدونم.

* لطفا «الهی‌نامه» را حذف و مطالب بهتری چاپ کنید.

* نتوانستیم مطلب «پشت صحنه یک نیاز» را  در صفحات روزنامه روز  دوشنبه پیدا کنیم.

ماوشما: «پشت صحنه یک نیاز» پرونده صفحه «زندگی سلام» بود.

* مطالبی که در کانال «زندگی سلام» می‌ذارید خیلی فوق‌العاده است. می‌دونید چرا خیلی‌ها کانال رو ترک می‌کنن؟ چون خیلی مطلب می‌ذارید، خیلی‌ها خسته می‌شن و ترک می‌کنن.

* لطفاً طرز تهیه کیک پنیری رو توی «زندگی سلام» یاد بدین. سعی کنید توی یکی از روزهای زوج چاپش کنید که من بتونم بخونمش.

* پرونده «پشت صحنه یک نیاز» قابل تحسین بود. لطفاً این گونه موضوعات را ادامه دهید.

* واقعاً متأسفم برای نویسنده مطلب «این گروه خسته!» خوب چه کار کنه دیگه بدبخت سریال به این قشنگی؟ بعدم بذار چند قسمت رد شه قصه اش شکل بگیره. 

*  آقای مصطفی قاسمیان! درباره مطلب «یک تنبیه مردمی برای دولت‌های جنگ‌طلب منطقه‌ای»، «بی احترامی به گردشگران ایرانی» در ترکیه، اصلاً این موضوع صحت ندارد. 

* «زندگی سلام» خیلی جالبه. جا داره از همه دست‌اندرکاران تشکر کنم. واقعاً دست‌تون درد نکنه. قاسمی، تهران

* اون آقایی که میگه ستون «ترسانک» رو حذف کنید، لازمه بهش بگم یا روزنامه رو نخونین یا اگه می‌خونین چیزی کم نکنین لطفاً! ستون «ترسانک» خیلی جالبه. لطفاً حذفش نکنید.

* من هم تموم پیت‌های خالی «خفن‌استریپ» رو نگه داشتم تا شاید شماره روی درِ یکی‌شون توی قرعه‌کشی برنده یه پیت خالی دیگه بشه! مهدی، مشهد

* از تمام مخاطبان «زندگی سلام» می‌خوام برام دعا کنند. خیلی تنها شدم. سایه پدر و مادر رو از دست دادم. فقط خدا رو دارم. خیلی دلم گرفته‌است. واقعاً محتاج دعای خیر شما عزیزانم. تو رو خدا برام دعا کنید.

 

دیگر واقعاً داشتیم نگران می‌شدیم. چند روزی چیزی گران نشده بود و دلواپس شده بودیم که نکند خدا نکرده مسئولان ما را فراموش کرده‌اند. از طرفی آن از وضعیت لبنیات که برخلاف وعده قبلی، گران نشد. مرغ هم که به آن حال و روز افتاد و حتی ارزان هم شد! کم‌کم داشتیم خودمان دست به کار می‌شدیم که خوشبختانه مسئولان همت کردند و به دادمان رسیدند. نگذاشتند بیش از این مزه گرانی یادمان برود و جریمه‌های رانندگی را به طرز شگفت‌آوری افزایش دادند. طوری که حتی پیاده‌ها هم از ترس جریمه جرأت نکنند در پیاده‌رو تندتر بدوند یا مادران بترسند کالسکه فرزندشان را از یک سرعتی بیشتر هل بدهند! البته بعضی چیزها گران شدنش خیلی خوب است، مثلاً همین جریمه رانندگی، یا سیگار یا نوشابه! ولی کاش در کنار این جریمه‌ها فکری هم به حال فرهنگ‌سازی بدون تنبیه، حمل و نقل عمومی و وضعیت خیابان‌ها و جاده‌ها می‌شد تا اگر راننده‌ای جریمه شد، نه تنها عصبانی نشود بلکه خوشحال هم بشود. 

هرچند همه دست‌اندرکاران با قدرت تأکید می‌کنند که جریمه‌های رانندگی برای بازدارندگی از وقوع جرم است و نه درآمدزایی، ولی با تمام وجود آرزو می‌کنیم که هرچه زودتر قیمت نفت افزایش پیدا کند.

علیرضا کاردار

 

تصویری جالب از شمارش سکه‌های یک خشکشویی در چین، عکس از خبرگزاری رویترز

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اولین اردوی آموزشی اسکی جانبازان و معلولان، عکس از ایرنا